loading...
شیوه های همسرگزینی
نرگس بازدید : 23 دوشنبه 26 خرداد 1393 نظرات (0)

 مهارت خوب گوش دادن بسیار مهم است چرا که در جلسه خواستگاري عمده دغدغۀ افراد، خوب حرف زدن است درحالی که خوب گوش دادن مهم تر و لازم تر است.


8- توجه کنید که هنگام جواب دادن به سؤالات حتماً باید خودتان را در موقعیت سؤال قرار دهید و هیچ گاه پدر، مادر، برادر و خواهرتان را به جاي همسرتان در موقعیت قرار ندهید.

نکته: شاید دیر آمدن پدرتان به منزل براي شما خیلی مهم نباشد و شما در مقابل آن هیچ عکس العملی نشان ندهید. ولی یقیناً در مورد همسرتان چنین نخواهد بود. بنابراین هنگامی که از شما پرسیده میشود اگر همسرتان دیر به منزل بیاید چه عکس العملی نشان میدهید؟ نباید همسر را جاي پدر قرار داده و همان عکس العملی را که در مقابل دیر آمدن پدرتان دارید، مطرح کنید.

-9 اگر فرد مقابلتان اتاق جداگانه اي داشت، از او بخواهید در همان اتاق گفتگو کنید.

نکته: نظم و چینش وسایل اتاق، تابلوها و کتابها همه پیام هایی دارند که میتواند طرف را در شناخت فرد مقابل یاري دهد.

10- به جواب ها بسیار دقت کنید،
نکته: کسی که در جواب سؤال (آیا گذشتۀ خوبی داشته اید؟) می گوید: (از لحظه لحظه عمرم به خوبی استفاده کرده ام) دقیقاً معناي این پاسخ را از او بپرسید. زیرا امکان دارد خوبی از دید او رفاه مالی و ثروت باشد و از دید شما، معناي دیگري داشته باشد.

-11 در گفتگو باید خیلی زیرکانه سؤالات را به صورت معکوس مطرح نمایید.

نکته: اگر به او بگویید من خیلی اهل تفریحم نظر شما درباره تفریح و گردش چیست؟

امکان دارد او در پاسخ به شما بگوید: من هم همین طور. این سؤال، سؤال معکوس نیست.
نظرتان راجع به کسانی که میگویند هیچ جا خانه خود آدم نمیشود ندهد تا طبق نظر شما پاسخ دهد و حتماً جوابی که میدهد واقعاً نظر خود اوست.

یا مثلاً در مورد صداقت، مستقیماً نپرسید. نظر شما راجع به صداقت چیست؟ در این صورت او پاسخ میدهد من فردي صادق هستم، صداقت در زندگی خیلی مهم است و ... اما اگر بپرسید نظرتان راجع به دروغ مصلحتی چیست؟
او نمیتواند بفهمد واقعاً نظر شما چیست، این در حالی است که شما دروغ مصلحتی را هم جایز نمیدانید، ولی پاسخی که میدهد نظر واقعی اوست.
به عنوان مثال: دختري از این که همسرش با فرد نامحرمی گرم بگیرد و خواهرانه بر خورد کند متنفر است این را میتواند به دو گونه مطرح کند.

الف) من از این که همسرم با نامحرم (خواه غریبه یا آشنا) گرم برخورد کند، متنفرم.

ب) به نظر شما با توجه به این که آداب معاشرت حکم میکند که انسان به گونه اي با دیگران برخورد کند که او را متحجر و بی ادب نخوانند، یک مرد در روابطش با نامحرم چگونه باید باشد؟ اگر این نامحرم آشنا بود چه؟ فرقی بین نامحرم آشنا و غریبه هست؟ نظر شما چیست؟
اگر چند سؤال این چنینی در گفتگو باشد فرد مقابل مجبور است چیزي را که اعتقاد دارد بیان کند زیرا که نمیداند موضع شما چیست؟

سؤالاتی که فرد مقابلتان خیلی رك و مستقیم باید به آنها پاسخ دهد، مناسب نیست، چرا که باعث ایجاد تنش و تحریک میشود. براي نمونه براي آگاهی از این که او هنگام عصبانیت چه کار میکند یا میزان خشونت او در چه حدي است، بهتر است بپرسید زمانی که از دست خواهر و برادرتان ناراحت و عصبانی میشوید چه میکنید؟ تا این که مستقیماً از او سؤال کنید که آیا شما هنگام عصبانیت اهل زد و خورد هستید یا نه؟ از بیان کردن سؤالاتی که پاسخ آنها بله یا خیر است خودداري کنید.

12- سؤالاتی که پاسخ آنها بله یا خیر است زیاد جالب نیست

نکته: شاید او جوابی دهد که نیاز به تحلیل و توضیح داشته باشد
مثلاَ در مورد تعصب به همسر و ساده زیستی و ... حتماً از او توضیح کامل بخواهید که منظورش از این که میگوید ساده زیستی در زندگی من از اهمیت ویژهاي برخوردار است، یعنی چی؟


13 سؤالاتی که مربوط به بررسی حالات روحی و روانی و صفات طرف مقابل میباشد، لازم است معادل مثبت صفات پرسیده شود.

نکته: ممکن است فرد موضع بگیرد، مثلاً بپرسید بیشتر حسابگر هستید یا دست و دل باز؟
در این صورت مقابل هر کدام را انتخاب کرد، احساس بدي ندارد.

نرگس بازدید : 19 دوشنبه 26 خرداد 1393 نظرات (0)

 مهارتهاي گفتگو در خواستگاري


شناخت به وسیله گفتگو کمکی براي افراد است تا زمینه و پایه هاي ازدواج موفق را پی ریزي کنند. براي رسیدن به این شناخت، لازم است هر دو طرف مهارتهاي گفتگو را بیاموزند. تا دچار شناخت سطحی و احساسات زودگذر نشوند این مهارت ها عبارتند از:

-1 براي شروع صحبت دختر و پسر در جلسه گفتگو، بهتر است آغازکننده پسر باشد و سؤالات خود را مطرح نماید:
نکته: دختر نیز پاسخ دقیق و درستی داده و نظر فرد مقابل را در همان مورد بپرسد.


-2 با توجه به اهمیت گفتگو میتوان از قبل سؤالات را بر روي کاغذ نوشت تا هنگام صحبت کردن، مطالب فراموش نگردد.
نکته: برخی به ضبط جلسات گفتگو به شکل صوتی و تصویري اقدام میکنند که این امر هم خالی از اشکال نیست، زیرا ممکن است در این گفتگوها برخی مسائل خصوصی خانوادگی و در مواردي اسراري ذکر شود که ضبط آنها در هر دو خانواده نگرانی هایی را ایجاد کند.


-3 نکته: اولین سؤالات، دل مشغولیها و حساسیتهاي افراد را در جلسات گفتگو نشان میدهد. زمانی که فرد از شما پرسش میکند و به پرسشهاي شما پاسخ میدهد باید شما به پرسشهاي او توجه و دقت کنید، زیرا میتوانید اهداف و معیارهاي او را در زندگی بفهمید. براي نمونه اگر فرد اولین سؤالاتش مسائل مادي مانند: مسکن، ماشین، پس انداز و غیره باشد، مطمئناً دنیاي درون برایش در درجه دوم اهمیت قرار دارد و بالعکس.


-4 بهتر است از پرسیدن سؤالات بی ارزش و بی اهمیت مثل: رنگ و غذاي مورد علاقه و ... در جلسات اولیۀ گفتگو خودداري کرد، چون در اکثر این موارد افراد سعی میکنند سلیقه هاي خود را شبیه به فرد مقابل بیان کنند.
نکته: البته سلیقه هاي افراد اهمیت دارند اما مهم این است که نگاه ها، تفکرات، باورها و ... بررسی شوند که آیا هم سو، هم جهت و هم سنخ می باشند یا نه.


-5 نکته: نباید انتظار داشت که سؤالات استاندارد، از پیش تعیین شده داراي جوابهاي مشخص باشد، زیرا هر کس مطابق با ذهنیت و تصورات خود به سؤالات جواب میدهد.
ممکن است برداشت فرد مقابل از یک مفهوم، با برداشت شما از همان مفهوم مغایرت داشته باشد و عدم توجه به این نکته، در آینده مشکلاتی را ایجاد نماید. پس بهتر است در چنین مواردي قبل از طرح سؤال از فرد مقابل، در مورد این گونه مفاهیم توضیح خواسته و سپس سؤال اصلی را مطرح کنید.
نظر شما در مورد قناعت در زندگی چیست » : به عنوان مثال: قبل از این که سؤال شود
به نظرشما قناعت یعنی چه » : پرسیده شود

 

-6 سؤالات کلی، حتماً جواب کلی دارد مثلاً:
- نظر شما در مورد حجاب چیست؟
- شما چه توقعی از همسر آینده تان دارید؟
- نظر شما در مورد اخلاق و ایمان چیست؟
- معیارهاي شما براي ازدواج چیست؟
- شما چه نقشی براي زن و یا چه نقشی براي مرد در خانواده قائل هستید؟

نکته: جواب هاي کلی مبهم هستند طرفین سؤالات را بر اساس ذهنیات خود تفسیر میکنند. و این امر ممکن است شناخت افراد از یکدیگر را با مشکل مواجه کند.

مثلاً به جاي این که این سؤال کلی را بپرسید که نظرتان در مورد حجاب چیست؟ سؤالات جزئی زیر را بپرسید؟
- آیا آقایان هم باید حجاب داشته باشند؟
- شما حجاب همسر خود را چه می دانید؟
- شما روابط با نامحرم را براي همسرتان تا چه حد باز و یا محدود میدانید؟ در مورد خودتان چطور؟

و صدها سؤال از این دست که تمرکزشان بر جزئیات است؟ یعنی مثالهایی که در زندگیهاي مختلف کم و بیش ممکن است پیش بیاید.
نکته: این به شما بستگی دارد که سؤالها را جزئی و با مثال و متناسب با احوال خود طرح کنید.

نرگس بازدید : 33 یکشنبه 25 خرداد 1393 نظرات (0)

شما دخترها وقتی کسی به خواستگاری تان می آید، از کجا می فهمید که او آدم مناسبی برای یک عمر زندگی هست یا نه؟ این مقاله را که از منابع خارجی ترجمه شده، با کمی تغییر برای شما آوردیم که بدانید فرق یک خواستگار خوب با یک خواستگار بد در چیست.

در اولین قدم باید سعی کنید بفهمید که آیا خواستگارتان کسی است که بر سر عهدش با شما باقی می ماند یا نه. در اینجا اغلب نشانه های معمول و متداولی برای اینکه معلوم شود که خواستگارتان می تواند با شما یک پیوند همیشگی برقرار کند،وجود دارد:

۱- او به شما افتخار می کند: اگر هنگامی که با هم نزد خانواده و اقوامش هستید، خواستگارتان از شما با افتخار یاد می کند و خوشحال است، شما می توانید مطمئن باشید که او واقعا به فکر تشکیل زندگی با شماست و در این مورد شکی ندارد.

۲- او مشتاق آینده است: اگر دیدید که خواستگارتان از آینده صحبت می کند و شما را در برنامه هایش به حساب می آورد، معنایش این است که او تصمیمش را گرفته است. حتی ممکن است که صحبت شما به موضوعی مثل بچه دار شدن برگردد. او از نحوه تربیت بچه و اینکه چند بچه مناسب است، حرف می زند. او مشتاق پیشرفت و حرکت به سوی آینده در کنار شماست.

۳- مواظب تنبلی و بی نظمی او باشید: بررسی کنید که او چقدر دارای تربیت خانوادگی خوبی است. اگر بی نظمی ها و تنبلی های او کم و محدود است، می توانید او را برای زندگی مشترک مردی موجه بدانید. اما توجه داشته باشید که شما نمی توانید مانند یک خانم خانه دار ۵۰ سال پیش همه عمر و زندگی خود را صرف برداشتن جوراب های کثیف و وسایل پراکنده او در وسط اتاق کنید.

مهم نیست که تا چه حد عاشق او هستید. اگر همسر شما بلد است که . . . .

نرگس بازدید : 18 یکشنبه 25 خرداد 1393 نظرات (0)


● آشنایی:
 
من بعد از اینکه درسم تمام شد،ازطریق یکی ازدوستانم با یک شرکت مهندسی آشنا شدم ودر آنجا شروع به کار کردم.اما ازآنجا که این شرکت تازه تاسیس شده بود ،هنوزکار خیلی جدی برای انجام دادن نداشتم واگرهم کاری بود، وقت چندانی نمیگرفت.
 
من هم برای گذراندن وقت با ایترنت کار می کردم.آن موقع هنوز وبلاگ نویسی مثل حالا اینقدر همه گیر نشده بود و تعداد وبلاگهای موجود خیلی کم بود.من هم بیشتر وقتم را با خواندن این وبلاگها به خصوص وبلاگهای ادبی می گذراندم. تا اینکه یک روز یکی از دوستان قدیمی انجمن ادبی دانشکده لینک وبلاگش را برایم فرستاد.من هم وبلاگش را خواندم و از آنجاکه مطلب خواندنی زیادی نداشت طبق عادت به سراغ لینکهای کنار صفحه اش رفتم. یکی از آنها را باز کردم... یک صفحه ء آبی باز شد...وقتی شروع به خواندن کردم، آنفدر مطالبش مرا جذب کرد که تمام آرشیوش را هم یک به یک خواندم و وقتی به خودم اومدم دیدم سه ساعت تمام است که در حال خواندن این وبلاگ هستم... شعرها، مطالبی در مورد رفتار شناسی عشق که برایم بینهایت جالب بود...نفد کتابهای مختلف و....
 
در همین حال به طور اتفاقی همان دوستم که از طریق او با این شرکت آشنا شده بودم، آمد و من هیجان زده او را پای کامپیوتر بردم و گفتم بیا ببین چی کشف کردم و بیشتر شعرهای آن وبلاگ را برایش با شوق و ذوق خواندم.
 
بعد از آن چنانکه تقریبا رسم بود، بدون آنکه بدانم نویسنده این مطالب اصلا چه کسی است، برایش میل زدم و گفتم که از نوشته هایش چقدر لذت برده ام.
 
فردای آنروز جواب داد و تشکر کرد و من هم در جواب دوباره آدرس وبلاگ خودم را به او دادم.
 
به این ترتیب روابط ایمیلی ما ادامه پیدا کرد ، به این صورت که شعرهای همدیگر را نقد می کردیم و نظرمان را نسبت به نوشته های همدیگر میگفتیم. تنها اطلاعاتی هم که از هم داشتیم رشته های تحصیلی مان بود و اینکه من تهران هستم و او شمال.
 
تا اینکه یک بار که هردومان آنلاین بودیم برای اولین بار شروع به چت کردیم... باز هم در مورد شعر و فلان شاعر و فلان انجمن ادبی....
 
گاهی تقریبا هفته ای یکی دوبار با هم چت می کردیم و از این طریق همدیگر را بیشتر می شناختیم...و نوشته های جدید همدیگر را هم در وبلاگهایمان می خواندیم.در این مدت نه تنها همدیگر را ندیده بودیم(حتی عکس همدیگررا) بلکه هیچوقت تلفنی هم حرف نزده بودیم
 
حدود سه چهار ماه به این ترتیب گذشت تا نزدیک عید من برایش نوشتم که ما داریم به شمال(تنکابن) می رویم.او در جواب شماره تلفن اش را نوشت و گفت شمال که آمدی به من زنگ بزن تا همدیگر را ببینیم.
 
من هم اصلا نمیدانستم فاصله تنکابن تا بهشهر که محل زندگی اوست چقدر راه است...چند روزی گذشت تا ما به تنکابن رفتیم.درتمام این مدت که من اورا می شناختم، مادرم هم با اشعار او آشنا شده بودند. چون من هرچه شعر خوب در اینترنت پیدا میکردم برای مادرم که خودشان هم شاعر هستند می خواندم.بنا براین مادرم بدون اینکه بدانند او کیست از طریق شعرهایش کمی با او آشنا بودند.
 
من که نمیدانستم چطور باید با وجود پدر و برادرم با او در شهری غریب قرار بگذارم، موضوع را به مادرم گفتم. مادرم که گمان می کردند موضوع فقط یک دیدار شاعرانه است قبول کردند.
 
و من هم برای اولین بار به او زنگ زدم. خودش گوشی را برداشت. و من گفنم که الان ما تنکابن هستیم.او گفت برنامه ها و شیفت بیمارستان را جور می کنم و فردا میام. اما وقتی من فهمیدم فاصله بهشهر تا تنکابن پنج- شش ساعت راه است با خودم گفتم بعید است بیاید! آنهم توی عید با این شلوغی جاده ها!
 
شماره موبایلم را دادم که اگر آمد بتوانیم همدیگر را پیدا کنیم.
 
فردا شد و من دل توی دلم نبود که اگر بیاید من کجا و چطوردور از چشم پدر و برادرم با او قرار بگذارم....زمان گذشت و حدود ساعت چهار بعد از ظهر روز چهارم فروردین درحالیکه خانواده در حال استراحت بودند زنگ زد و گفت رسیده.و به خاطر شلوغی راه به جای پنج شش ساعت، نه ساعت توی راه بوده!
 
من گفتم بگذار ببینم چطور میتوانم برنامه را جور کنم. جاییکه ما اقامت داشتیم خارج از شهر بود و من نمی توانستم این مسیر را تنها بروم. به مادرم گفتم و خلاصه به سختی پدر و برادر را به بهانه ای راضی کردیم. در این فاصله سیامک چند بار زنگ زد و چون هیچکدام شهر را خوب بلد نبودیم بالاخره یکجا قرار گداشتیم و من به او گفتم که با مادرم میایم.
 
او مشخصات خودش را گفت که فلان لباس تنم است و من هم گفتم که با چه ماشینی میاییم.
 
بالاخره رسیدیم.ایستاده بود کنار یک پل.سوار ماشین شد.من حواسم به رانندگی بود و او با مادرم در مورد شعرحرف می زد. رفتیم یک کافی شاپ نشستیم. و باز هم در مورد شعر و شاعری صحبت کردیم.
 
تا اینکه زمان گذشت و پاشدیم که او دوباره ماشین بگیرد و تمام این راه را برگردد بهشهر.و من تمام مدت فکر می کردم چطور ممکن است کسی این همه را ه را بیاید برای دیداریکساعته کسی!!


● خواستگاری:

 

بعد از آن ارتباطمان بیشتر اینترنتی و گاهی هم تلفنی ادامه پیدا کرد...بعضی وقتها که دلم گرفته بود یکدفعه توی اینترنت پیداش می شد و چت می کردیم و دلم کلی باز میشد...
 
دفعه دوم که همدیگر را دیدیم اردیبهشت ماه، برای نمایشگاه کتاب بود که به تهران آمده بود و با دوستان قرارگذاشتیم و همگی به نمایشگاه رفتیم. دیدار کوتاهی بود و حتی فرصت نشد چند کلمه ای با هم حرف بزنیم ...
 
و دیدار سوم در یک قرار دسته جمعی اینترنتی در سفره خانه حاجی بابا بود که آنهم در جمع دوستان گذشت.. بنابراین عمده ارتباطمان از طریق اینترنت بود و نه در دیدارهای حضوری.یک بار دیگر هم در منزل یکی از دوستان مشترک اینترنتی همدیگر را دیدیم و دفعه بعد در یک شب شعربود که آنجا بیشتر توانستیم با هم همصحبت شویم.این پنج دیدار در طول چهار ماه صورت گرفت... این مدت برای او کافی بود که مرا بشناسد و تصمیم خودش را بگیرد.روز بعد از آخرین دیدارمان در شب شعر، از سر کار برمیگشتم و در مترو بودم که زنگ زد... تمام راه خانه را موبایل به دست، توی تاکسی و اتوبوس و خیابان حرف زدیم...
 
همان شب دوباره زنگ زد...گفت که الان باید بروم سر کار و فقط زنگ زدم که چیزی را بهت بگویم که تا حالا به هزار زبان گفته ام........ .و از من خواستگاری کرد.
 
مدت یک ماه و نیم هرشب دو سه ساعت با هم تلفنی حرف می زدیم تا من بتوانم او را بهتر بشناسم و تصمیم خودم را بگیرم.در این مدت چون او شمال بود و من تهران زیاد نمی توانستیم همدیگر را ببینیم و عمده ارتباطمان از طریق تلفن بود و او سعی می کرد در این صحبت ها خودش را به من بشناساند. دفعه اول تنها به خانه مان آمد و با خانواده ام آشنا شد و موضوع را به مادرم گفت...من خودش را تقریبا شناخته بودم...با توجه به اینکه در مورد ازدواج هرگز نمی شود صد در صد مطمئن بود و به شناخت رسید مگر اینکه دل به عشق بسپاریم....عشق، نه احساسی خام و زودگذر که البته تشخیص بین این دو با تدبیر ممکن است. اما مشکل اصلی من این بود که باید شهرم را ترک می کردم و برای زندگی با او به شمال می رفتم و این مساله تصمیم گیری را برای من خیلی دشوار می کرد.من سرکار می رفتم و از شغلم خیلی راضی بودم... دوستان زیادی داشتم که مدام آنها را می دیدم و دوری از آنها و به خصوص از خانواده ام برایم بیشتر شبیه یک کابوس بود....اما... او ارزش همه اینها را داشت... شاید از دست دادن این چیزها تاوان به دست آوردن او بود....او که عشق مبنای اصلی زندگی اش است و بر این پایه جلو آمده بود و به عشق خود ایمان داشت....
 
دفعه بعد با خانواده اش آمد. خانواده هامان تفاوت زیادی با هم نداشتند و مادر هردومان فرهنگی اند و خوشبختانه مساله ای برای بروز اختلاف وجود نداشت.


● ازدواج:

چند روز بعد از این خواستگاری رسمی و درست یک ماه و نیم بعد از آن شب که موضوع را به من گفت من تصمیم خودم را گرفتم... و به او جواب مثبت دادم. به همان یقینی رسیده بودم که او در خودش دیده بود.شعار عشق و عاشقی خیلی ها سر می دهند اما باید سره را از ناسره تشخیص داد. در این مدت احساس من به او روز به روز بیشتر می شد و خصلت های بهتری در او کشف می کردم... موضوع بسیار مهم علایق مشترک ما بود به چیزهایی از قبیل شعر و موسیقی که نه به عنوان یک سرگرمی بلکه به عنوان اصول مهم زندگیمان به آنها نگاه می کنیم که با وجود اختلاف بسیار در رشته های تحصیلیمان(پزشکی و مهندسی برق)، باعث می شد حرف همدیگر را به خوبی درک کنیم
 
به هرحال من بعد از مدتی از کارم استعفا دادم و راهی دیار سبز شمال شدم! و الان یکسال است که در اینجا زندگی می کنم.و او با لطف و مهربانی اش نمی گذارد من هیج احساس غربت و تنهایی کنم. تقریبا ماهی یک بار به تهران می رویم تا من خانواده و دوستانم را ببینم.

نرگس بازدید : 132 یکشنبه 25 خرداد 1393 نظرات (0)

پرسش هاي گفتگو در خواستگاري جلسه اول

پرسشهاي جلسه اول

حال که با مهارتهاي سؤال کردن و جواب دادن در جلسه خواستگاري آشنا شدید، نوبت به این میرسد که بدانید این سؤالات و عملیات را حول چه محورهایی تهیه کنید.
در این بخش فهرستی از سؤالاتی که لازم است در جلسات بیان شود، ارائه میگردد. البته سؤالات تنها به عنوان نمونه و جهت آشنا شدن ذهن خواننده میباشد، نه به عنوان سؤالات استاندارد و ملاك اصلی. هر فردي با توجه به ویژگیها، نیازها و شرایط و معیارهایی که براي ازدواج دارد و هم چنین با توجه به اهمیت و حساسیت بر روي موضوعها، قادر خواهد بود که سؤالات خود را تهیه کند.

براي این که جلسات گفتگو نتیجه بخش و مفیدتر باشد بهتر است که در جلسه اول گفتگو 8 محور مشترك از سوي دختر و پسر و 6 سؤال اختصاصی از سوي دختر مطرح شود که به شرح آنها پرداخته میشود.

محورهاي هشتگانه مشترك
-1 معرفی
به عنوان اولین سؤال، هر دو نفر از هم بخواهند که خودشان را به طور کامل معرفی کنند و خلاصه اي از گذشته زندگی شان را بگویند. سرگذشت و بیوگرافی شامل این موارد میشود: معرفی کامل نام و نام خانوادگی، شغل، سن، شغل پدر و مادر، میزان تحصیلات هر یک از آنها، وضعیت شغلی و تحصیلی و سنی دیگر افراد خانواده و این که در چه خانواده اي و با چه شرایطی بزرگ شده و مسائل خاص زندگی آنها در گذشته چگونه بوده است.

نکته: توجه شود مسائلی که روي زندگی مشترك تأثیرگذار است باید بیان شود نه هر موضوع و مسئله اي. روشن است که این سؤال در ازدواجهاي فامیلی و آشنا جایگاهی ندارد.


2-اعتقادي
بعد از معرفی، لازم است دو نفر سؤالاتی در مورد مسائل دینی و اعتقادي از یکدیگر بپرسند.

نکته: این گونه پرسشها علاوه بر این که شباهت عقیدتی دو فرد را نشان میدهد فاصله مذهبی فرد با خانوادهاش را نیز ارزیابی میکند.
نمونه سؤالات این بحث شامل:
1. به نظر شما میزان پایبندي و اعتقاد به مسائل دینی تا چه حد مهم است؟
2. آیا آشنایی با مسائل و دستورات مذهبی لازم است؟
3. آیا مایل هستید همسر شما تمایلات مذهبی داشته باشد یا خیر؟
4. آیا در جلسات مذهبی شرکت می کنید؟ تا چه حد؟
5. حد نگاه به نامحرم چقدر است؟ شما در این رابطه چگونه برخورد میکنید؟
6. به نظر شما ارتباط با جنس مخالف تا چه اندازه پذیرفتنی است؟
7. میزان هماهنگی اعتقادي مذهبی شما با خانواده چقدر است؟
8. نظر شما در مورد شنیدن موسیقی چیست؟
9. اگر کسی در بین نزدیکان من یا شما اهل مصرف مشروبات الکلی باشد، درباره او چه احساسی خواهید داشت؟

نکته: در اعتقادات دینی از مصادیقی که خود به آنها اعتقاد دارید، سؤال کنید از جمله واجبات (نماز، روزه و ...) و مستحبات (زیارت، محافل و ...)، مسأله تقلید و ... چرا که هر یک به شکلی در زندگی مشترك تاثیرگذار خواهد بود.


3-صفات روحی و اخلاقی
نکته مهم شناخت صفات روحی و اخلاقی فرد مقابل می باشد. دختر و پسر باید بدانند از نظر روحی و اخلاقی با هم شباهت دارند یا نه؟ مشابه بودن یا نبودن این صفات در زندگی اثرات مثبت یا منفی دارد.


-4 خط مشی کلی زندگی
دو طرف باید درباره اهداف، برنامهها و رویههایی که در زندگی پیش میگیرند سؤالاتی را مطرح کنند.
نکته: در مورد خط فکر سیاسی افراد باید از هم پرسش نمایند.
چشم انداز شما براي زندگی آینده چیست؟ این برنامه ها در چه زمینه هایی است؟
به نظر شما مهمترین عامل موفقیت در زندگی چیست؟


-5 استقلال و ثبات فکري و احساسی
نکته: یکی از موضوعات مهم دیگر، استقلال فردي دو طرف میباشد. از طریق پرسیدن برخی پرسش ها درمورد استقلال فردي طرف مقابل، اطلاعاتی را کسب
کنید تا بدانید در زمینه هاي شخصی، تصمیم گیري و ... تا چه حد به نظر دیگران به ویژه پدر و مادر و دوستان در امور زندگی مشترك اهمیت میدهد؟ استقلال دارد یا به خانواده خود وابسته است؟ اجازه دخالت در زندگی مشترکش را میدهد؟ آیا او دهن بین است یا خیر؟
در این مورد میتوان از این سؤالات استفاده نمود:
تا به حال چند بار شغل عوض کرده اید؟
آیا رشته تحصیلی خود را تغییر داده اید؟
آیا تا به حال با دوستی قطع رابطه کرده اید؟ چرا؟
از طرف مقابل بپرسید که به تناسب سنش چه چیزي اندوخته است؟ مثلا یک آقاي 27 ساله چه میزان تحصیلات دارد، چه میزان سرمایه و یا چه میزان تخصص دارد؟ این فرد حداقل 7 سال از بهترین زمان جوانی را در اختیار داشته است.


-6 مسئولیت پذیري و انجام وظایف
بخش دیگري از پرسش ها باید به موضوع مسئولیت پذیري دو نفر اختصاص یابد.
سؤالات باید به صورت دقیق درباره زندگی قبلی فرد، شغل، تحصیلات، وظایف دوستی و خانوادگی و ... مطرح شود.

نکته: بر اساس این پرسش می توانید میزان مسئولیت پذیري فرد را مورد ارزیابی قرار دهید.
شما در چه تاریخی سرباز شدید، کی به سربازي رفتید؟ آیا غیبت هم داشته اید؟
آیا در قبال انجام ندادن کارها در خانواده دچار عذاب وجدان می شوید؟

 

-7 انعطاف پذیري
انعطاف پذیري محور دیگر پرسش هاي شما است. از طریق برخی پرسش ها میتوانید میزان انعطاف پذیري فرد را بسنجید.
نکته: فردي که منفعل باشد مشکلات عدیدهاي را در زندگی براي شما ایجاد میکند.
براي نمونه میتوان از طرف مقابل چنین پرسش کرد که فرض کنید براي رفتن به یک مسافرت آماده شده ایم و قرار است ساعت 18 از منزل خارج شویم، ناگهان تلفن زنگ میزند. و
یکی از اقوام که از شهرستان آمده اند، خواهان آدرس دقیق منزل ما هستند که به میهمانی ما بیایند، در این هنگام شما چه کار میکنید؟

نکته: نحوه پاسخگویی به این سؤال مهم است نه خود جواب.
اگر فرد بگوید به آنها میگوییم برنامه مسافرت داریم و نمیتوانیم در خدمت شما باشیم.
(این نشانه عدم انعطاف است) هم چنین اگر بگوید به آنها میگوییم قدمتان روي چشم بفرمائید (این هم نشانه عدم انعطاف است) در حالی که فرد منعطف به راه هاي دیگري به غیر از بلی یا خیر نیز توجه دارد. مثلا میگوید: باید ببینم سفر ما چقدر اهمیت دارد؟ آن فامیل کیست؟ ضرورت میهمانی او چیست؟ تاثیر رفتن به این سفر روي ما چقدر هست؟ و ...

(فراموش نکنید اینها مثال هستند، شما می توانید مسائل دیگري را طرح کنید، حتی گذشته فرد و رویارویی با مشکلاتی که در حوزه شغلی، تحصیلی و خانوادگی داشته، میزان انعطاف پذیري و سازگاري فرد را مشخص میکند) بنابراین انعطاف پذیري و این که فرد تا چه میزان خاصیت کششی دارد و حاضر به انعطاف و تغییر در نظراتش است بسیار مهم میباشد.

 

-8 ارتباطات اجتماعی

پرسش هایی می تواند به شما کمک کند تا میزان تعاملات اجتماعی فرد مقابل را بسنجید.
در واقع بررسی کنید این فرد آیا در روابط اجتماعی خود افراط دارد یا تفریط؟
تا چه حد با فامیل ارتباط دارد؟
آیا در روابط اجتماعی گزینشی رفتار میکند؟
ارتباط فرد مقابل با دوستانش از اهمیت زیادي برخوردار است، میزان وابستگی فرد مقابل را بسنجید.
اگر همسر آینده شما در محیط کار یا بین نزدیکان با نامحرمان با حفظ ضوابط شرعی و عرفی ارتباط داشته باشد، چه می کنید؟

نکته: با این سؤال می خواهید به میزان سختگیري وي در این زمینه پی ببرید.
تا چه اندازه به رفت و آمد با دوستان و نزدیکان خود و نزدیکان همسرتان تمایل دارید؟

نکته: از این طریق قادر خواهید بود که تیپ شخصیتی فرد را دریابید.
یعنی فرد مقابل درونگرا است یا برونگرا و این که آیا در ارتباطات فامیلی و با دوستان مجرد خود زیاده روي میکند یا نه.
تا چه علاقه مند هستید با دوستان دوران مجردي در محافل و مجالس رابطه داشته باشید تا چه حد دوستان تان در تصمیم گیري به شما کمک می کنند.
به دوستانتان بیشتر توجه دارید یا خانواده و یا فامیل؟ چرا؟


محورهاي اختصاصی از سوي دختر
-1 شهر محل سکونت
تصمیم دارید که بنا دارید با همسر آینده تان در کدام شهر زندگی کنید؟


-2 نوع سکونت
آیا میخواهید مستقل زندگی کنید یا بنا دارید با والدین خود، محل سکونت مشترك داشته باشید؟
نکته: در صورت تمایل به زندگی با والدین، باید مشخص شود که چگونه (در یک محله، یک مجتمع، یک آپارتمان، یک طبقه یا یک دستگاه) میخواهد با آنان زندگی کند.


-3 اشتغال مرد
شما به چه کاري اشتغال دارید؟
نکته: وضعیت شغلی طرف باید شفاف و روشن بیان شود و کلی گویی در این مورد (بازار، واسطه گري، وزارت خارجه و ...) کافی نیست؛ زیرا در بازار، انواع شغل ها؛ در کار واسطه گري، انواع واسطه ها، و در وزارت امور خارجه، انواع سمت ها وجود دارد.
در صورتی که در حال حاضر اشتغال ندارد، بپرسید: در آینده چه شغلی را می خواهید انتخاب کنید؟ توجه داشته باشید که هر خانمی نمیتواند با هر شغلی که همسرش داشته باشد، کنار بیاید.

نکته: شغل هایی چون هنرپیشگی، سیاست مداري، مشاوره، نظامی گري، نیروي انتظامی،
روحانیت و ... روحیه خاص می خواهد.


-4 فعالیتهاي سیاسی اجتماعی زن
نظر طرف مقابل را در مورد فعالیت خود در امور سیاسی و اجتماعی بپرسید. براي نمونه آیا موافق هستید که همسر آینده شما فعالیت سیاسی اجتماعی داشته باشد؟ تا چه اندازه؟

 

-5 اشتغال و تحصیل زن
لازم است در مورد اشتغال، به نوع آن (مراکز تجاري، اداري، آموزشی و ...) و در مورد تحصیل به سطح آن (کاردانی، کارشناسی، ارشد و دکتري) اشاره کند براي نمونه، آیا موافق هستید که همسر آیندهتان اشتغال داشته باشد یا به تحصیل خود ادامه دهد؟


6-مسائل اقتصادي
در رابطه با امور اقتصادي و شیوه خرج کردن پول باید پرسش هایی صورت پذیرد. مثلاً در مورد خساست یا دست و دل باز بودن مرد و یا این که در زندگی مشترك تا چه حد به مسافرت و مهمانی دادن توجه میکند.
نکته: با این گونه پرسش ها میتوان به روحیه طرف مقابل در میزان هزینه کردن براي زندگی و خساست احتمالی او پی برید.
در پایان گفتگوي جلسه اول، در صورت احساس توافق کلی، مطالبی را که جنبه خصوصی و سرّي دارد (بیماري حاد یا خاص، اختلال روحی روانی، طلاق والدین، اعتیاد والدین، مجرم بودن یکی از افراد خانواده و ...) و حدود مهریه (زیاد، کم و متعادل) را مطرح کنید.
پرسشهاي جلسه دوم

در صورتی که طرفین از گفتگوي جلسه اول به طور نسبی راضی بودند، بهتر است زمانی را براي جلسه دوم تعیین کنند، چرا که ممکن است در جلسه اول برخی از پاسخ ها کلی و مبهم بوده یا براي فرد سؤال برانگیز باشد و یا حتی رفتارهایی بوده که باید در جلسات بعدي رفع شود. لازمه این امر طرح سؤالات جدید براي رفع ابهام در جلسه دوم می باشد.
نکته: این جلسه براي تکمیل اطلاعات، رسیدن به نتیجه، تجزیه و تحلیل مطالب جلسه اول و تبادل فکر با اعضاي خانواده ضرورت دارد.
پرسش هاي جلسه دوم را میتوان با عناوین زیر مطرح نمود:

-1 صفات روحی و اخلاقی
در جلسه اول گفتگو به صورت کلی درباره صفات روحی و اخلاقی پرسش میشود اما در جلسه دوم میتوان با سؤالات جزئی تر به شناخت دقیق تر ویژگی هاي روحی و اخلاقی طرف مقابل دست یافت. شناخت این ویژگی ها سبب میشود که طرفین در تصمیم گیري خود بهتر عمل کنند.
نمونه سؤالات عبارت است از:
- منطقی بودن را در چه می دانید؟ چقدر در زندگی، خود را منطقی می دانید؟
- وقتی تصمیم آخر را می گیرید، چه عواملی در منصرف شدن شما می توانند دخیل باشند؟
- دوست دارید در مقابل سختی کار شما، همسرتان چگونه شما را درك کند؟
- در تصمیم گیري ها چقدر از نظرات دیگران استفاده می کنید؟ چقدر براي کارهای تان احتمال اشتباه کردن می گذارید؟
- چقدر حرف مردم برایتان مهم است؟ آیا همیشه قضاوت مردم در مورد شما درست بوده؟
- اوقات فراغت خود را به چه چیزهایی اختصاص می دهید؟
- بذله گویی تا چه حد خوب است آیا دیگران شما را به عنوان یک آدم شوخ طبع می شناسند؟
- احسان به پدر و مادر را در چه چیزهایی می بینید؟ اگر در مسئله اي با پدر و مادرتان اختلاف داشتید، چه می کنید؟ تا حالا شده است مخالف نظر آنها کاري کرده باشید؟ چرا؟
- از چه رفتاري نمی توانید بگذرید؟ افسردگی، پرخاشگري، اضطراب، وسواس، سوءظن، زودرنجی، کج خلقی، تنهایی، ترسها، سابقه هاي بستري و درمان و ... جزء مهم ترین مسائلی هست که باید بررسی شود، (شاید بررسی این بند یکی از ضرورت هایی است که دختر و پسر باید به روانشناس مراجعه کنند.) اما اگر خودشان قصد بررسی داشتند باید نشانه هاي این اختلالات را بشناسند و با سؤال و دقت در نشانه ها و علائم این اختلالات پی به مشکل ببرند.
هم چنین صفاتی مثل خساست بودن، حسابگري، ولخرجی (دست و دلباز)، بی خیال، منزوي و بی علاقه به تفریح، پیگیر بودن (سمج)، سهل انگار، سخت گیري و .... جزء مسائلیست که میتوان با مثال هاي فوق پرسیده شود


2-جلب رضایت همسر
در روابط دو طرف، دختر و پسر باید در مورد رضایت همدیگر پرسش هایی داشته باشند.
براي نمونه؛
فرد مقابل تا چه حد باید رضایت همسرش را جلب کند و تا چه میزان باید به خواسته هاي او توجه داشته باشد؟
چه شیوه هایی سبب جلب رضایت فرد مقابل میشود؟ و ...

 

-3 قناعت و تجملات
در مورد میزان ساده زیستی و قناعت یا تجملات در زندگی باید از فرد مقابل پرسش شود.
براي نمونه؛
تعریف قناعت از نظر شما چیست و تا چه حد قناعت دارید؟
درباره تجملات و تشریفات در زندگی و حدود آن چه نظري دارید؟


-4 سازگاري
گاه در زندگی مشترك اتفاقاتی می افتد که نیاز است دو فرد با هم سازگاري و همکاري داشته باشند. مثلاً:
اگر اتفاقی براي شما بیافتد که مجبور باشید با نصف درآمد قبلی همسرتان زندگی کنید، چه
می کنید؟
چه امکاناتی را براي داشتن رفاه نسبی لازم می دانید؟
شما مایلید همسرتان در خرید لوازم زندگی چه مسائلی را رعایت نماید؟


5-مدیریت
مدیریت زندگی نیز از موضوعات مهم و اساسی است که دو طرف باید دیدگاه خود را در مورد آن بگویند.
پرسش در مورد این که چه کسی مدیریت کند مهم است. شاید هر دو به زن سالاري یا مردسالاري معتقد باشند یا بالعکس.
پرسشهایی در این زمینه میتواند دیدگاه فرد مقابل را در مورد مدیریت زندگی نشان دهد. براي نمونه؛
دیدگاه شما درباره جایگاه مرد در زندگی چیست؟
با پرسیدن این نوع سؤالات خواهید فهمید که خانم روحیه زن سالاري دارد یا نه؟ و براي خود جایگاه مشاوري مهربان قائل است یا خیر.
- دیدگاه شما درباره جایگاه زن در زندگی چیست و به او چقدر میدان می دهید؟
با پرسش سؤالاتی در این زمینه می توانید بفهمید آیا آقا، خانمها را موجوداتی ضعیف و کم اهمیت می داند یا نه؟


-6 دخانیات
پرسش در مورد دخانیات و مواد مخدر میتواند دیدگاه افراد را در مورد این نوع مواد نشان دهد.
نظرتان درباره سیگار و مصرف آن و مواد مخدر چیست؟
آیا به مواد خاصی اعتیاد دارید؟ (قهوه، چاي، غذاي خاص، سیگار، قرص و ...) آیا از دخانیات یا قرص یا آمپول ویژه اي براي آرامش استفاده می کنید؟


-7 میزان درآمد
میزان درآمد آقا مسأله مهمی است که خانم باید در مورد آن اطلاعاتی کسب کند تا بداند آیا میتواند با چنین درآمدي زندگی کند. آیا میزان درآمد شما در حدي هست که بتوانید با آن، زندگی متوسطی را اداره کنید؟
این سؤال در جلسه دوم پرسیده میشود تا شائبه پول دوستی و مادي گرایی زن پیش نیاید.
هم چنین پرسش از میزان درآمد خانم چندان لزومی ندارد. زیرا درآمد براي او می باشد مگر آن که او بخواهد در امور مالی زندگی مشارکت کند.


-8 اعتقاد به مشاوره
از آن جایی که در زندگی مشترك ممکن است مشکلاتی به وجود آید که نیازمند کمک از افراد می باشد لذا در جلسه گفتگو طرفین می توانند نظر خود را در مورد این که از چه کسی در زندگی مشترك مشورت بگیرند.
براي رفع مشکلات زندگی تا چه حد به مشاوره اعتقاد دارید و آن را مؤثر میدانید؟
در صورت بروز مشکل در زندگی مشترك ترجیح می دهید با چه کسانی مشورت کنید؟
برخی مردها به مشاوره تن نمی دهند؛ زیرا گمان می کنند رفتن نزد مشاور به معناي اعتراف به اشتباه است.


پرسشهاي جلسه سوم

آیا لازم است جلسات گفتگو به جلسه سوم هم کشیده شود؟ در این صورت چه سؤلاتی را باید مطرح کرد؟

برخی از مسائل را به سبب حیا نمی توان در جلسات اول و دوم مطرح کرد یا هنوز زمان طرح آنها نرسیده است. این سؤالها عبارتند از:

-1 گرم مزاجی یا سرد مزاجی
- رفع غرایز جنسی تا چه حد در زندگی زناشویی برایتان اهمیت دارد؟
نکته: با توجه به این که اختلاف شدید خانم و آقا در این مسئله، عامل اختلاف جدي در زندگی مشترك و در مواردي عامل انحراف اخلاقی و جنسی یک طرف و لطمه به اعصاب و روان میشود، طرح آن ضرورت دارد.
این سؤال در جلسه سوم مطرح میشود تا به فرد تهمت شهوترانی، هواپرستی و ... داده نشود. اگر طرح این سؤال برایتان مشکل است و حیا اجازه نمی دهد میتوانید آن را به صورت نوشتاري بپرسید.

 

-2 فرزنددار شدن و زمان آن
چه زمانی را براي فرزنددار شدن مناسب می دانید؟
چند تا فرزند خوب است؟

 

-3 چگونگی مراسم عقد و عروسی
- نظر شما در مورد مهریه چیست؟
- نظرتان درباره چگونگی و مراسم عقد و عروسی چیست؟
- آیا مراسم آلوده به گناه یا بدون گناه برایتان فرقی دارد؟
نکته: در صورت عدم توافق در این مسائل ممکن است در ابتداي ازدواج، کدورت هایی پیش آید و به سبب خاطرات تلخ پدید آمده، بهانه جویی هایی در زندگی مشترك بروز کند.

 

4-چگونگی ملاقاتهاي دوران عقد
- نظر خانواده شما درباره ملاقات هاي دوران عقد چیست؟
- در این زمینه آداب و رسوم خاصی در خانواده شماست؟

 

-5 انتظار خاص از همسر آینده
- آیا انتظار خاصی از همسر آینده خود دارید؟
نکته: برخی از افراد نیازهاي خاصی دارند که حتماً باید پیش از ازدواج با نامزد خود مطرح کنند تا ببینند آیا توان برآوردن آن را دارد یا خیر، براي مثال ممکن است دختري یا پسري بیش از دختران و پسران دیگر به اظهار محبت همسر نیاز داشته باشد که حتماً باید مطرح نماید.

نرگس بازدید : 16 جمعه 23 خرداد 1393 نظرات (0)

عروس شیک تر است یا ماشین عروس؟!

یکی از مشکلاتی که بسیاری از دامادها هنگام برگزاری مراسم عروسی با آن مواجه هستند، توجه داشتن به اصل «فامیل کش» بودن کلیه مراحل است. یعنی داماد باید کل فامیل و خاندان را از همان لحظه ورود، له کند تا مورد حمایت خانواده عروس قرار گیرد و سال ها از خدمات ارزنده آن ها بهره مند شود.

در تهران، مرد جوانی تصمیم گرفت صبح روز تولد همسرش با یک اتومبیل شیک اجاره ای با راننده به خانه برود و او را غافلگیر کند و با یکدیگر به رستوران مورد علاقه شان بروند و در آنجا سالاد سزار صرف کنند و پس از آن، هدیه اش را تقدیم کند. او با یک موسسه اجاره اتومبیل تماس گرفت و با خوشحالی گفت که قصد دارد یک ب.ام.و سری ۷ را برای دو هفته بعد اجاره کند. وقتی اپراتور از پشت تلفن شرایط قرارداد را برایش تشریح کرد، مرد جوان نقشه اش را نابود شده دید و از آن صرف نظر کرد. در حالی که پیمودن مسیر خانه آن ها تا رستوران، حدود ۳۰ دقیقه طول می کشید، او باید برای ۱۰ ساعت اتومبیل را اجاره می کرد، اما توضیح دادن هزینه کردن چنین مبلغی نزد همسرش غیرممکن بود... .

● اهمیت ماشین عروس

یکی از مشکلاتی که بسیاری از دامادها هنگام برگزاری مراسم عروسی با آن مواجه هستند، توجه داشتن به اصل «فامیل کش» بودن کلیه مراحل است. یعنی داماد باید کل فامیل و خاندان را از همان لحظه ورود، له کند تا مورد حمایت خانواده عروس قرار گیرد و سال ها از خدمات ارزنده آن ها بهره مند شود. البته هیچ تضمینی وجود ندارد که این حمایت تا چه مدت دوام داشته باشد، اما در هر حال باید آن را جدی گرفت.

در ایران از آنجا که کیفیت شام و نرمی جوجه ها و قطر کباب و میزان خنکی نوشابه ها و رنگ کت پدر داماد هم در نظر بسیاری از اعضای خاندان عروس جلب توجه می کند، می توان به اهمیت اتومبیل عروس نیز پی برد. پس اگر داماد هستید، باید در انتخاب صحیح آن دقت لازم را مبذول دارید.

ماشین عروس های چند منظوره؛ از رساندن عروس و داماد تا در آوردن چشم و چال فامیل!

بعضی عروس خانم ها دوست ندارند در رویایی ترین شب زندگی شان سوار اتومبیل مردم شوند و به خودروی شخصی خود داماد بسنده می کنند. گاهی اوقات نیز اتومبیل بستگان دور و نزدیک به یاری دامادهایی می رسد که یا خودشان خودرو ندارند، یا امکانات موجود برایشان کافی نیست.

انتخاب خودروی عروس در کشورهای دیگر هم به همین صورت است، اما با این تفاوت که قرار نیست داماد چشم دیگران را از کاسه در بیاورد. عروس و داماد با یکدیگر رایزنی می کنند و به این نتیجه می رسند که با اتومبیل خودشان، دوست شان و یا در نهایت یک لیموزین در مراسم حاضر شوند.

● تب برای ماشین شاسی دراز

لیموزین که در ایران بیش تر با نام «ماشین شش در» شناخته می شود، گزینه مناسبی برای اتومبیل عروس نیست. طراحی زشت این خودروها که در اصل تقلید از خارجی ها بوده، همین تعبیر را در ذهن مهمان های مراسم ازدواج تان تداعی خواهد کرد: «نیگا کن! رفته لیموزین اجاره کرده، اون وقت عروسی اش را توی پارکینگ خونه عمویش گرفته! وای.. وای...! خارجی! باکلاس!... هپی وِددینگ!».

هرچند یک دستگاه لیموزین شاسی بلند لوکس واقعی نیز در ایران وجود دارد که می تواند دهان تمسخرکنندگان را ببند، اما اجاره آن برای ۱۰ ساعت با راننده، یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان را از جیب تان خارج می کند و به ازای هر ساعت اضافه کاری، باید مبلغ ۱۲۰ هزار تومان در جیب راننده بگذارید. همچنین با توجه به دشواری رانندگی با لیموزین، هرگز نمی توانید آن را بدون راننده کرایه کنید.

در سال ۱۳۷۶، مرکز تحقیقات ایران خودرو موظف شد برای تردد سران کشور های اسلامی در تهران، نخستین سری لیموزین داخلی را تولید کند. کارشناسان این شرکت، خودروی پژو ۴۰۵ را انتخاب کردند و نقشه آن را در اتوکد باز نمودند و طول شاسی و ارتفاع سقف را کمی کشیدند تا تبدیل به لیموزین شود.

دو سال بعد از برگزاری اجلاس سران کشور های اسلامی و بلااستفاده ماندن لیموزین هایی که نماد اشرافی گری و لوکس گرایی بود، تعدادی از آن در یک مزایده به متقاضیان حقیقی فروخته شد. از آنجا که پژو ۴۰۵ خیلی قدیمی است، صاحبان جدید لیموزین هایشان به پرشیا تبدیل کردند و اکنون در سه زنگ سفید، مشکی و نقره ای در شهر مشاهده می شود.

چون در سال ۷۶ قرار بود این خودروها فقط برای مدتی محدود مورد استفاده قرار گیرند، مقاومت اجزای شاسی نیز بر همین اساس طراحی شده بود. اما با فروخته شدن آن ها، پس از مدتی شاسی ضعف خود را آشکار کرد. به همین علت است که امروز بسیاری از این لیموزین ها به عارضه انحنای شاسی مبتلا هستند.

● چگونه اتومبیل لوکس اجاره کنیم

دورانی که لیموزین خودرویی بسیار لوکس و منحصر به فرد محسوب می شد، سپری شده است. امروز اتومبیل های سدان و شاسی بلندی اجاره داده می شوند که «ماشین شش در» باید جلو برود و برایشان بوق بزند و راه را باز کند. شما در صورت اجاره خودرو با راننده، دیگر نیاز به گذاشتن وثیقه ندارید. اما اگر می خواهید خودتان پشت فرمان بنشینید، مجبور خواهید بود یک فقره چک به انضمام یک سند، تحویل دهید. در صورتی که قیمت اتومبیل مورد نظرتان بیش تر از ۱۰۰ میلیون تومان باشد، باید ۲ فقره چک روی میز بگذارید. اگر در آنجا میزی نبود، چک را کف دست اجاره دهنده بگذارید. اگر دست های او کثیف بود، داخل جیبش بگذارید. اگر جیب نداشت، روی طاقچه بگذارید (موسسه ای که میز آنجا نیست و صاحبش هم جیب ندارد و دست هایش هم کثیف است، حتما طاقچه دارد!).

● تقسیم بندی اتومبیل های عروس

از آنجا که تعداد کمی از اتومبیل های لوکس موجود است و موسسات متعددی مجبور هستند در نوبت استفاده از آن باشند، برای کرایه باید حداقل از دو هفته قبل قرارداد را منعقد کنید. خودروهای اجاره ای به سه گروه: ۱) معمولی، ۲) لوکس و ۳) چشم کورکن تقسیم می شوند. برای نمونه، پژو ۲۰۶، زانتیا و مزدا و حتی ماکسیما در رده معمولی قرار دارند. اتومبیل های بنتلی، لامبورگینی، هامر و کرایسلر از لوکس ترین ماشین عروس ها هستند.

● نبش قبر فرسودگان

یکی از راه های جدید کسب درآمد، نبش قبر خودروهای فرسوده کلاسیک است. برخی دلالان، اتومبیل های فسیلی که در پارکینگ خانه ها یا گوشه باغ ها خاک می خورد را از وراث می خرند و پس از بازسازی فنی و تمیز کردن بدنه، آن را به صاحبان بنگاه های اجاره اتومبیل می فروشند.

● با چقدر پول چی اجاره می دهند

هزینه کردن برای ماشین عروس، بی فایده ترین بخش مراسم ازدواج است، چون نه در شکم مهمان ها می رود و نه در شاد کردن آن ها سهمی دارد. حداقل کاش همان هزینه صرف لباس شود. این داستان همیشه تکرار می شود که آقای داماد کمی در اتوبان رانندگی می کند، سپس به آرایشگاه می رود، عروس سوار می شود، به باغ می روند و از آنجا راهی تالار می شوند. تمام این مراحل بیش تر از چند ساعت طول نمی کشد، اما بعضی ها حاضر هستند برای هیجان بخشیدن به آن، پول بیش تری خرج کنند. با توجه به این که حداقل زمان در اختیار گرفتن خودرو ۱۰ ساعت است، برای اجاره اتومبیل عروسی که فامیل کش باشد، باید هزینه های زیر را ضربدر ۱۰ کنید:

▪ خودروهای کلاسیک: ۴۵۰ هزار تومان

▪ لیموزین خارجی: یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان

▪ ب.ام.و X۶: یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان

▪ سری ۷ ب.ام.و: ۵۵۰ هزار تومان

▪ مرسدس کروک: ۴۵۰ هزار تومان

▪ بنتلی: ۴۰۰ هزار تومان

▪ لامبورگینی: یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان

▪ کرایسلر: ۵۵۰ هزار تومان

▪ هامر: ۶۵۰ هزار تومان

▪ سانتافه: ۱۴۰ هزار تومان

● چسباندن گل روی اتومبیل

پس از انتخاب اتومبیل عروس، گل آرایی آن مشکل بعدی داماد است. گل آرایی عبارت است از گذاشتن گل روی کاپوت و صندوق عقب که به شیوه های گوناگون صورت می پذیرد. البته نباید فراموش کرد که تزئینات ماشین عروس، با سلقیه شخص عروس ارتباط تنگاتنگی دارد و بعضی ها خودشان تحت لیسانس عروس خانم، طرح زینت کاری را اجرا می کنند.

عجیب ترین و نادرترین ماشین عروس، پرایدی بود که در تهران، تمام بدنه و شیشه هایش را به عسل آغشته کرده و سپس هزاران پر مرغ که داخل بالش از آن استفاده می شود را روی اتومبیل چسبانده بودند. برخی هم از بادکنک یا عروسک استفاده می کنند. اما در هر حال اگر شما به یک گل فروشی مراجعه کنید، آن ها بابت نصب یک پاپیون ساده که ترکیبی از گل و تور سفید است، مبلغ ۱۸۰ هزار تومان از شما پول می گیرند.

هرچند گل آرایان کار خاصی انجام نمی دهند، اما دامادهایی که می خواهند چشم و چال خانواده عروس را در بیاورند، تزئین اتومبیل را به گلفروشی های معروف می سپارند و بابت یک متر چسب نواری و ۳۰ شاخه گل و ۸۰ سانتی متر مفتول فلزی و یک کیلوگرم اسفنج، از ۱۰۰ هزار تومان تا ۶۰۰ هزار تومان می پردازند.

● داماد چاره ای ندارد

از آنجا که اکنون ازدواج برای خیلی ها تبدیل به نان شده و با تیغ و سرنگ به جان داماد می افتند و از طرف دیگر چشم و هم چشمی و ضرورت فامیل کشی و در آوردن چشم و چال فامیل تبدیل به یک رسم واجب شده، بنابراین هیچ اخطار و هشدار و تذکری نمی تواند جمعیت دامادان را از هزینه های گزاف و بیهوده منصرف کند. این گزارش هم همینجوری نگاشته و منتشر شده است و اعتبار دیگری ندارد.

نرگس بازدید : 29 جمعه 23 خرداد 1393 نظرات (0)

 دنبال همسر مناسب هستید؟ آرزو دارید شریک زندگی تان را پیدا کنید و کسی در شان و مرتبه خودتان همدم بقیه عمرتان شود؟ برای این کار باید قبل از هر چیز از هفت خوان بگذرید!

هفت خوان ازدواج

1) قدم اول این است که خودتان را درست بشناسید  و مطمین باشید که واقعا تصمیم دارید ازدواج کنید یا نه و اگر پاسخ مثبت است به چه دلیل؟ بخاطر پول؟ ظاهر طرف مقابل؟ شخصیتش؟ یا صرفا برای اینکه از خانه پدری فرار کنید؟ کسی که خودشناسی می کند، برای زندگی خودش هدف قایل می شود، برنامه ریزی می کند، آرزوهایش را روی کاغذ می آورد و جاهای خالی زندگی اش را شناسایی می کند.

کسی که خودش را خوب می شناسد، کمتر تحت تاثیر حرف دیگران مسیر زندگی اش را تغییر می دهد و دوست دارد خودش بداند با زندگی اش چه کار می کند. به عنوان مثال، یک دختر 17 ساله دوست دارد در سن 30 سالگی جراح زنان و زایمان باشد، در شیراز زندگی کند ویک بچه داشته باشد.

اولا این که کسی که می خواهد پزشک متخصص بشود، باید همسری انتخاب کند که شرایط بخصوص شغلی او را درک کرده و بتواند او را حمایت کند. از سوی دیگر شاید لازم نباشد او هم جراح باشد اما باید از تحصیلات دانشگاهی برخوردار باشد. در ضمن، برای چنین دختری که زودتر از 30 سالگی نمی خواهد بچه دار بشود، ازدواج زودرس یا حاملگی زودرس مزیت خاصی ندارد. در ضمن اینکه دوست دارد در شیراز زندگی کند، تا حدی تکلیف خواستگاری که می خواهد او را به تبریز یا کانادا ببرد را مشخص می کند. با خودتان رو راست باشید، و در تصمیمتان راسخ باشید.

2) مرحله دوم این است که همسر آینده تان را بر اساس خواسته ها و موقعیت فعلی خود تصور کنید. تصور کردن همسر ایده آل با توجه به آرزوهایتان نسبتا راحت است. همیشه از خودتان این سوا ل را بپرسید: آیا من برای شخصی که به عنوان همسر ایده آل خودم تصور کرده ام، همسر ایده آلی هستم؟ خیلی ساده است. هر ترازویی دو کفه دارد. اگر می خواهید کفه طرف مقابلتان سنگین باشد، ابتدا باید کفه طرف خودتان را سنگین کنید. کسی که می خواهد با یک فرد تحصیل کرده هنردوست ازدواج کند، بهتر است خود نیز تحصیل کرده و هنر دوست باشد.

3) در مرحله سوم باید یکسری معیارهای غربالگری اولیه برای همسریابی انتخاب کرده و آنها را آزمایش کنید. رایجترین معیارهایی که برای این منظور به کار می روند عبارتند از: تفاوت سن، تفاوت قد، تفاوت ظاهر، تفاوت تحصیلات، تفاوت طبقاتی، تفاوت قومی، تفاوت زبانی و در نهایت تفاوت دینی. نکته مهم این است: این شما هستید که تعیین می کنید یک ویژگی برایتان مهم است یا خیر.

مثلا برای یک نفر ممکن است ازدواج درون قومی خیلی مهم باشد ولی برای کس دیگر اصلا اهمیت نداشته باشد. نکته دیگر این است که تفاوت آدمها در یک قالب نسبی مطرح می شود تا مطلق. مثلا به نظر یک نفر قد 170 کوتاه است و به نظر شخص دیگری ایده آل است. پژوهش ها نشان دادند که کسانی که حرف مردم برایشان مهم است بیشتر به ظاهر طرف مقابلشان اهمیت می دهند.

قدم اول این است که خودتان را درست بشناسید و مطمین باشید که واقعا تصمیم دارید ازدواج کنید یا نه و اگر پاسخ مثبت است به چه دلیل؟ بخاطر پول؟ ظاهر طرف مقابل؟ شخصیتش؟ یا صرفا برای اینکه از خانه پدری فرار کنید؟

4) مرحله چهارم عبارتست از دیدن و دیده شدن برای ایجاد جاذبه اولیه. در کشورهایی که محیط های مختلط کمتر است، پسرها ممکن است به کمک مادر و خواهرانشان برای پیدا کردن همسر مناسب متوسل شوند. ولی متاسفانه چنین امکانی برای اکثر خانمهای جوان کمتر وجود دارد. به همین دلیل توصیه من این است که محیط کار، تحصیل یا تفریح خود را به گونه ای انتخاب کنید که حداکثر احتمال ممکن را برای دیده شدن توسط همسر احتمالی آینده تان به شما بدهد. به عنوان مثال کسی که می خواهد با یک موسیقیدان ازدواج کند، یا در کلاسهای متعدد موسیقی شرکت می کند یا عضو انجمنی می شود که موسیقی دانان معمولا عضو آن می شوند. کار دیگری که می توانید بکنید این است که چند خصوصیت اصلی که برای همسر آینده تان در نظر دارید به نزدیکان و دوستان بگویید ممکن است آن ها فردی را با این مشخصات بشناسند و یا در آینده اگر با چنین کسی برخورد کنند بلافاصله به یاد شما می افتند و می توانند نقش معرف را داشته باشند.


5) مرحله بعد یا دوست شدن با کسی است که فکر می کنید ممکن است با او ازدواج کنید یا خواستگاری کردن از این فرد است. در بسیاری از جوامع (چه شرقی و چه غربی) معمولا خواستگاری توسط جنس مرد صورت می گیرد و معمولا یک زن نمی تواند از یک مرد تقاضای دوستی و یا ازدواج بکند وگرنه به سبکی متهم می شود. به هر حال، فراموش نکنید وقتی با کسی به قصد ازدواج دوست شدید یا از او خواستگاری کردید، فکرتان فقط مشغول ظواهر امر (مانند کافی شاپ رفتن و کادوهای رمانتیک دادن یا نحوه چای آوردن عروس خانم موقع خواستگاری و مراسم عروسی) نباشد. به اصل موضوع دقت کنید.

6) مرحله ششم که به نظر من مهمترین مرحله انتخاب همسر است، بردن نهایت استفاده از فرصتها برای شناخت بهتر همسر احتمالی تان از طریق برقراری ارتباط کلامی یا غیر کلامی می باشد. امروزه حتی خانواده های نسبتا سنتی و مذهبی با حرف زدن و معاشرت زوجهای آینده در طول دوران نامزدی شان مخالفت چندانی ندارند. در طول این جلسات، از طرف مقابل خود باید سوال بپرسید. سوالهای تعیین کننده. این سوالها از هر فرد به فرد دیگر فرق می کند اما به عنوان نمونه چهار تا پنج مورد از آنها را برایتان می گوییم:


الف) می توانید بپرسید: هدف شما در زندگی چیست؟ سه تا از بزرگترین آرزوهای زندگی تان را بگویید .

ب) مثلا: هدف شما از ازدواج چیه؟ چرا می خواهید با من ازدواج کنید؟

پ) من شغلم ایجاب می کند که در خارج از منزل کار بکنم. می خواستم بدانم راجع به این موضوع چی فکر می کنی؟

ت) در خانه پدر و مادری شما تقسیم کارهای منزل به چه صورت بوده؟ دوست دارید در زندگی ما چطور باشد؟

پرسیدن این سوال ها کمک کننده است، اما فراموش نکنید که ما در دنیای ایده آل زندگی نمی کنیم، بنابراین اگر تصمیمتان بر این شد که با فردی ازدواج کنید (بخصوص برای خانم ها) فراموش نکنید حتما شرایطی را که برایتان مهم است سر عقد مطرح کرده و تعهد لازم را از همسر آینده تان بگیرید. این تنها سندی است که می تواند در صورت عدم سازش همسرتان در موارد یاد شده از شما حمایت کند.

از سوال مهم تر، ارتباطات غیر کلامی است. مثلا اینکه آیا رفتارش طوری که می خواهید با مهربانی و عاطفه هست یا نه؟ آیا آداب اجتماعی را در حدی که برای شما مهم است بلد هست اگر نه، آیا در این حد با او احساس صمیمیت می کنید که این مورد را با او در میان بگذارید؟

علاوه بر آن باید از خودتان بپرسید: از هم صحبتی با او خسته شدید یا لذت بردید؟ اینکه اگر اختلاف نظری پیش آمد می توانید با صحبت کردن مسیله را حل کنید و یا بر سرش به تفاهم برسید؟ آیا می ترسید مسیله ای را با او در میان بگذارید؟ از عکس العمل هایش در مقابل حرف ها و رفتار شما نگران می شوید؟ آن چیزهایی را که شنیدید یا دیدید وقتی به خانه برگشتید، روی کاغذ بیاورید، زیرا برای مرحله آخر یا هفتم باید از آنها استفاده کنید.

7) مرحله آخر جمع بندی وضعیت و گرفتن تصمیم مناسب است. در زندگی هر کسی حداقل یک فرد معتمد وجود دارد. نسبت آن شخص مهم نیست. عقل و تجربه اش مهم است. باهم صحبت کنید و مجموع شرایط را برایش بگویید و بخواهید وضعیت را از دید خودش ارزیابی کند. سعی کنید در ارایه مشاهدات و شنیده هایتان منصف باشید و به اصطلاح سانسور نکنید. بعد با خودتان خلوت کنید. تمام نظرات و تفکرات را کنار هم بچینید و جنبه های مثبت و منفی ازدواج با این فرد را کنار هم مقایسه کنید. آیا جنبه های مثبت به جنبه های منفی می چربند؟ آیا چیزی در نکات منفی هست که خیلی برا یتان مهم باشد و بخاطرش بخواهید از طرف بگذرید؟ ممکن است چیزهایی را که شنیدید قبول نداشته باشید که ایرادی ندارد. هرکسی نظر خودش را دارد، ولی در نهایت این زندگی شماست. تصمیم آخر را خودتان بگیرید و آن را به پدر و مادرتان اعلام کنید.

می توانید وقتی نتیجه تصمیمتان را به پدر و مادرتان می گویید دلایل خودتان را هم بگویید که بدانند این تصمیم را عاقلانه گرفتید و جوانب آن را سنجیده اید.

مراحل بالا توصیف یک فرایند عقلانی و منطقی بود. ازدواج در زندگی فرد یک تصمیم خیلی مهم است. ازدواج موفق می تواند تمام توانایی های بالقوه فرد را شکوفا کند و ازدواج نا موفق می تواند منابع غنی درون وجود یک نفر را به صفر برساند. هستند کسانی که فقط از روی احساسشان ازدواج کردند و خوشبخت شدند ولی تعداد کسانی که خوشبختند و این تصمیم را با چشم های باز و با در نظر گرفتن همه جوانب گرفتند بیشتر است.

منبع : سایت بیتوته

نرگس بازدید : 20 جمعه 23 خرداد 1393 نظرات (0)

خواستگاری, مراسم خواستگاری,

 همین طور که هستید باشید. درست است که شما بالقوه عروس مجلس هستید اما قرار نیست مثل یک عروس آرایش کنید و لباس بپوشید.

 اولین قرار ملاقات می تواند تعیین کننده ترین جلسه باشد و ادامه پیدا کردن یا نکردن رابطه را تعیین کند. بنابراین، وقتی در اولین جلسه آشنایی یا خواستگاری قرار می گیرید، باید مراقب باشید این 8 اشتباه را مرتکب نشوید. این توصیه ها اگرچه خطاب به خانم هاست، اما می تواند درباره آقایان هم صدق کند.

 1 - راجع به گذشته خود زیاد صحبت نکنید

این که چه اشتباهاتی کرده اید، چه خواستگارانی داشته اید، چه بر سر زندگی تان آماده و ... . جلسه اول آشنایی وقت تاریخچه گفتن نیست. از حال بگویید و آینده. در جلسات بعدی می توانید کمی به گذشته بروید و هم از گذشته خودتان حرف بزنید و هم از گذشته او با خبر شوید.

 2 - او را از مسائل مالی نترسانید

 در همان جلسه اول شروع به خط و نشان کشیدن و بیان انتظارات مالی تان نکنید.

نگذارید او حس کند در حال چشم و هم چشمی هستید. درباره مسائل مالی می توانید با کمک بزرگترها به توافق برسید.

 3 - سعی کنید در مکالمات خود تعادل را حفظ کنید و پرحرفی نکنید

 اجازه بدهید طرفتان هم فرصت حرف زدن داشته باشد. ضمناً، لازم نیست همه اطلاعات مربوط به زندگی، شغل، تحصیلات و خانواده تان را پشت سر هم، یک نفس بیان کنید.

 4 - زیاد صمیمی نشوید

 حریم تان را رعایت کنید و حتی اگر در همان نگاه اول او را پسندیدید، ذوق زده رفتار نکنید. بگذارید رابطه تان کم کم جلو برود و رسمیت پیدا کند.

 5 - فخر فروشی نکنید

 خواستگار شما و خانواده اش، موقعیت شما را می دانند. اگر هم از قبل چیزی درباره شما ندانند، با ورود به خانه تان می توانند نقاط قوت خانواده شما را درک کنند. بنابراین روی دارایی هایتان، اصل و نسب و جایگاه تان زیاد از حد تاکید نکنید. فقط در حد معرفی بگویید و بقیه موارد را به سوال پرسیدن او واگذار کنید.

خواستگاری

 

 6 - درست همین قدر که فخرفروشی بد است، تواضع بیش از حد هم اشتباه است

 جلسه اول دیدار، فرصتی برای بیشتر آشنا شدن است. بنابراین از خودتان، فعالیت هایتان و چهارچوب های زندگی تان بگویید. موفقیت ها و برنامه های آینده تان را بگویید اما مختصر و کلی. وقت برای صحبت درباره جزئیات زیاد است. آن را به جلسات بعد موکول کنید.

 7 - سعی نکنید بسیار زیبا به نظر برسید

 همین طور که هستید باشید. درست است که شما بالقوه عروس مجلس هستید اما قرار نیست مثل یک عروس آرایش کنید و لباس بپوشید. سادگی این حسن را دارد که واقعیت شما را نشان می دهد.

خواستگاری

 8 - محل ملاقات را به خانواده ها بسپارید

اگر در جلسه خواستگاری قرار شد یکدیگر را خارج از خانه هم ملاقات کنید، ترجیحا تعیین محل ملاقات را به خانواده ها بسپارید. در غیر این صورت سعی کنید شما تعیین کننده باشید و تا حد ممکن محل این قرار در اطراف خانه شما، محل کار یا دانشگاه تان نباشد تا در صورت به هم خوردن نامزدی و آشنایی، نگران قضاوت اطرافیان نباشید.

منبع : tebyan.net


در جلسه اول خواستگاری باید سوالهای کلی پرسیده بشه.می پرسید چه جور سوالهایی؟؟

 

خب جونم براتون بگه ...ببخشید شد شبیه قصه ها!!!!!

 

اما شما باید بتونید یه سری سوالهایی رو مطرح کنید که به یه چیزایی کلی برسید.مثلا فکر نکنم کسی از زن یا شوهر سطحی نگر و کم عقل خوشش بیاد.

 

خب حالا باید برای کشف این موضوع یه سری سوالها وبحثهایی مطرح شه که بتونه یه چیزایی از این موضوع بفهمید.مثلا می تونید نحوه برخورد طرف مقابل رو با یه موضوع پیش آمده در زندگی بپرسید.مصداق عینی این رو فعلن تو ذهنم ندارم.

 

همین موضوع ها رو در مورد

 

 ایمان

 

 اخلاق

 

 آداب معاشرت و....بپرسید.

 

خب اینجا من یه تعداد سوال یادداشت می کنم. که شاید بدردتون بخوره!

 

لازم است قبل از هر چیز به چند نکته اشاره کنم:

 

1 - در انتخاب پرسشها سعی بر این بوده که سؤالات هماهنگ با معیارها و حدود شرعی اسلام عزیز انتخاب و گلچین شوند.

 

2- سؤالات عموماًبه صورت نظری، عمومی و مستقیم طرح شده و شما می توانید با توجه به شرایط و موقعیت فرهنگی و محیطی فرد مورد نظر، آنها را به صورت کاربردی، ملموس و غیر مستقیم مطرح نمایید.

 

3- سؤالات طرح شده بسیار کلی و جامع است و قابلیت گسترش و تبدیل آن به سؤالات جزئی تر، تشریحی و تستی برای شما وجود دارد.اینو بگم که بعدا یه مقداری از سوالات جزئی رو مطرح می کنم.

 

4 - باید توجه داشته باشید که مهمترین شرط برای مفید بودن این پرسش و پاسخها، داشتن صداقت کامل برای هر دو طرف است.

 

5- سؤالات طوری مطرح شده که هم آقایان و هم خانمها بتوانند از آنها استفاده کنند ولی برخی از سؤالات نیز اختصاصی آقایان یا خانمها می باشد.

 

6 - از آنجا که هر کس مطابق با ذهنیت و تصورات به سؤالات جواب می دهد و چه بسا ممکن است برداشت دیگران از یک مفهوم، با برداشت شما مغایرت داشته باشد و عدم توجه به این نکته، در آینده مشکلاتی را برای شما ایجاد نماید، بهتر است در چنین مواردی قبل از طرح سوال مورد نظر، ابتدا از طرف مقابلتان، در مورد اینگونه مفاهیم توضیح خواسته و سپس سؤال اصلی را مطرح کنید. به عنوان مثال قبل از اینکه سؤال کنید:" نظر شما در مورد قناعت در زندگی چیست؟"بپرسید:" به نظر شما قناعت یعنی چه؟"

 

7- توصیه می کنم پرسش و پاسخ، حتی المقدور به صورت حضوری انجام پذیرد، زیرا اولاً میزان شناخت شما را وسیعتر نموده و ثانیاً احتمال دخالت احساسات را به حداقل می رساند. همچنین برای اینکه شناخت شما از طرف مقابلتان دقیق و شفاف باشد، سعی نمایید پرسشها و پاسخها را کاملاً به صورت رسمی و خالی از هرگونه عبارات عاطفی مطرح نمایید.

 

8 - دقت داشته باشید که اصل جوابها و کیفیت آنها، نشان دهنده نوع شخصیت و دیدگاههای طرف مقابل شما و نیز نشان دهنده میزان رشد فکری و عقلی اوست.

 

9 - بعد از مطالعه سؤالات متوجه خواهید شد که پرسیدن برخی از این سؤالات در جلسه اول خواستگاری ضرورتی ندارد و در صورت نتیجه گیری اولیه، در جلسات بعدی مطرح شوند بهتر است، که تقسیم بندی آن بر عهده خود شما می باشد.

 

10 - ممکن است شما احتیاج به پرسیدن برخی از این سؤالات نداشته باشید، به این دلیل که یا قبلاً از آنها اطلاع داشته اید و یا اینکه سؤال مورد نظر در مورد طرف مقابل شما صدق نمی کند.

 

11 - سؤالاتی را که فکر می کنید مطرح کردن آنها ضروری میباشد و در این مجموعه سوالات گنجانده نشده را نیز به سؤالات خود بیفزایید.

 

خواستگاری

 

سؤالات مربوط به آینده زندگی

 

به نظر شما مهمترین عامل موفقیت در زندگی چیست؟

 

 ملاک خوشبختی و موفقیت را در چه می بینید؟

 

 افکار مذهبی همسرتان و خانواده او، چقدر برای شما اهمیت دارد؟

 

 چه صفاتی را برای همسر آینده خود لازم می بینید؟

 

 نظر شما در مورد مراسم عقد و عروسی چیست؟

 

نظر شما در مورد مهریه چیست؟

 

زندگی در شهری دیگر را چگونه می بینید؟

 

 آیا آمادگی دارید کمبودهای اقتصادی همسرتان و خانواده او را نادیده بگیرید؟ تا چه حد؟

 

 

سؤالات مربوط به خانواده همسر

 

 از نظر اجتماعی، خانواده شما چه ایده هایی دارند؟(مثلاً در مورد جامعه، مردم، مشکلات و...)

 

 سطح فرهنگی و طرز تفکر خانواده خود را چگونه ارزیابی می کنید؟

 

خانواده شما چقدر مذهبی هستند؟

 

خانواده شما سنتی هستند یا متجدد و یا معمولی؟

 

خانواده شما شاد و پر جنب و جوش هستند یا ساکت و آرام؟

 

 خانواده شما مرد سالار است یا زن سالار یا شایسته سالار؟

نرگس بازدید : 42 پنجشنبه 22 خرداد 1393 نظرات (0)

چاق است یا بیش از حد لاغر؟ مردی که ادعا می‌کند عاشق شما شده عضلانی است یا از هر گوشه بدنش چند گرمی چربی بیرون زده؟ گمان نکنید این ویژگی‌ها تنها ظاهر همسر آینده شما را می‌سازد و اگر فرد ظاهربینی نباشید، می‌توانید به آنها بی‌توجهی کنید!

 

مجله سیب سبز: چاق است یا بیش از حد لاغر؟ مردی که ادعا می‌کند عاشق شما شده عضلانی است یا از هر گوشه بدنش چند گرمی چربی بیرون زده؟ گمان نکنید این ویژگی‌ها تنها ظاهر همسر آینده شما را می‌سازد و اگر فرد ظاهربینی نباشید، می‌توانید به آنها بی‌توجهی کنید! چراکه محققان در تحقیقات خود ثابت کرده‌اند که نه تنها سایز فرد بلکه میزان عضلانی بودن یا لاغر بودن فرد هم در شخصیتش تاثیرگذار است و سرنوشت زندگی مشترک شما را تعیین می‌کند. اگر هنوز هم حرف ما را باور نمی‌کنید در ادامه مطلب با ما باشید. بخش اول این نوشته، الـگوهـای شخصیتی که توسط ویلیام شلدون ابداع شده را معرفی می‌کند و در ادامه به بیان نتایج تحقیقاتی که در دیگر گوشه‌های دنیا در مورد ارتباط فیزیک افراد با شخصیت آنها  انجام شده است، می‌پردازد.

تپل‌های دوست‌داشتنی اما راحت‌طلب

قبل از آنکه صحبت از اصل مطلب را شروع کنید، نگاهی به شانه‌ها و کمر خواستگارتان بیندازید. اگر او یک آندومورف باشد، حتما دور کمری پـهن و شانه‌هایی باریک و کم‌عرض دارد. اگر بخواهید در ذهن‌تان با ظاهر این خواستگار کمی شوخی کنید، می‌توانید او را به شکل یک گلابی تصور کنید. چنین فردی در سراسر بدنش انبوهی از چربی دارد به ویژه در زانو‌ها و بازوها به راحتی می‌توانید توده چربی‌ها را ملاحظه کنید. امـا چاقی به همه اندام‌های این فرد نفود پیدا نکرده و چنین مردی برخلاف ظاهر چاقش، قـوزک پـاهـا و مچ دست‌های باریک و لاغری دارد که اتفاقا باعث می‌شود چاقی دیگر نواحی بدنش بیشتر به چشم بیاید.

 

 

زندگی با یک آندرومورف

حالا که با کمک ویژگی‌های گفته شده، می‌دانید او در گروه یک آندومورف جا می‌گیرد یا نه، راحت‌تر می‌توانید شخصیتش را ارزیابی کنید. از نظر شلدون، چنین فردی برای مهمانی و خوشگذرانی ایده‌آل است. چراکه لذت‌گرا، خوش‌مشرب و شـوخ‌طبع است اما فراموش نکنید که تمام زندگی مهمانی رفتن نیست. اگر شما فرد سختگیری باشید زندگی در کنار این مرد فربه برای‌تان سخت می‌شود، چراکه راحـت طـلـب، خیره‌سر و آسوده‌خاطر است و هرقد هم که او را به فعال بودن تشویق کنید به دليل خواب سنگین و طولانی‌مدتی که دارد، تغییر نمی‌کند. چنین مردی عاشق خوراکی بوده و خوب بودن دستپخت شما برایش دغدغه است. اما ساختن با این دسته از مرد‌ها چندان هم سخت نیست و گاهی لذتبخش می‌شود، چراکه مـحـتاج محبت هستند و با بردبـاری و صلح‌طلبی‌شان به زندگی آرامش می‌دهند. البته این افراد بیش از حد خونسرد هستند و از آنجایی که اغلب کار‌ها را پشت گوش می‌اندازند، شما را عصبانی می‌کنند.

لاغر است؟

اکتـومـورف‌ها نقطه مقابل آندومورف‌ها هستند. چنین فردی شانه‌ها و دور کمر باریکی دارد، صورتش لاغر است و پـیـشانی بلند و کشـیـده‌ای دارد. شناسایی این افراد کار سختی نیست چراکه قفسه سینه آنها لاغـر و بـاریـک است و دسـت و پـاهـایی نـحـیـف دارند و از طرف دیگر، چـربی اندکی در بدن‌شان دیده می‌شود. اغلب این افراد مدام غذا و هله و هوله می‌خورند اما چاق نمی‌شوند و گاهی این ویژگی آنها را نگران و عصبی می‌کند. خواستگار اکتومورف شما، لاغر و نحیف است، عضلاتی ضعیف دارد اما در مقابل بلند قد است. یک اکتومورف را از روی دست‌هایش هم می‌توانید بشناسید چراکه اغلب این افراد، رگ‌هایی بیرون زده و برجسته دارند.

 

 

زندگی با یک اکتومورف

اگر به دنبال همسری متفکر، آرام و ساکت و تا حدی خجالتی می‌گردید، یک اکتومورف را انتخاب کنید. البته زود قضاوت نکنید، شاید ویژگی‌های دیگری که در ادامه می‌گوییم چندان به نظر شما خوش نیاید. از نظر محققان این افراد لاغر و ظریف، اغلب شکننده، حسـاس و درونگرا هم هستند و اما سکه آنها روی دیگری هم دارد چراکه آنها همیشه دلواپس و گاهی بدخلق مي‌شوند. بررسی‌ها نشان می‌دهد که این افراد به راحتی ابراز احساسات نمی‌کنند، کار‌ها را خوب شروع می‌کنند اما درست به پایان نمـی‌رسـانند. افرادی که ظاهری لاغر و استخوانی دارند، اغلب غیرقابل پـیـش‌بـیـنـی و خـلاق هستند و قـوه تخیل بالایی دارند.

عضلانی است؟

اگر مرد ایده‌آل‌تان را در 2 گروه گفته شده پیدا نکرده‌اید ناامید نشوید. شما می‌توانید به خوشبخت شدن در کنار یک شخصیت مزومورف یا عضلانی امید داشته باشید چراکه این گروه ظاهر و شخصیتی بین دو دسته قبلی دارند. هیکل این دسته از مرد‌ها شبیه ورزشکارهاست. دارای سر بزرگ، شانه‌های پهن (چهار شانه) و مـیـان‌تـنـه بـاریـک هستند و گذشته از این، صاحب بازو‌ها و زانوهايی نیرومند هستند و چربی خیلی کمی در بدن‌شان دارند. در واقع بدن آنها عضلانی، مستطیل‌شکل است و پوست کلفت و سری بزرگ دارند.

 

 

زندگی با یک مزومورف

اگر آرزوی زندگی با یک مرد عمل‌گرا و فعال را دارید که بار را از دوش شما بردارد، همسر خود را از میان مردهای عضلانی انتخاب کنید. البته مراقب باشید، این مردهای نـیـرومـند، سـتـیـزه‌جـو و بـی‌بــاک هم هستند و اغلب نسبت به عقاید دیگران بی‌تفاوتی نشان می‌دهند. این مرد‌ها که گاهی گستاخ، سلطه‌جو، قدرت‌طلب جلوه می‌کنند، عاشق ریسک کردن هستند و اگر با آنها وارد چالش شوید، احتمالا با طعنه زدن به شما پاسخ می‌دهند. چنین مردهایی با زن‌های کدبانو ا زدواج می‌کنند چون نظم تغذیه و خواب برای‌شان مهم است و هرقدر هم که سرشان شلوغ باشد، از فعالیت بدنی روزانه‌شان صرف‌نظر نمی‌کنند.

اگر خواستگارتان چاق است، بخوانید

بدبین‌ها چاق می‌شوند

پژوهش‌های جدید نشان می‌دهد که افراد سطحی‌نگر، بدگمان و پرخاشگر بیشتر در معرض اضافه وزن قرار دارند. همچنین وزن افراد عصبی و بی‌مسئولیت بیشتر در نوسان است. از نظر محققان آدم‌هایی که بی‌بهانه وزن اضافه می‌کنند، اغلب به راحتی در برابر وسوسه‌ها تسلیم می‌شوند و توان ایستادگی در برابر سختی‌ها را هم ندارند. از سوی دیگر مطالعات نشان می‌دهد افراد باوجدان و وظیفه‌شناس لاغر‌تر هستند و وزن آنها در بزرگسالی تغییرات زیادی نمی‌کند.

اندام متناسب مخصوص وظیفه‌شناس‌هاست

اگرچه انسان‌ها غالبا با افزایش سن چاق‌تر می‌شوند اما بررسی‌ها نشان می‌دهد، افرادی که خصوصیات رفتاری نامطلوب دارند، حدود ۱۰کیلوگرم بیش از سایرین دچار اضافه وزن می‌شوند چراکه این دسته افراد نسبت به سایرین بیشتر به خوردن و تن‌پروری علاقه دارند. از طرفی دیگر افراد وظیفه‌شناس و مسئولیت‌پذیر اساسا لاغر‌تر و خوش‌اندام‌تر هستند و در دوران بزرگسالی، تغییرات وزنی کمتر سبب تغییرات شخصیتی آنها می‌شود.

برونگرا‌ها چاق ترند

هرچه فرد برون گرا‌تر باشد، استعداد چاق شدن در او بیشتر است و در مقابل آن دسته از افراد که شخصیتی درون‌گرا دارند وزن پایینی دارند. آدم‌های جدی و افراد عصبی و کسانی که ساز مخالف می‌زنند در بزرگسالی چاق می‌شوند.

نرگس بازدید : 20 پنجشنبه 22 خرداد 1393 نظرات (0)

. وساطت افراد خانواده، بستگان و بخصوص والدین


متداول ترین روش در فرهنگ ملی و دینی همین روش شناسایی به واسطه افراد خانواده و یا فامیل و بستگان است. افراد خانوداه اغلب به دلیل شناختی که از فرد و روحیات و عقاید و خواسته های وی دارند و همین طور شناختی که از افراد مورد نظر دارند و یا می توانند با تحقیق های مهم همه جانیه شناخت کافی پیدا کنند بهتر می توانند به تطابق داشتن و میزان هم گرایی و اشتراکات آنها آگاهی پیدا کنند. این روش ساده ترین روش عملی و سهل الحصول ترین طریق کسب اطلاعات اولیه و ارتباطات بعدی و مورد نیاز است و از نظر حاصل کار نیز ثمر بخش ترین شیوه به شمار می رود.

 


به عبارت دیگر این روش از این امتیازات برخوردار است: سهولت، سرعت کسب اطلاعات و ارتباطات، اطمینان نسبی بیشتر به صداقت و دلسوزی واسطه(که خانواده و والدین هستند) و شناخت بیشتر به روحیات، سوابق و خواسته های طرفین. علاوه بر این خالی از هر گونه تعصب و سوگیری است و بدون هیچ گونه حب و بغض شخصی انجام می گیرد. همچنین تحت تأثیر احساسات و عواطف غریزی که در ارتباطهای مستقیم به وجود می آید، نیست.

2. وساطت مراکز مشاوره

می توان با مراجعه به برخی مراکز مشاوره ازدواج که به منظور شناساندن دو فرد برای ازدواج تأسیس شده است، فرد مطلوب و مطابق با خواسته ها و توقعات خود را یافت. هرچند چنین مراکز مشاوره محدود هستند و یا کمتر با فرهنگ ملی و بومی ما این گونه شناسایی تناسب دارد، افراد کمتری برای شناسایی فرد مورد نظرشان به این مراکز مراجعه می کنند. ولی اگر چنانچه مرکز مشاوره ازدواج مورد اعتماد در محیط های دانشگاه یا غیر آن یافت شد و از طرف دیگر امکان همسریابی بواسطه راه اول یعنی وساطت خانواده به هر دلیلی امکان پذیر نیست می توان به کمک اطلاعاتی که چنین مراکزی در اختیار دارند اقدام به گزینش نمود. تأکید می شود این مراکز مشاوره باید دارای کارشناسان دلسوز، با تجربه و مورد اعتماد و سابقه روشن و مطمئن باشند. معمولا این مراکز مشخصات داوطلبان ازدواج را جمع آوری کرده و شرایط مقتضی مورد نیاز در فرد مورد درخواست وی را اخذ و سپس با انطباق خصوصیات هر یک از داطلبین با دیگر داوطلبان و یافتن زوجهایی که نقاط مشترک بیشتری دارند می توانند کمک شایسته ای به جوانان ارائه نمایند.


3. راه دیگری که متأسفانه در حال حاضر و بخصوص در محیط های اجتماعی مختلط مثل دانشگاهها از آن استفاده می شود روش ارتباط مستقیم و بدون واسطه است.

در این روش جوانان آماده ازدواج شخصا و مستقیما اقدام به خواستگاری یا جلب خواستگار می کنند. به نظر ما این روش معقولی نیست و تناسبی با فرهنگ دینی و اخلاقی ما ندارد و معمولا موجب بروز و ظهور روابط نامشروع و فسادآور می شود زیرا این روش که در میان عوام هم به " دلباختگی در یک نگاه" معروف است، تصمیم گیرنده بدون توجه به معیارها و ارزشهای تعیین شده در شرائط همسر ایده ال و متناسب، و بدون توجه به هدف مورد نظر خود و صرفا به خاطر جلب توجه به ظواهری همچون زیبایی، ثروت، تحصیلات، پست و مقام و ... شیفته طرف مقابل شده و تصمیم گیری اش در یک فضای فکری و روانی احساسی و عاطفی انجام می گیرد.


هرچند لازم است دو طرف به مسائل ظاهری مثل آنچه گفته شد توجه کنند ولی محور قرار دادن و اصالت دادن به آنها منتفی است و صحیح نیست بلکه باید ضمن توجه به آنها، به موازین اساسی و ارزشهای اخلاقی و زیربنایی و پایبندی به اصول اخلاقی دینی اصالت بخشید و آنها را محور تصمیم گیری قرار داد. و گر نه تصمیم گیری های بر اساس ارتباط های مستقیم و بدون واسطه معمولا بر اساس خواسته های نفسانی و احساسات زودگذر انجام می گیرد. که عواقب ناگوار و نامطلوب دارد. بنابراین توصیه اکید ما این است که برای شناسایی فرد مورد نظر و همسریابی هرگز از این روش استفاده نشود و به ایجاد ارتباط مستقیم چه حضوری و چه تلفنی و چه مکاتبه ای بدون اشراف و نظارت خانواده های دو طرف اقدام نشود.

 

تعداد صفحات : 4

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 33
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 23
  • آی پی دیروز : 20
  • بازدید امروز : 25
  • باردید دیروز : 21
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 65
  • بازدید ماه : 56
  • بازدید سال : 316
  • بازدید کلی : 2,421