loading...
شیوه های همسرگزینی
نرگس بازدید : 24 پنجشنبه 29 خرداد 1393 نظرات (1)

تعبیر غلط از عشق


متاسفانه اول زمانی که صحبت از عشق به میان می آید، اولین چیزی که از مفهوم این کلمه به ذهن جوان خطور می کند، علاقه به جنس مخالف است. جوان تصور می کند عشق، به علاقه بین پسر و دختر منحصر می گردد. از آنجا که نیاز به عشق و محبت یک نوع نیاز دوره جوانی است، جوان اقناع این نیاز را بیش از هر کس دیگر، در جنس مقابل جستجو می کند. در حالی که اولا این عشق ها پایه و اساس محکمی ندارد و حتی چنانچه به ازدواج بینجامد در اغلب موارد با شکست و ناکامی مواجه می گردد. چرا که زمانی که جوان با حقایق زندگی و انواع مسوولیت های آن مواجه می شود میزان اختلاف نظرها زیادتر شده این عشقی که زائیده هیجان های زو دگذر جوانی بوده به خصومت می گراید و اغلب به طلاق منتهی می شود یا موجد ناسازگاری های مداوم خانوادگی می گردد. ثانیا چون در دوره جوانی لذایذ و خواسته های نفسانی در حد اعلای خود است این امر یعنی وجود عشق های صوری و بی پایه موجب ایجاد انحرافات اخلاقی و وارد شدن خدشه به سلامت روحانی جوان است. اهل عالم باید به ایجاد روابط محبت آمیز و صمیمانه باکل ابنا بشر چه زن و مرد مامور باشند و زیستن بر مبنای اصول روحانی و دارا بودن زندگی انسانی امریست به غایت مشکل امروز جوان باید به مبارزه همه جانبه با مفاسد مشغول گردد و این عظیم ترین و بزرگ ترین امتحانی است که یک جوان با آن مواجه است.

نرگس بازدید : 22 پنجشنبه 29 خرداد 1393 نظرات (0)

به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار

که بر و بحر فراخست و آدمی بسیار

همیشه بر سگ شهری جفا و سنگ آید

از آنکه چون سگ صیدی نمی‌رود به شکار

نه در جهان گل رویی و سبزهٔ زنخیست

درختها همه سبزند و بوستان گلزار

چو ماکیان به در خانه چند بینی جور؟

چرا سفر نکنی چون کبوتر طیار

ازین درخت چو بلبل بر آن درخت نشین

به دام دل چه فرومانده‌ای چو بوتیمار؟

زمین لگد خورد از گاو و خر به علت آن

که ساکنست نه مانند آسمان دوار

گرت هزار بدیع‌الجمال پیش آید

ببین و بگذر و خاطر به هیچ کس مسپار

مخالط همه کس باش تا بخندی خوش

نه پای‌بند یکی کز غمش بگریی زار

به خد اطلس اگر وقتی التفات کنی

به قدر کن که نه اطلس کمست در بازار

مثال اسب الاغند مردم سفری

نه چشم بسته و سرگشته همچو گاو عصار

کسی کند تن آزاده را به بند اسیر؟

کسی کند دل آسوده را به فکر فگار؟

چو طاعت آری و خدمت کنی و نشناسند

چرا خسیس کنی نفس خویش را مقدار؟

خنک کسی که به شب در کنار گیرد دوست

چنانکه شرط وصالست و بامداد کنار

وگر به بند بلای کسی گرفتاری

گناه تست که بر خود گرفته‌ای دشوار

مرا که میوهٔ شیرین به دست می‌افتد

چرا نشانم بیخی که تلخی آرد بار؟

چه لازمست یکی شادمان و من غمگین

یکی به خواب و من اندر خیال وی بیدار؟

مثال گردن آزادگان و چنبر عشق

همان مثال پیاده‌ست در کمند سوار

مرا رفیقی باید که بار برگیرد

نه صاحبی که من از وی کنم تحمل بار

اگر به شرط وفا دوستی به جای آود

وگرنه دوست مدارش تو نیز و دست بدار

کسی از غم و تیمار من نیندیشد

چرا من از غم و تیمار وی شوم بیمار؟

چو دوست جور کند بر من و جفا گوید

میان دوست چه فرقست و دشمن خونخوار؟

اگر زمین تو بوسد که خاک پای توام

مباش غره که بازیت می‌دهد عیار

گرت سلام کند، دانه می‌نهد صیاد

ورت نماز برد، کیسه می‌برد طرار

به اعتماد وفا، نقد عمر صرف مکن

که عن قریب تو بی‌زر شوی و او بیزار

به راحت نفسی، رنج پایدار مجوی

شب شراب نیرزد به بامداد خمار

به اول همه کاری تأمل اولیتر

بکن، وگرنه پشیمان شوی به آخر کار

میان طاعت و اخلاص و بندگی بستن

چه پیش خلق به خدمت، چه پیش بت زنار

زمام عقل به دست هوای نفس مده

که گرد عشق نگردند مردم هشیار

من آزموده‌ام این رنج و دیده این زحمت

ز ریسمان متنفر بود گزیدهٔ مار

طریق معرفت اینست بی‌خلاف ولیک

به گوش عشق موافق نیاید این گفتار

چو دیده دید و دل از دست رفت و چاره نماند

نه دل ز مهر شکیبد، نه دیده از دیدار

پیاده مرد کمند سوار نیست ولیک

چو اوفتاد بباید دویدنش ناچار

شبی دراز درین فکر تا سحر همه شب

نشسته بودم و با نفس خویش در پیکار

که چند ازین طلب شهوت و هوا و هوس

چو کودکان و زنان رنگ و بوی و نقش و نگار

بسی نماند که روی از حبیب برپیچم

وفای عهد عنانم گرفت دیگر بار

که سخت سست گرفتی و نیک بد گفتی

هزار نوبت از این رای باطل استغفار

حقوق صحبتم آویخت دست در دامن

که حسن عهد فراموش کردی از غدار

نگفتمت که چنین زود بگسلی پیمان

مکن کز اهل مروت نیاید این کردار

کدام دوست بتابد رخ از محبت دوست؟

کدام یار بپیچد سر از ارادت یار؟

فراق را دلی از سنگ سخت‌تر باید

کدام صبر که بر می‌کنی دل از دلدار؟

هرآنکه مهر یکی در دلش قرار گرفت

روا بود که تحمل کند جفای هزار

هوای دل نتوان پخت بی‌تعنت خلق

درخت گل نتوان چید بی‌تحمل خار

درم چه باشد و دینار و دین دنیی و نفس

چو دوست دست دهد هرچه هست هیچ انگار

بدان که دشمنت اندر قفا سخن گوید

دلت دهد که دل از دوست برکنی زنهار

دهان خصم و زبان حسود نتوان بست

رضای دوست بدست آر و دیگران بگذار

نگویمت که بر آزار دوست دل خوش کن

که خود ز دوست مصور نمی‌شود آزار

دگر مگوی که من ترک عشق خواهم گفت

که قاضی از پس اقرار نشنود انکار

ز بحر طبع تو امروز در معانی عشق

همه سفینهٔ در می‌رود به دریا بار

هر آدمی که نظر با یکی ندارد و دل

به صورتی ندهد صورتیست بر دیوار

مرا فقیه مپندار و نیک مرد مگوی

که عاقلان نکنند اعتماد بر پندار

که گفت پیره‌زن از میوه می‌کند پرهیز

دروغ گفت که دستش نمی‌رسد به ثمار

فراخ حوصلهٔ تنگدست نتواند

که سیم و زر کند اندر هوای دوست نثار

تو را که مالک دینار نیستی سعدی

طریق نیست مگر زهد مالک دینار

وزین سخن بگذشتیم و یک غزل ماندست

تو خوش حدیث کنی سعدیا بیا و بیار

نرگس بازدید : 20 پنجشنبه 29 خرداد 1393 نظرات (0)

با شکست عشقی و تلخی برهم خوردن رابطه چگونه کنار بیاییم؟

تقریباً همه ما یکبار درد برهم خوردن یک رابطه عاشقانه را در یک نقطه از زندگی تجربه کرده ایم. خیلی از افراد مجبورند که طی دوره دانشگاه با اولین شکست عشقی خود کنار بیایند. درک سختی و دردناک بودن برهم خوردن یک رابطه مهم مقدور نیست مگر اینکه خودتان هم شخصاً آنرا تجربه کنید. احساس غم و ناامیدی شدید واکنشی متداول به این اتفاق در زندگی است. تحقیقات روانشناسی نشان میدهد که واکنش احساسی به برهم خوردن یک رابطه عشقی بسیار شبیه به واکنش به فقدان های بسیار بزرگتر و غم انگیزتر مثل مرگ یکی از عزیزان یا تشخیص یک بیماری خطرناک می باشد. در زیر به واکنش های احساسی متداول به برهم خوردن یک رابطه عاشقانه اشاره می کنیم:

انکار: باور و قبول کردن اینکه رابطه تان تمان شده است، خیلی سخت است. خیلی دردناک است که ببینید رابطه تان برای طرفتان که آنقدر دوستش داشتید و به او اعتماد داشتید، دیگر ارزش و اهمیتی ندارد.

ناامیدی و غم: احساس تنهایی و ناراحتی کردن، گریه کردن زیاد همه کارهایی طبیعی هستند. ممکن است نیاز بسیار شدیدی به برقراری ارتباط با شریک عشقی سابقتان احساس کنید. زمان های خاص در طول روز مثل صبح ها که از خواب بیدار می شوید، خیلی سخت خواهند بود.

ترس: تصور کردن زندگی بدون شریک عشقیتان وحشت آور خواهد بود. ممکن است واهمه داشته باشید که دیگر نتوانید عشقی برای خود بیابید و باز احساس خوشبختی کنید.

عصبانیت: خشم و عصبانیت دربرابر شریک عشقی گذشته که این درد و رنج را برایتان فراهم کرده است یک واکنش احساسی دیگر است.

مقصر کردن خود و احساس گناه: ممکن است به این فکر بیفتید که چه کار شما باعث برهم خوردن رابطه شده است و تلاش کنید که از شریک عشقی سابقتان فرصتی دوباره تقاضا کنید. اگر این شما بوده باشید که رابطه را خاتمه داده است، ممکن است از ناراحت و غصه دار کردن طرفتان احساس گناه کنید.

حسادت: ممکن است از تصور بودن شریک عشقی سابقتان با شخصی جدید بترسید و احساس حسادت کنید.

سر در گمی: بدون کسی که آنقدر دوستش داشتید، زندگی بی معنی و عجیب به نظر می آید. ممکن است از خودتان بپرسید که کی هستید و زندگیتان بدون او چه معنا و مفهومی دارد.

آسودگی: ممکن است تاحدودی از احساسات منفی مربوط به رابطه که درنتیجه دعواها، ناامنی ها و یا خستگی ایجاد می شده، احساس فراغت و آسودگی کنید.

آیا خوب می شوم؟

اگر رابطه تان به تازگی برهم خورده است، ممکن است با خودتان فکر کنید که کی بهتر می شوید. کلیشه "گذر زمان همه زخم ها را التیام می دهد" در این رابطه واقعاً کاربرد دارد. بااینکه روند این جریان ممکن است طولانی و سخت به نظر بیاید، احساسات دردناک فقدان از دست دادن یک رابطه عشقی با گذر زمان از بین می رود. اما، هر چیزی که روند فراموشی را مختل کند، مثل دیدن دوباره شریک عشقی گذشته یا امید داشتن به برقراری مجدد رابطه، جرقه احساسات را دوباره روشن می کند. برای فراموش کردن این درد باید قبول کنید که رابطه تان از دست رفته است و هیچ راهی برای دست یافتن به دلایل بر هم خوردن آن وجود ندارد.

برای بعضی ها یک اتفاق پایانی (مثل بی محلی از طرف عشق قدیمی در زمان نیاز یا یک بحث و دعوای شدید) به فراموش کردن رابطه کمک می کند.

هیچ راه فراری برای تجربه نکردن آن درد احساسی بعد از برهم خوردن رابطه وجود ندارد. احساسات شما نشاندهنده اهمیت طرفتان در زندگی شما و توانایی خودتان در ایجاد صمیمیت با کسی و عشق ورزیدن است.

اما کارهایی هست که می توانید برای مراقبت از خودتان و آسانتر کردن این ناراحتی در طول این مدت انجام دهید:

از دوستان و خانواده کمک بگیرید. حمایت اجتماعی یکی از مهمترین فاکتورها در کنار آمدن بااین فقدان است. از دوستان و افرادی که به حرفهایتان گوش می دهند و به شما برای ادامه زندگی انگیزه می دهند کمک بگیرید. گذراندن وقت با دیگران ممکن است که در ابتدای کار برایتان دشوار باشد اما کمکتان میکند بفهمید که کسان دیگری هم در زندگیتان هستند که نگران شما هستند و حمایتتان میکنند.

به دنبال راه هایی برای خاتمه دادن به رابطه باشید. ارتباط مداوم با شریک عشقی سابق باعث می شود که التیام یافتنتان به تاخیر بیفتد و به حس عزت نفستان هم لطمه بخورد. وقتی ارتباط با او شدیداً ناراحت و غمگینان می کند از دیگران کمک بگیرید. نوشتن نامه خداحافظی، برگرداندن یادبودها، و گذاشتن همه عکس ها و نامه ها و همه یادبودهای رابطه قبلی در یک جعبه مجزا می تواند به پیشرفت روند فراموش کردن شما کمک کند.

برنامه روزانه داشته باشید. سازمان دهی کردن زمانتان و داشتن برنامه می تواند به کم کردن فشار روحی شما کمک کرده و فکرتان را از عشق قدیمی به مسائل دیگر زندگی معطوف کند. باید سعی کنید انرژی ذهنیتان را به انجام کارها و پروژه های دیگر هدایت کنید.

در زندگیتان تغییر ایجاد کنید و به طرز خلاقی ابراز احساس کنید. علایق، فعالیت ها و رابطه های جدیدی در زندگیتان ایجاد کنید. دکوراسیون محل زندگیتان را تغییر دهید. کارهایی انجام دهید که شما را یاد عشق قدیمیتان نیندازد. برنامه های جدید با دوستان و خانواده برای تعطیلات بگذارید. در فعالیت هایی شرکت کنید که به بهبودی شما کمک می کند و توزانی دوباره به زندگیتان می بخشد مثل کارهای هنری، شعر و موسیقی.

نزد مشاور بروید. می توانید نزد یک مشاور روانشناس بروید و درمورد احساساتتان با او صحبت و دردودل کنید.

 

نرگس بازدید : 43 چهارشنبه 28 خرداد 1393 نظرات (0)

40 موضوع موثر در پیدا کردن شوهر ؟!


مقدمه:
یکم :
هر ‌پسری بر اساس سلیقه، طرز نگرش،‌اعتقادات،‌وضعیت اقتصادی، احساسات،‌ و تفکر خود به دنبال همسر می گردد.

دوم :
در بین پسرها هم مثل دختران پراکندگی و تفاوت گسترده ای وجود دارد، یعنی هر پسری بر اساس مواردی که در بند یک برشمردیم ، دیدگاههای مختلفی برای انتخاب همسر دارد.

سوم:
البته دخترها هم متفاوتند و ایده آلهایشان در زندگی و توقعاتشان از همسرشان متفاوت هست.

چهارم :
با توجه به موارد بالا هر دختری نمی تواند برای هر پسری ایده آل باشد و به عکس
مثلا: برای یک پسر مذهبی ، دختری که آرایش می کند و بیرون از منزل می آید مطلوب نیست. و برای دختر مذهبی نیز پسری که با دختران بگو و بخند دارد مطلوب نیست.

حالا بر اساس این مقدمه من در ذیل با طرح سئوالاتی، مشخصات دخترانی که به راحتی می توانند خواستگار پیدا کنند را قید می کنم. البته این مشخصات متفاوت و گاه متضاد هم هستند، لیکن چون آقایون هم متفاوت و گاه متضاد یکدیگر فکر می کنند. هر کسی بنا به نگرش و معیارهای خودش همسر انتخاب می کند.

نکته مهم و بدیهی اینست : آقایونی هم که می خواهند مورد توجه خانم ها باشند نیاز هست مشخصات مورد نظر خانمها را داشته باشند که در بعضی موارد مشابه همین فهرست ذیل است.

قبلا گفته بودم که دختر خانم ها نباید در قضیه ازدواج منفعل باشند، بلکه باید فعال و اکتیو باشند، و به جای اینکه آنها دنبال مرد ایده آل بگردند، این آقایون باشند که آرزومند ازدواج با آنها باشند.

 

برای دیدن تصویر در اندازه واقعی بر روی آن کلیک کنید. اندازه واقعی: 450 * 589
[تصویر: 1258311497_28_1b104d6793.JPG]

دختر خانم ها بر اساس پاسخی که به سئوالات ذیل می دهند، مورد توجه گروه های خاصی از آقایون جهت ازدواج قرار گیرند. (من برای سهولت، در اینجا پارامتر تاثیر گذار زیبایی را ثابت فرض می گیرم)

1 – آیا دختر خانم تحصیلات دانشگاهی دارد؟

2 – آیا دختر خانم علاوه بر تحصیلات دانشگاهی تخصص و مهارت کاربردی هم در زمینه رشته تحصیلی خود دارد؟

3 - آیا دختر خانم شوخ طبع ، طناز و پرتحرک و پرانرژی است؟

4 – آیا دختر خانم از نظر اقتصادی، شغلی یا در آمدی یا هنری دارد، تا بتواند به اقتصاد خانواده کمک کند؟

5 – آیا خانواده دختر التزام های لازم جهت حمایت های اقتصادی در موارد خاص به داماد می دهند؟

6 – آیا دختر خانم تقیدات مذهبی بالایی دارد، و آنچه که یک پسر مذهبی در نظر دارد رعایت می کند؟

7 – آیا دختر خانم افکار روشنفکری ، بیانها و استدلالهای جالب دارد؟

8 – آیا دختر خانم اجتماعی هست؟ به میهمانی ها می رود؟ به اجتماعات خاص فرهنگی ، فرهنگسراها تشریف می برند؟

9 – آیا دختر مذهبی در محیط های مذهبی ، مجالس سخنرانی، ادعیه ، زیارتگاهها، عزاها ، عروسی ها تشریف می برند؟

10 - آیا دختران در ارتباط با آقا پسرها مهارتهای متناسب را دارند؟ ( نه تسلیم ، نه طرد، نه بی تفاوتی، نه احساسی و ....، بلکه رویکرد عقلانی مناسب نسبت به درخواست ارتباط آقایان= توضیحش مقاله دیگری می طلبد)

11 - آیا دختران فعالیتهایی چون کلاسهای آموزشی زبان، کامپیوتر و ... دارند؟ آیا دختران به ورزش و باشگاه علاقه مند هستند و فعالیت می کنند؟

12 – فعالیت های فوق برنامه دختران در انجمن ها ، جلسات، گروهها و .... حساب شده است؟

13 – آیا دختران نسبت به کاهش ناامیدی،‌افسردگی، خشم، بدبینی ، احساساتی انفجاری و ... اقدام موثری انجام داده اند؟

14 – آیا دختران فعالیت های هنری دارند؟ فعالیت گلدوزی ، خیاطی، نقاشی، موسیقی، آرایشگری و ...؟

15 – آیا دختران وبلاگ فعال و معتدلی دارند؟ آیا به وبلاگ دیگران به طور متعادل سر می زنند و نظرات منطقی و غیر احساسی می دهند؟

[تصویر: 1258311843_28_7909b0c32d.JPG]

16 – آیا دختران دل و دماغ برای گردش ،‌سنیما، پارک،‌ تفریح ، موزه و سایر محیطهای عمومی دارند؟

17 – آیا وجهه دختران در محیط فامیل، همسایگان، محله ، دانشگاه متعادل و قوی هست؟

18 – آیا دختران از طریق دوستانشان ، فامیلشان سعی می کنند پسران مناسب را بررسی کنند و تمایلات خود را در خصوص موارد مناسب به مرتبطین پسر بگویند؟

19 - آیا دختران وضعیت ظاهری خود را اعم از لباس ،‌کفش ، کیف و پوشش خود را تمیز و مرتب حفظ می کنند؟ تا چه اندازه سلیقه به خرج می دهند؟ آیا به سادگی بیشتر اهمیت می دهند یا به تجمل؟

20 - میزان آموخته های دختران در زمینه های مذهبی ، روانشناسی، سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، جامعه شناسی و تجربه های فردی آنها در هر مورد چقدر است؟ و آیا سعی می کنند در زمینه های مختلف به روز باشند؟

21 - آیا دختران توجه دارند هر پسری ، ‌مادر دارد،‌خواهر دارد و وابستگانی که می توانند بالقوه پلی برای همسرگزینی باشند؟

22 – آیا دختران در فعالیت های مدرسه و دانشگاه سهم رهبری و لیدری دارند؟ آیا ‌اجتماعی هستند؟ آیا داوطلبانه وظایفی را در کلاسها به عهده می گیرند؟ کنفرانس می دهند؟

23 – دختران در محیط منزل تا چه میزان در فعالیتها خانه کمک می کنند؟ به هنگام میهمانی ها چقدر پرجنب وجوش هستند؟ آیا برای کمک به دیگران پیشقدم هستند؟ آیا پختگی لازم در انجام وظایف را می توان در حرکات آنها دید؟

24 – دختران چقدر شعر حفظند؟ چقدر متن ادبی بلد هستند؟ چقدر ارائه نظر می کنند؟ و چه میزان اعتماد به نفس خود را به دیگران دیکته می کنند؟

25 – متانت ، افتادگی ،‌ صبوری و نجابت دختران در ارتباط با دیگران چگونه تبلور می کند؟

26 – نوع راه رفتن دختران در محیط های عمومی چگونه است؟ آیا آرام و متین حرکت می کنند؟ آیا تند و با انرژی حرکت می کنند؟ آیا بی هدف و با تانی حرکت می کنند؟ آیا با حالتی قوز کرده و و گامهای خسته حرکت می کنند؟ آیا هنگام حرکت نگاهشان همه جا در حرکت هست؟ آیا عمق و صلابت نگاهشان ثابت و نا مشخص هست؟

27 - رابطه دختران با مادران ، پدران ،‌برادران و خواهران و دوستانشان چگونه است؟ آیا همواره بستگان دختران از آنها به خاطر خوب بودنشان تعریف می کنند؟ آیا هر وقت یاد دختر یا خواهرشان می افتند،‌ برای او آرزوی بهترین ها را می کنند و در جمع و خلوت خدا را به این خاطر شکر می کنند؟

28 – دختران تا چه اندازه ذاتا اصیل هستند و رفتارهایشان خالص هست و در خلوت و خانواده هم همان کارهایی را می کنند که در جمع و گروه انجام می دهند؟

29 – دختران چقدر در کنترل خشم، پرخاشگری ، غم، نگرانی، اضطراب و ... موفق بوده اند و شخصیت با ثباتی از خود را به نمایش گذاشته اند؟

30 – دختران تا چه میزان در کارهای عام المنفعه شرکت می کنند؟ به عیادت بیماران می روند؟ به خانه سالمندان سر می زنند؟ به ایتام کمک می کنند؟ یا .....


[تصویر: 1258311211_28_650af5da2f.jpg]


31 – دختران تا چه اندازه خود را از دسترسی غیر مجاز پسران حفظ کرده اند؟ و نگران فاش شدن ارتباطات قبلی خود نیستند؟ و تا چه اندازه می توانند پاک بودن خود را به عنوان یک قدرت و اعتماد به نفس با خود همراه داشته باشند؟

32 – دختران تا چه اندازه در کسب مهارتهای ارتباطی، مهارتهای زندگی و شناخت ابعاد خانواده تلاش کرده اند؟

33 – دختران تا چه اندازه صبور و امیدوار بوده و جهت انتخاب همسر خویشتندار بوده اند و عجله نکرده اند؟

34 – دختران تا چه اندازه برای یافتن همسر مناسب با متخصصین روانشناس و مشاوران خانواه صبحت کرده اند و برنامه ریخته اند؟

35 – دختران تا چه میزان در جلسات خواستگاری به این موضوع اشاره کرده اند که از نظر اقتصادی کم توقع اند، و از نظر مالی می توانند کمک کنند؟ یا نگرانی های احتمالی همسر آینده اشان را در زمینه های مختلف کم کنند(بر اساس توانمندی های فردی که دارند)؟

36 – دختران چقدر مهارت دارند تا ازدواج را به سنین بالا حواله نکنند؟ آیا دختران تحصیلات، شغل و ... را بر انتخاب همسر ترجیح می دهند؟

37 – آیا دختران توقعاتشان از همسر آینده واقعی هست و به راحتی می توانند دست به انتخاب بزنند؟ آیا دختران با کمال گرایی ، پسران را به هر بهانه ای رد نمی کنند؟

38 – آیا دختران تحت تاثیر محیط و مقایسه هایی که با سایر دختران دارند،‌ برای شوهر احتمالی خود هر روز یک خصوصیت جدید در نظر نمی گیرند؟

39 – آیا دختران خود را « حتی بدون داشتن همسر» می توانند به عنوان یک انسان کامل بپذیرند و از زندگی لذت ببرند،‌ یا همه زندگی خود را خلاصه کرده اند در شخص دیگری به نام همسر؟

40 - آیا دختران در انتخاب همسر به مبدا آفرینش اعتقاد دارند و با توکل به او به راحتی اقدام می کنند، یا بار اضطراب همه انتخاب را به صورت مضاعف بر دوش خود حس می کنند؟

نرگس بازدید : 20 چهارشنبه 28 خرداد 1393 نظرات (0)

چه سئوالاتی در جلسه خواستگاری باید مطرح شود؟


درخواستگاری سئوالاتی باید مطرح شود که به شناخت عقلانی و واقعی دختر و پسر از یکدیگرمنجر شودواز طرح سئوالاتی که فقط بعد احساسی افراد را مشخص میکند باید اجتناب نمود در ادامه بعضی از مهمترین محورها عنوان می گردد:

الف) سئوالات در خصوص مسئولیت پذیری و انجام وظایف فرد

ب) سئو الاتی در مورد ثبات فکری و احساسی فرد     ج) انعطاف پذیری فرد

د)تقسیم وظایف و نقش زن و مرد               ه)مسائل اقتصادی خانواده

و) میزان استقلال یا وابستگی فرد                ز)صفات شخصی و روانی

ح)مسائل اعتقادی و اخلاقی         ق) دوستان              ص)خانواده

ط)برنامه ی تفریحات - سرگرمی وبرنامه برای ارتباطات درون خانواده

چه سئوالاتی در جلسات آشنایی دختر و پسر جهت خواستگاری و ازدواج باید مطرح شود:
من بیشتر دوست دارم به جای ماهی به شما  ماهیگیری را یاد بدهم. یعنی نحوه سئوال ساختن را می گویم، سئوال را خودتان طرح کنید .
نکاتی وجود دارد که در طرح سئوالات جلسات خواستگاری ، شناسایی دختران و پسران در رابطه هایشان یا ....، کمک می کند که فرد شناخت عقلانی ( نه احساسی) نسبت به طرفش کسب کند باید دارای شرایطی باشد که بعضی از آنها به قرار ذیل است:
1 - فکر نکنیم که سئوالات باید استاندارد شده و از پیش تعیین شده  و با جوابهای مشخص باشد، باید هنگام گفتگو مانند آدم آهنی خشک نباشیم و سعی کنیم سئوالات را در همان جلسه نسبت به هرچیزی که مبهم هست، طرح کنیم.
2 -  سئوالات کلی برای شروع خوبست ولی فایده های آن اندک هستند. مثلا این سئوالات:
نظر شما در مورد حجاب چیست؟
-  شما چه توقعی از همسر آیند ه ات داری؟
 - شما نظرت در مورد اخلاق و ایمان چیه؟
-  میعارهای شما برای ازدواج چیست؟
-  شما چه نقشی برای  زن در خانواده ، یا چه نقشی برای مرد در خانواده قائل هستید؟
چون سئوالات این چنین کلی، حتما جواب کلی دارد و جوابهای کلی چون مبهم و ناشفاف هستند ، طرفین همانطور که دوست دارند بر اساس ذهنیات خود تفسیر می کنند و این مفهوم شناخت از یکدیگر را با تحریف روبرو می سازد
3 -  به جای سئوالات کلی، سعی کنید مفاهیم را به زودی به طرف مصداق ها و مثالهای عینی بکشانید، و با طرح مسئله فرد را در موقعیت قرار دهید. موقعیت هایی که هر روز در زندگی خانوادگی افراد پیش می آید و زوجین نسبت به آن واکنش احساس، فکری یا رفتاری نشان می دهند.
شما بهتر است به عنوان مثال به جای اینکه این سئوال کلی را بپرسید که نظرتان در مورد حجاب چیست؟ می توانید سئوالات جزئی زیر را بپرسید؟
آیا آقایان هم باید حجاب داشته باشند؟ اگر بلی چند تا مثال بزنید؟
آیا شما خانواده ای را دیده اید که به خاطر رعایت نکردن حجاب از طرف مرد گسسته شده است؟
آیا به نظر شما برای حجاب خانم حتما چادر ضروریست؟
آیا مانتو و مقنعه را حجاب می دانید؟
آیا روسری و لباس پوشیده مثل بلوز و شلوار حجاب هست؟
آیا خانم می تواند بین افراد نزدیک مثل پسر عمو، دوست ، پسر خاله، یا اقوام بدون روسری باشه؟
آیا تفاوتی بین پوششی که خانم با شوهرش داره و پوششی که با پسر خاله اش داره وجود داره، تفاوتش چیه؟
آیا به فرض پذیرش حجاب مورد نظر شما، کار خانم در محیط هایی که کاملا مردانه هست ، مثل یک کارخانه یا معدن یا ...، اشکالی داره؟
آیا یک آقا یا یک خانم  پس از ازدواج می تواند یک ارتباط عاطفی با جنس مخالف داشته باشه ؟ سطح این ارتباط را مثال بزنید؟ حدودش چقدر است؟
آیا برای یک خانم  دست دادن به یک اقوام نزدیک مثل پسر عمه را می پذیرید؟
آیا خنده ، شوخی، و سر به سر گذاشتن یک آقایی را که ازدواج کرده با خانمهای دوست و فامیل را قبول دارید، یا همین مورد را در مورد خانمها می پذیرید؟
و صدها سئوال از این دست که تمرکزشان بر جزئیات هست؟ یعنی مثالهایی که در زندگی های مختلف کم و بیش ممکن است پیش بیاید.
(این به شما بستگی دارد که سئوالهای را جزئی و با مثال و متناسب با حال و احوال خود طرح کنید)
4-  حال که در بند یک متوجه شدیم سئوال کلی نباشه و قابل انعطاف باشه و از پاسخ سئوالات قبلی در بیاید و در سئوال دوم هم جزئی سازی و شفاف سازی را گفتیم نوبت به این می رسد که این سئوالات جزئی و دقیق و عملیات را حول چه محورهایی تهیه کنیم.
 
بعضی از مهمترین محورها اینها هستند:
 
الف) سئوالات در خصوص مسئولیت پذیری و انجام وظایف فرد
مثلا شغلش، تحصیلاتش، وظایف دوستی و خانوادگی که به گردن داشته و .....
یعنی ما نمی پرسیم آیا شما مسئولیت پذیرید یا نه ، ما سئوالات دقیقی را نسبت به زندگی قبلی فرد طرح می کنیم که در صددیم که آیا فرد مسئولیت پذیر بوده است یا نه ؟
مثلا:
شما در چه تاریخی سرباز شدید، کی به سربازی رفتید؟ آیا غیبت هم داشتید؟
آیا در انجام کارها در خانواده با پدر و مادرتان مشاجراتی داشتید، آیا آنها کارهایی را به زور از شما می خواستند؟ رفتار همکارنتان با شما چگونه است؟ ( معمولا افرادی که با خانواده و همکار و ...، دیگران مشاجره دارند و ناسازگارند کسانی هستند که نسبت به انجام وظایف و مسئولیت های خود کوتاهی می کنند)
 
ب ) سئوالتی در مورد ثبات فکری و احساسی فرد
مثلا:
با سئوالتی متوجه شوید که آیا او شغل عوض کرده است؟ رشته تحصیلی خود را جابجا کرده؟ آیا با دوستان هر چند وقت یکبار قطع رابطه می کند؟ آیا به تناسب سنش چه چیزی اندوخته ؟ مثلا یک آقای 27 ساله چه میزان تحصیلات داره ، چه میزان سرمایه داره ، چه میزان تخصص داره و ....؟ چون این فرد حداقل 7 سال از بهترین زمان جوانی را در اختیار داشته در ازای آن چه اندوخته است؟ ( این سئوال با سئوالات سنتی والدینی که فقط به داشته های فرد توجه دارند متفاوت هست، مثلا ممکن است این فرد 7 سال کار کرده و سرمایه خود را خرج درمان پدر بیمارش کرده و اکنون هیچ ندارد ، ولی این فرد با ثبات هست. چون داشته هایش برای ما مهم نیست ، بلکه گذران عمرش و ثباتش در کار و زندگیش برای ما مهم هست)
-  کسی که معلوم نیست جوانی خود را چه کرده ، نه تحصیلاتش مشخصه، نه سرمایه اش و نه هنر و تخصصش ، این نقطه منفی در ثبات اوست.
- همچنین سئوال از رابطه های عاطفی او به طور مشخص مهم هست. آیا او دوست پسر یا دختری داشته؟ چند تا؟ تا چه اندازه در این رابطه ها پیش رفته است؟ و....،
 
ج ) انعطاف پذیری
این بند هم بسیار مهم هست، ما باید با طرح سئوالاتی متوجه بشویم این فرد تا چه میزان خاصیت لاستیکی و کششی دارد و حاضر به انعطاف و تغییر در نظراتش هست.
به این سئوال توجه کنید:
اگر ما آماده شده ایم به یک مسافرت راس ساعت 18 برویم، ناگهان تلفن زنگ می زند و یکی از اقوام که از شهرستان آمده اند، خواهان آدرس دقیق منزل ما هستند که به میهمانی ما بیایند، در این هنگام شما چه کار می کنید؟
نحوه پاسخگویی به این سئوال مهم هست نه خود جواب.
اگر فرد بگوید به آنها می گوییم برنامه مسافرت داریم و نمی توانیم در خدمت شما باشیم.( این نشانه عدم انعطاف هست)
اگر فرد بگوید به آنها می گوییم قدمتان روی چشم بفرمائید( این هم نشانه عدم انعطاف هست)
در حالیکه فرد منعطف به راههای دیگری به غیر از بلی یا خیر نیز توجه دارد. مثلا می گوید:
باید ببینم سفر ما چقدر اهمیت داره؟ آن فامیل کیست؟ ضرورت میهمانی او چیست؟ تاثیر رفتن به این سفر روی ما چقدر هست؟ و ....، یعنی بررسی همه جوانب  و جوابی شبیه این:
به او می گوییم قصد سفر داریم، اما خیلی دوست داریم در خدمت شما باشیم ، لذا تا ساعت
18 که وقت حرکت ماست می توانیم در خدمتتون باشیم. یا اینکه ما می توانیم هفته آینده این سفر را برویم لذا خوشحال می شویم در خدمتتون باشیم.
( فراموش نکنید اینها مثال هستند، شما می توانید مسائل دیگری را طرح کنید ، حتی گذشته فرد هم نشان می دهد که او در برابر مشکلاتی که در حوزه شغلی ، تحصیلی و خانوادگی داشته هست تا چه اندازه انعطاف پذیر و سازگار بوده است)
نکته مهم اینست که از نشانه های عدم انعطاف پذیری، عدم رابطه صحیح فرد با خانواده ، دوستان، همکاران و ...هست. یعنی کسی که نتوانسته است نسبت به خواسته های خود در قبال والدینش انعطاف نشان دهد، حتما در برابر همسر هم دارای انعطاف نخواهد بود.
 
د) تقسیم وظایف و نقش زن و مرد
شما می توانید با مثالهایی کارهایی را که در خانواده هست را مطرح کنید و از طرفتون بخواهید بگوید چه کسی این کارها را باید انجام دهد. خرید، تصمیم گیری، کارهای منزل ، نگهداری بچه ، ادامه تحصیل، تفریحات و ....
 
هـ) مسائل اقتصادی خانواده
این بند هم باید با سئوالات ریز و جزئی همراه باشد. مثلا میزان خرجی که برای جشن عروسی در نظر دارید و نوع تالار آن را مشخص کنید؟ محل مسکونی چگونه است ، کجاست؟ مشترک هست ؟ شخصی هست؟ اجاره ای هست؟ موقعیت جغرافیایی آن ؟
درآمدهای زن و مرد چگونه در خانواده هزینه می شود؟ تصمیم گیرنده کیست؟
 
و) میزان استقلال یا وابستگی فرد
مثالهایی فرضی بزنید که مثلا شما دوست دارید در شهر دیگری زندگی کنید، نظر او را جویا شوید؟
سئوالهای فرضی مطرح کنید که مادر و پدر شما یا مادر و پدر وی توصیه ای به شما دارند، شما باید چگونه با آنها برخورد کنید.
یا سئوالهایی از این قبیل: فکر می کنید هر چند روز یکبار باید به خانواده هایمان یا اقوام خود سر بزنیم؟
یا سئوالهایی از این دست که آیا پس از ازدواج مسافرت یا تفریح یکی از همسران بدون طرف دیگر به همراه دوست را می پذیرید؟ چند بار در سال یا ماه؟
 
ز) صفات شخصی و روانی:
افسردگی، پرخاشگری، اضطراب، وسواس، سوء ظن، زودرنجی، کج خلقی، تنهایی، ترس ها، سابقه های بستری و درمان و .... جزء مهمترین مسائلی هست که باید بررسی شود،( شاید بررسی این بند یکی از ضرورتهایی هست که دختر و پسر باید به روانشناس مراجعه کنند). اما اگر خودشان قصد بررسی داشتند باید نشانه های این اختلالات را بشناسند، و با سئوال و دقت در نشانه ها و علائم این اختلالات پی به مشکل ببرند.
همچنین صفاتی مثل خسیس بودن( حسابگر)، ولخرج بودن( دست و دلباز)، بی خیال (اجتماعی بودن )،  منزوی و بی علاقه به تفریح،  (اهل تفکر و مطالعه بودن)، پیگیر بودن( سمج)، سهل انگار نبودن( سخت گیر نبودن)و ....، جزء مسائلی هست که می تواند با مثالهای عملیاتی پرسیده شود. فراموش نکنید در سئوالات باید معادل مثبت صفات را که در پرانتز قرار دادم بپرسید، چون ممکن است فرد موضع بگیرد. مثلا شما به فرد بگوئید شما بیشتر حسابگر هستید یا دست و دلباز ؟ تا فرد هر کدام را انتخاب کرد احساس بدی نداشته باشد.
 
ح) مسائل اعتقادی و اخلاقی:
این سئوالات را بر اساس آنچه خود هستید، باید طراحی کنید، اگر به مواردی اعتقاد ندارید، باید با طرح سئوالهای متناسب و ریز بررسی کنید که فرد مقابل در این زمینه در تعارض با شما نباشد مثل مسئله حجاب که توضیح دادم.
این سئوال را دقت کنید:
آیا وقتی ما در دورن و در دلمون خدا را قبول داریم و رفتار خوبی داریم ، حتما باید دقیقا نمازمان را هم سروقت بخوانیم، حالا اگر نخواندیم مشکلی پیش می آید؟
آیا آرایش خانم بیرون از منزل مشکلی ایجاد می کند؟
آیا شما هم با این موافقید که  خانمها برای بیرون رفتن از منزل باید از شوهرانشان اجازه بگیرند؟
چه وقت می شود دروغ گفت؟ دروغ مصلحتی چیه؟ چند تا مثال از دروغهای مصلحتی؟
 
ط) دوستان
اگر بتوانید از طریق سئوال یا تحقیق بر دوستان فرد احاطه پیدا کنید و مورد شناسایی قرار دهید ، مسائل زیادی در مورد همسر آینده خود متوجه خواهید شد.
سئوالاتی از این قبیل چند تا دوست صمیمی دارید؟ ( تعداد زیاد آن نشانه برونگرا بودن و تعداد کم آن نشاندهنده حساسیت ، زودرنج بودن و درونگرا بودن هست)
با کدام دوستت صمیمی هستید و او چه خصوصیت جالی داره؟( پیش بینی اینکه اگر بخواهی در آینده خیلی خوب در کنار آن طاقت بیاوری باید چنین باشی)
با کدام دوستت ارتباط کمتری داری ، یا خوشت نمی آید، چه صفاتی داره؟ ( مهم از این نظر که اگر چنین هستی، در زندگی با این فرد مشکل دار خواهی شد)
 
ی) خانواده فرد
سئوالات دقیق از خصیصه های مختلف خانواده و تعلقات آنها ، تحصیلات، فرهنگ، شغل ، و فرزندان دیگر خانواده که ازدواج کرده اند و نحوه ارتباط عروسها و دامادههای آنها با خانواده و ...، هم به شناسایی شما نسبت به این خانواده بیشتر کمک می کند.
ک) بیماریهای جسمی، معلولیت ها و .... در فرد و خانواده اشان
این مورد باید مستقیم سئوال شود. خیلی ها در جلسات شناسایی دروغ نمی گویند، اما ملزم به این نیست که همه چیز را بگویند. مثلا اگر بپرسی شمابیماری مزمن یا حادی داشته ای؟ جواب صحیح می دهند، اما اگر نپرسی ضرورتی برای توضیح این موارد در خود نمی بینند.
( البته اگر سلامتی جسمی همسر آینده اتان در تصمیم گیری اتان موثر هست)
 
ل) برنامه تفریحات، سرگرمی و برنامه ها برای ارتباطات درون خانواده
شما باید متوجه بشوید همسر آینده شما، خانواده را فدای کار می کند، یا کار را فدای تفریحات و خوشگذارنی می کند یا ....
سئوال در مورد تفریحات قبلی او نیز به شما نموداری از روش او را ارائه می دهد.
 
م ) و سئوالات زیادی در مورد هر یک از معیارهای ازدواج که به صورت عینی و دقیق و انعطاف پذیر و شفاف طرح شود را می توان مطرح کرد. هماطور که قبلا گفته بودم، باید مفاهیم تئوری و زیر بنایی معیارهای ازدواج را خوب بشناسید تا خوب بتوانید بر اساس آن نسبت به فرد مقابل خود شناسایی حاصل کنید، باز توصیه می کنم که مقالات بخش ازدواج سایت همدردی را به دقت مطالعه فرمائید، مخصوصا مقاله « اگر چنین هستید، صبر کنید ازدواج نکنید» این بار این مقاله را از دیدگاه دیگری بخوانید.
از این دیدگاه بخوانید که بر اساس بندهای آن سئوالات عینی در بیاورید و متوجه شوید ، آیا همسر شما زمان ازدواجش فرا رسیده است، یا فردی هست از نظر احساس و فکری کودک و از نظر سنی بالغ)
 
در خاتمه توصیه دیگری هم دارم.
از آنجا که خیلی مسائل شناسایی در ازدواج مهم هستند، اگر بتوانید به همراه هم به مشاور خانواده مراجعه کنید، و نظر او را نیز بگیرید، کمک زیادی در تصمیم گیری به شما می شود.

برچسب‌ها: سوالات جلسه خواستگاری, ازدواج

نرگس بازدید : 30 چهارشنبه 28 خرداد 1393 نظرات (0)

 اولین جلسه خواستگاری

خواستگاری و ازدواج، یک راه و یک شیوه ندارد. این اتفاق غافلگیرکننده، ممکن است برای هر‌کدام از شما به‌شکلی خودش را نشان دهد. گاهی مثل داستان‌های قدیمی با یک نگاه عاشق شوید یا مثل افسانه‌ها کسی در زندگی‌تان باشد که از کودکی عقدتان را با او در آسمان‌ها بسته باشند. گاهی هم ممکن است همکارتان همسر آینده‌تان شود یا این‌که خواستگاری که تا دیروز برای‌تان کاملا غریبه بوده به عزیز‌ترین شخص آینده زندگی شما تبدیل شود. در این صفحه می‌خواهیم از همین خواستگار‌های غریبه صحبت کنید. کسانی که با واسطه یا بی‌واسطه، شما را برای صحبت کردن در مورد آینده مشترک به یک قرار دعوت می‌کنند اما این جلسه را چگونه خواهید گذراند؟

 جمع‌آوری اطلاعات

 اگر یکی از آشنایان یا دوستان‌تان او را به شما معرفی کرده یا این‌که به واسطه‌ای، خودتان هم تاحدودی می‌شناسیدش، بهتر است با اطلاعات قبلی وارد این قرار شوید. از فرد واسطه در مورد شخصیت خواستگارتان سوالاتی بپرسید و از این‌که چه مسائلی برایش بیشترین اهمیت را دارد هم باخبر شوید. شاید بد نباشد که اطلاعات کمی هم در مورد وضعیت خانوادگی‌اش به دست بیاورید تا با پیش فرض‌های مناسب در قرار اول‌تان حاضر شوید.

وقت شناس باشید

ممکن است فکر کنید که این آدم جدید هنوز برای‌تان اهمیتی ندارد. پس بد نیست که او را کمی منتظر بگذارید و گربه را دم حجله بکشید اما این تصور کاملا اشتباه است. نخستین فکری که این غریبه در مورد شما می‌کند، در ادامه این رابطه تاثیر زیادی خواهد گذاشت. او نه شما را کاملا می‌شناسد و نه قضاوت خاصی در موردتان دارد. پس نگذارید نخستین قضاوتش در موردتان بدقولی باشد.

این‌بار کلیات بهتر از جزئیات است

رفتار طبیعی‌ داشته باشید. نه این‌که در همان جلسه اول خیلی خودمانی شوید و نه این‌که فکر کنید که با یک دوست یا همکار دارید صحبت می‌کنید، خیلی رسمی حرف نزنید و رفتار نکنید. می‌توانید حتی از خاطرات‌تان را برای هم بگویید یا از علائق‌تان اما این قرار را پر از پرسش و پاسخ برگزار نکنید. هرگز در مورد مسائل زندگی خصوصی، شرایط مالی و مسائلی از این دست در این جلسه صحبت نکنید و هیچ وقت در جلسه اول از او نپرسید که این چندمین باری است که خواستگاری می‌کند یا این‌که قبل از شما افراد دیگری در زندگی‌اش بوده‌اند یا نه!

شنونده خوبی باشید

حتی اگر حرف‌هایش برای‌تان چندان جالب نیست، باز هم باید با اشتیاق گوش کنید. یادتان نرود که برای شنیدن حرف‌های او و گفتن حرف‌های خودتان این قرار را گذاشته‌اید. پس هرگز صحبت‌هایش را از روی بی‌میلی قطع نکنید و در طول این مدت با لبخندتان او را همراهی کنید. مهم‌ترین کاری که در این یک جلسه از دست‌تان بر‌می‌آید این است که شنونده خوبی باشید.

اول جنگ کنید

همیشه شنیده‌اید که جنگ اول بهتر از صلح آخر است. در این مواقع هم بهتر است در آغاز کار مواضع‌تان را مشخص کنید. اگر اهدافی برای زندگی‌تان دارید که نمی‌توانید از آن‌ها بگذرید و برای‌تان حیاتی هستند، بهتر است در آغاز کار او را با این موارد آشنا کنید. اگر قصد دارید ادامه تحصیل بدهید، به شهر یا کشور دیگری بروید یا هر اتفاق مهم دیگری را پیگیری کنید، با ملایمت آن را مطرح کرده و واکنش اورا به این نظر را مشاهده کنید.

تلفن همراه یک مزاحم است

تلفن همراه‌تان را خاموش کنید یا زنگش را قطع کرده و در کیف‌تان بگذارید. پیامک فرستادن یا چک کردن تلفن‌همراه در این مدت یا صحبت کردن با افراد دیگر آزاردهنده‌ترین کاری است که می‌توانید بکنید. اگر فکر می‌کنید که در همان جلسه اول می‌توانید با پیامک همه جزئیات را به دوست صمیمی‌تان توضیح بدهید، کاملا در اشتباهید.

 

در مورد موفقیت‌های‌تان حرف بزنید

به جای حرف زدن در مورد شکست‌های عاطفی و خواستگار‌های قبلی یا غرولند‌های رئیستان، از موضوعات هیجان انگیز و مثبت حرف بزنید. علائق‌تان، تجربیات هیجان‌انگیزی که داشته‌اید یا برنامه‌هایی که برای آینده دارید می‌تواند موضوعات خوبی برای حرف‌های‌تان باشد. قرار نیست خودستایی کنید اما می‌توانید در لابه‌لای حرف‌ها و در پاسخ به بعضی سوالاتش، در مورد موفقیت‌های خودتان هم صحبت کنید.

فقط خودتان باخبر باشید

 این جلسه تنها به قصد آشنایی و در واقع نوعی خواستگاری برگزار شده. پس نه در موردش فکری جدی و رمانتیک کنید و نه چنین تصوری را به دیگران القا کنید. ممکن است شما یا حتی او، بعد از این قرار تمایلی به ادامه دادن رابطه نداشته باشید، پس با باخبر کردن دیگران از این اتفاق، ‌خودتان را در برابر آن‌ها مسئول یا پاسخ‌گو نکنید.

اهمیت لباس‌های‌تان

راحت بودن‌تان را فدای زیبایی‌تان نکنید. اگرکفش زیبایی که توان درست راه رفتن را از شما می‌گیرد به پا کنید، ممکن است برای‌تان دردسرساز شود. در عین آراسته بودن، مناسب شرایط لباس بپوشید. اگر قرار شما در یک رستوران و برای صرف شام است، یک لباس نیمه رسمی و کفشی با پاشنه متناسب و برق افتاده می‌تواند مناسب باشد اما اگر قرار است در روز به سینما بروید و بعد از آن کمی پیاده‌روی کنید دلیلی ندارد که لباس‌های سنگین مناسب ملاقات‌های مجلسی را بپوشید.

از زندگی‌اش با خبر شوید

بدون آن‌که موضوع را شبیه به کندوکاو زندگی او کنید، سعی کنید اطلاعاتی را در مورد خانواده‌اش به دست بیاورید. وضعیت زندگی خواهر و برادر‌ها، شغل‌شان و شیوه زندگی‌شان می‌تواند شما را به شخصیت او نزدیک‌تر کند. ببنید که چقدر با خانواده‌اش نزدیک و صمیمی است و چگونه یکدیگر را در جریان زندگی حمایت می‌کنند. یادتان نرود که قابل اعتماد‌ترین مردان، کسانی هستند که با خانواده خودشان ارتباط نزدیک عاطفی دارند.

فقط چند ساعت

بهتر است قرار اول شما یک قرار طولانی مدت نباشد. نیازی نیست که از صبح تا غروب آفتاب با هم بیرون بروید و مثل دوستانی که سال‌هاست یکدیگر را می‌شناسید از هر دری حرف بزنید. قرار اول بهتر است یک ملاقات نیمه‌رسمی و برای آشنایی بیشتر باشد. حتی اگر او را پسندیده‌اید و دل‌تان نمی‌آید به این قرار پایان دهید، باز هم بهتر است که قانون‌های قرار‌های اول را رعایت کنید. پس چند ساعتی را برای صحبت کردن با او خالی بگذارید و بعد در کمال ادب، از او به خاطر این دعوت تشکر کرده و به خانه برگردید.

صادقانه و شفاف« نه» بگویید

بعد از تمام شدن قرار منتظر تماس بعدی او باشید. از آنجایی که این معامله 2 طرفه است، همان‌طور که شما باید او را بپسندید او هم نیاز دارد که در مورد شما کمی فکر کند. اگر او را پسندیده‌اید، ‌منتظر تماسش بمانید و با خوشرویی پیشنهادش را برای قرار بعدی بپذیرید. اگر هم فکر می‌کنید که او مرد رویاهای شما نیست، باز هم باید که در مورد این موضوع با هم صحبت کنید. برنداشتن تلفن یا جواب ندادن به پیامک مشکلی را حل نمی‌کند، پس خودتان را از او پنهان نکنید. با او صادقانه صحبت کنید و این حقیقت را که او نمی‌تواند مرد آینده شما باشد را با حفظ احترام، برایش توضیح دهید. هرگز برای دادن این جواب «نه» واسطه‌ها را نفرستید. این حق اوست که جواب‌تان را از زبان خودتان بشنود.

نرگس بازدید : 25 سه شنبه 27 خرداد 1393 نظرات (0)

 کدام یک از اسرار زندگی مجردی را باید گفت و کدامها را نباید گفت؟


یکی از نکات بسیار مهم در جلسات خواستگاری این است که فرد تا چه حد میتواند اسرار زندگی خود را به فرد مقابل بیان نماید؟ آیا اگر خطا و اشتباهی یا مسئله ای در زندگی اش رخ داده است، اجازه دارد آن را با نامزدش مطرح کند یا نه؟ مبادا بیان این اسرار دست مایه ای برای سرکوب وی توسط همسرش در زندگی زناشویی آینده گردد؟


اسرار زندگی را می توان مانند مباحث امنیتی اطلاعات به چهار طبقه ( بکلی سری، سری، خیلی محرمانه و محرمانه) تقسیم نمود. در زندگی نیز برای مسائل خود طبقه بندی داشته باشید.

* در جلسات اول خواستگاری می توانید مسائلی را مطرح کنید که دیگران اطلاع وآگاهی دارند ولی خواستگار شما از آن بی اطلاع است. مثلاً در محل و فامیل همه می دانند شما با یک ازدواج غیر موفق روبرو بوده اید بهتر است این نکته را قبل از قرار خواستگاری به اطلاع فرد مورد نظر برسانید که اگر با شنیدن این موضوع نظرش تغییر می کند قبل از جلسات خواستگاری و ایجاد زحمات و مشکلات متوجه شود.

* گاهی ازدواج تا مراحلی پیش رفته است و بعد به دلایلی انجام نشده ودر شناسنامه هم ثبت نشده و عروسی هم انجام نگرفته است در این شرایط لازم نیست قبل از خواستگاری اطلاع دهید ولی در آخر جلسه اول خواستگاری باید برای فرد تشریح کنید. برخی از اسرار را که جز خانواده شما کسی از آن اطلاع ندارد نباید در جلسات اول بیان کنید. شما می توانید در مراحل بعد و به میزان اعتمادی که به فرد مقابل پیدا کرده اید، او را از این اسرار مطلع سازید.

* هرگز نباید از اشتباهات و لغزش هایی که در دوران مجردی انجام داده اید و کسی هم از آن باخبر نیست و شما نیز توبه کرده اید و یقیناً بعد از ازدواج هم همسرتان متوجه آن نخواهد شد، سخنی به میان بیاورید. زیرا گناهان وخطاها امری ما بین ما وخدای ماست، و هیچ کس اجازه ندارد آبروی خود را جلوی دیگران ببرد. علاوه بر این هرگز از فرد مقابل نخواهید که به اینگونه مسائل اشاره کند.

ولی اگر مسئله ای قبل از ازدواج برای شما پیش آمده و شما مرتکب جرم وخطایی شده اید و امکان بر ملاشدن آن را پس از ازدواج وجود دارد، باید حتماً به نحوی آن را برای فرد مقابل بیان کنید.

* گفتن تمام جزئیات (عصبانیت های موردی، بی نظمی های موردی، ضعف در مهارتهای زندگی و...) لازم نیست زیرا مفسده دارد و باعث نگرانی و ایجاد تردید میشود و زمینه وسوسه های شیطانی را فراهم می آورد و ممکن است فرد مقابل اینگونه برداشت کند که مشکل بسیار بزرگ بوده و فقط قسمتی از آن گفته شده است. به همین ترتیب گفتن جزئیات و مسائلی که به زندگی مشترک مربوط نمی شود لازم نیست، پرسیدن از آنها نیز لزومی ندارد بنابراین پرسش درباره اینکه چه گناهی مرتکب شده‌ای؟، آیا دوست پسر یا دختر داشته‌ای؟، چند تا خواستگار برایت آمده است؟، به خواستگاری چند نفر رفته‌اید؟ و... لازم نیست و گاهی توهین و بی‌حرمتی به شمار می ‌رود و پیامدهای منفی بسیاری دارد.

اگر فرد مقابل شما دارای نقص عضو یا بیماری است، نباید عجولانه و ناآگاهانه تصمیم بگیرید، بلکه باید بر اساس میزان ظرفیت و تحمل خود یا فرد مقابل و به دور از هرگونه ترحمی تصمیم ‌گیری کنید و هرگز به فکر تغییر اوضاع نباشید
* از گفتن عیبی که خواستگاریتان را به هم می ‌زند، ابا نداشته باشید، چون در غیر این صورت خانه را درزمین سستی بنا کرده‌اید. عیبی که امکان دارد گفتن آن یک خواستگاری را به هم بزند،نگفتن آن یک زندگی را به هم خواهد زد .


* اگر شما دارای نقص عضو یا بیماری هستید باید به طور کامل و به دور از ابهام در مورد شناخت نقص، ناتوانایی‌ های آن و روش درمانش توضیح دهید. بهتر است در این موارد از پزشک بخواهید شرح بیماری شما را به طور دقیق و شفاف به زبان فارسی مکتوب بنویسد و آن را به فرد ارائه دهید  وبا معرفی پزشک خود از آنها بخواهید هرگونه سوالی که دارند از پزشک معالجتان بپرسند.


* اگر فرد مقابل شما دارای نقص عضو یا بیماری است، نباید عجولانه و ناآگاهانه تصمیم بگیرید، بلکه باید بر اساس میزان ظرفیت و تحمل خود یا فرد مقابل و به دور از هرگونه ترحمی تصمیم ‌گیری کنید و هرگز به فکر تغییر اوضاع نباشید.

 بعد از ازدواج


همه چیز را نباید به همسر خود بگویید

آیا می دانید برای اینکه روابط زناشویی تان تداوم بیشتری داشته باشد، همه چیز را نباید به همسر خود بگویید! آیا می دانید چه صحبت هایی را باید به همسر خود بگویید و چه سخنانی را باید مطرح نسازید؟
اولین گام در روابط زناشویی نحوه ی صحبت کردن است، طرز صحیح صحبت کردن با همسرتان تاثیر بسزایی را در روابط شما می گذارد البته لازم به ذکر است نه هر صحبتی.
بعضی از خانم ها یا آقایان عادت دارند تمام اتفاقاتی را که در طول روز برای شان اتفاق افتاده است را برای همسر خود تعریف کنند. با این وجود گاهی اوقات صحبت کردن بسیار خطرناک است و توصیه نمی شود که مدام صحبت نکنید، سکوت در بسیاری از موارد بهتر از صحبت کردن می باشد.

در اینجا توصیه و پیشنهادهایی را برای شما ارائه خواهیم کرد:

از دیدگاه روانشناسان انسان ها از این منظر به چند دسته تقسیم می شوند:

1- افرادی که همه مطالب زندگی خود چه در حال، چه در گذشته را برای همسران خود بازگو می کنند به بلوغ فکری نرسیده اند، ذهنشان مانند دوران نوجوانی شان عمل می کند که عادت داشتند همه چیز را برای خانواده خود تعریف کنند.


2- افرادی که در تعاریف خود، صحبت های شان اغراق می کنند و حتی گاهی وقت ها به دروغ نیز متوسل می شوند، افرادی هستند که اعتماد به نفس کمی به خود دارند، با این کار قصد دارند تا اعتماد به نفس خود را افزایش دهند. امروزه پیوند بین زوج های با ازدواج هایی که در سابق صورت می گرفت کاملا متفاوت می باشد. در زمان امروز اکثر زوجین هر دو با هم به کار بیرون از خانه اشتغال دارند، زمان کمی را برای صحبت کردن با یکدیگر دارند، هنگامی که فرصتی برای صحبت کردن پیش می آید در اغلب موارد راجع به کار بیرون از خانه ی خانم یا آقا می گذرد، به ندرت پیش می آید که زوجین در مورد رابطه ی خودشان، زندگی دو نفره ای یا چهار نفرهاشان به صحبت بنشینند.

حال به توضیح این موضوع می پردازیم که چرا نباید تمام صحبت های خود را به همسرتان بازگو کنید؟ این سوال چندین پاسخ دارد:

1- از دیدگاه بعضی از روانشناسان افرادی که گذشته تلخ و سخت داشته اند باید توجه کنند که، هنگامی تجربه های تلخ گذشته باید چراغ راه آینده باشد و بس. سعی کنید با گذشته های تلختان خداحافظی کنید و با عنوان کردن تجربه ها ذهن همسر تان را مغشوش نکنید. توجه کنید که شما دیگر در دوران مجردی به سر نمی برید، شما تشکیل خانواده داده اید و از همان روز اول که وارد زندگی زناشویی می شوید باید سعی کنید همه ی گذشته ی خود را فراموش کنید، و الان زمان آن است که زندگی دو نفره ی که در آینده خواهید داشت فکر کنید، صحبت هایتان نیز باید حول زندگی مشترکتان باشد نه گذشته تلختان.

2- اگر از اشتباهات گذشته عبرت گرفته اید و تحول خاصی در رفتارتان ایجاد کرده اید لزومی به بازگو کردن اشتباهات گذشته تان نیست چون ممکن است بر دیدگاه طرف مقابل به شما اثر منفی بگذارد و یا برخی قابلیت های فعلیتان نادیده گرفته شود. مگر در مواردی که بازگو کردن تجربه شما می تواند مانع تکرار اشتباه برای طرف مقابلتان شود.
3- صحبت هایی را از گذشته، حال برای همسرتان باز گو و تعریف کنید اما سعی کنید وارد جزییات نشوید، مسائل را برای او کاملا باز نکنید و نشکافید.

حال چه صحبت هایی را نباید مطرح کرد:

1- اسرار تان را به همسرتان نگویید. منظور از اسرار چیست؟
مشکلاتی که در دوران قبل از ازدواج برایتان بوجود آمده و بازگو کردن آن تنها باعث مشغول کردن ذهن همسرتان می شود. ناگفته نماند که مسائلی است که گفتن آن ها به همسرتان ضروری است مثلا تجربه نامزدی ناموفقی اگر در گذشته داشته اید به همسر تان بگویید اما آیا واقعا لازم است همسرتان از جزئیات آن مطلع باشد؟ مشکلاتی که با پدرو مادر، خواهر یا برادرتان داشته اید و عنوان کردن آن ها به دیدگاه همسرتان نسبت به خانواده تان خدشه وارد می کند، کمبودهایی که در زندگی با آن ها مواجه بوده اید، رنج ها و مشقت هایی را که متحمل شده اید، و مسائلی مانند این موضوعات بهتر است بازگو نکنید.


2- اگر زمانی به همسرتان، رفتارهایی که انجام می داده شک کردید و در وفاداریش نسبت به خودتان مردد بودید، هرگز این موضوع را مطرح نسازید ، زیرا ممکن است شما به اشتباه چنین فکری را داشته بودید در این صورت احساس وفاداری که بین شما و شوهرتان وجود داشته است در همان زمان از بین می رود.

و حتی گاهی وقت ها به دروغ نیز متوسل می شوند، افرادی هستند که اعتماد به نفس کمی به خود دارند، با این کار قصد دارند تا اعتماد به نفس خود را افزایش دهند. امروزه پیوند بین زوج های با ازدواج هایی که در سابق صورت می گرفت کاملا متفاوت می باشد. در زمان امروز اکثر زوجین هر دو با هم به کار بیرون از خانه اشتغال دارند، زمان کمی را برای صحبت کردن با یکدیگر دارند، هنگامی که فرصتی برای صحبت کردن پیش می آید در اغلب موارد راجع به کار بیرون از خانه ی خانم یا آقا می گذرد، به ندرت پیش می آید که زوجین در مورد رابطه ی خودشان، زندگی دو نفره ای یا چهار نفرهاشان به صحبت بنشینند. حال به توضیح این موضوع می پردازیم که چرا نباید تمام صحبت های خود را به همسرتان بازگو کنید؟

نرگس بازدید : 31 سه شنبه 27 خرداد 1393 نظرات (0)

 چطور در باره همسر آینده تحقیق کنیم؟

امروزه با پیچیده شدن روابط، تغییر الگوهای آشنایی و ازدواج، زیاد شدن مهاجرت و حتی بالا رفتن مشکلات زمینه‌ای مثل اعتیاد یا بیماری‌های عصبی، باید در امر ازدواج تحقیق بیشتری کرد. در واقع همان قدر که احتمال ازدواج ناموفق بالا رفته، ضرورت تحقیق و دقت و شناخت هم بیشتر شده است.به گزارش مشرق به نقل از "تبیان"،در ازدواج دو نوع تحقیق وجود دارد؛ تحقیق اولیه و تحقیق اصلی. تحقیق اولیه مختصر است و قبل از خواستگاری انجام می‌شود و در آن مسئله همتایی خانواده‌ها از نظر اجتماعی، فرهنگی و دینی مد نظر قرار می گیرد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از خرسان ؛ سؤالات اولیه درباره سن، تحصیلات، خدمت نظام وظیفه، شهر محل زندگی و... در همان تماس تلفنی برای قرار خواستگاری پرسیده می‌شود. اما تحقیق اصلی پس از خواستگاری و جلسات گفت وگوی پسر و دختر و با هدف رفع ابهامات انجام می‌شود.

 

از کی چی بپرسیم؟!
مسلم است؛ از خواستگار! اما این که چه چیزهایی را درباره خواستگار باید بدانید، نکته مهمی است که خیلی‌ها ساده از کنار آن می‌گذرند. با این توجیه که: شناخت کامل زیر یک سقف به دست می‌آید. اما واقعیت این است که بخش مهمی از شناخت با همین پرس و جوها حاصل می شود. شما درباره این ویژگی‌ها باید از اطرافیان عروس خانم یا آقای داماد پرس و جو کنید: الف) خانواده، ب)رفتار فردی و اجتماعی، ج)دوستان، د) مسئولیت‌پذیری ه)رعایت حقوق دیگران، و)اعتقادات مذهبی، ز)توانایی‌های او.

سوالاتتان هم باید حول و حوش این موضوعات باشد:

صفت بارز اخلاقی او چیست؟ تا به حال عصبانی شدنش را دیده‌اید؟در چه مواردی عصبانی می شود و این جور وقت‌ها چطور رفتار می‌کند؟ رفتار اجتماعی او را چطور می‌بینید؟ روابطش با دوستان و خانواده چطور است؟ کدام صفات اخلاقی را در او بیشتر می‌بینید؟ با چه افرادی (چه تیپ شخصیتی) رفت‌وآمد می‌کند؟ اجتماعی است یا منزوی؟ تا چه حد به خانواده و دوستان خود وفادار است؟ چقدر به قولی که می‌دهد پایبند است؟ تلاش او برای کسب روزی حلال چگونه است؟ و...

1- تحقیق از آشنایان :بستگان شخص‌ از روحیات‌، اخلاق و کردار او باخبرند. می‌توان درباره فرد مورد نظر از آن‌ها تحقیق کرد. البته این به تنهایی کافی نیست چون ممکن است خویشاوندان‌، مصلحت‌اندیشی و واقعیت را کتمان کنند.

2- تحقیق از دوستان :دوستان نزدیک فرد منابع خوبی برای تحقیق هستند.

دوستی محصول هم رنگی و تفاهم است و معمولاً افراد درستکار با افراد ناشایست و بی‌بندوبار دوست نمی‌شوند. در واقع ویژگی های شخصیتی دوستان فرد تا حدی منعکس‌کننده روحیات او است.

3- تحقیق از محل کار یا تحصیل :همکاران فرد ممکن است مطالبی درباره شخص مورد نظر بدانند که حتی خویشان و دوستان نزدیک او ندانند. این روش تحقیق از دو روش پیش بهتر نیست اما کامل کننده آن‌هاست. از این طریق ما در باره فرد در زمینه‌هایی مانند: نحوه برخورد با ارباب رجوع، نحوه مراوده با همکاران، همکاری و سازش با دیگران و پایبندی به اعتقادات دینی شناخت پیدا می کنیم.

4- تحقیق از همسایه‌ها :این رایج‌ترین روشی است که افراد در تحقیقات خواستگاری از آن بهره می برند. با تحقیق در محل کار و تحصیل می‌توان به شناختی از فرد و روحیات او دست یافت، اما با تحقیق در محل زندگی او، امکان شناخت خانواده هم میسر می‌شود. البته مشروط بر آنکه مدتی از زمان سکونت آن‌ها در آن محل گذشته باشد تا همسایگان به شناختی هرچند نسبی از آن خانواده رسیده باشند.

از همسایگان در باره اخلاق در خانه، سابقه دعوا و یا رفتار بد در محله پرس‌وجو کنید اما مواظب باشید که جزئیات خواستگاری و ارتباط با آن‌ها را بر ملا نکنید؛ چون ممکن است بعضی از همسایه‌ها بعداً مزاحمت ایجاد کنند.

5- تحقیق از معرف :در باره ازدواج‌هایی با حضور یک معرف، اگر فردی که دختر و پسر را به هم معرفی می‌کند، نسبت به اهمیت کار خود آگاه باشد و آن را با شناخت کافی نسبت به روحیات دو طرف انجام دهد، منبع خوبی برای تحقیق خواهد بود.

چند نکته مهم در تحقیقات
قرار نیست نظرتان در تحقیقات هم‌جهت با شخص منبع تحقیق باشد. شما برای کشف حقیقت آمده‌اید نه برای ایجاد ارتباط و تفاهم، هرچند ارتباط مناسب و حسن‌تفاهم، می‌تواند به طرف مقابل اطمینان دهد و نکات مهمی را بیان کند .

سعی کنید با همکار او قرار ملاقاتی بگذارید و از دوستان او در باره خصوصیات روحی‌اش سؤال کنید.

از مسافرت‌ها و جاهایی که با هم رفته‌اند و از علایق او بپرسید. همچنین از موقعیت آن‌ها و این که به چه صفت و عنوانی مشهورند، چقدر با همسایگان ارتباط دارند و این که چه چیزهایی بیشتر برایشان مهم است.

تغییر و تحول در زندگی فرد نشانه‌هایی از حالات و روحیات اوست. در تحقیق به این مسئله توجه کنید.

کسی که برای تحقیق می‌رود، می‌تواند با موضوع دیگری غیر از ازدواج سؤالاتی بپرسد. سپس موضوعات را به طور مستقیم بیان کند.

در باره موضوعاتی که برایتان اهمیت بیشتری دارد به محقق تأکید کنید و از او بخواهید اهمیت موضوع را بروز ندهد.

اگر هنگام گفت وگو با افراد مختلف به تناقضی رسیدید، تحقیق در آن زمینه را با دقت بیشتر و به دور از حساسیت ادامه دهید.

نرگس بازدید : 24 سه شنبه 27 خرداد 1393 نظرات (0)

خواستگاری رفتن مهم ترین قرار زندگی شماست که احتمالا تجربه زیادی درباره آن ندارید. بنابراین با خواندن این توصیه ها می توانید بهتر برای این شب مهم آماده شوید.


25+1 توصیه برای جلسه خواستگاری1.گفت و گو پس از انجام خواستگارى رسمى از طرف خانوادها و تحقیق و آگاهى از بعضى شرایط که در مرحله تفحص به دست مى آید، انجام گیرد نه در ابتداى آشنایى. به عبارت دیگر، در واپسین مراحل تحقیق و قبل از مراسم عقد باید گفت و گو تحقق یابد.

2.گفت و گو باید خونسردانه و با آمادگى قبلى و در فضایى آرام و بدون خوف و فشار از طرف دیگران صورت گیرد.

3.شیک، تمیز و معطر باشید. زمانی که به خواستگاری می روید، زیباترین لباسهایتان را به تن کنید و پوششی شیک و مناسب داشته باشید. اولین دیدارها همیشه در اذهان باقی می مانند. عده ای با لباس های نامناسب و نه چندان تمیز به خواستگاری می روند و تصورشان این است که این شخص باید وضعیت زندگی مرا بداند در صورتی که این وضعیت خاطره خوشی به جا نمی گذارد.

4.اگر در تحقیقات خود قبل از مراسم خواستگاری به علایق دخترخانم در مورد رنگ، عطر یا گل پی برده اید، او را با آنها مجذوب کنید. البته افراط نکنید تا شخصیتی وابسته از خود نشان ندهید.

5.خودتان باشید. در هنگام صحبت کردن با فرد مورد نظر در اولین جلسه بنا را بر صداقت و یکرنگی بگذارید و متعهد شوید که آنچه می گوئید کاملاً از سر صدق و صفا باشد و به این تعهد خود نیز پای بند شوید. سعی کنید مجسمه نباشید و تا حدی راحت بنشینید. صداقت در رفتار و گفتار، اضطراب شما را به شدت کاهش خواهد داد.

6.متین باشید. در تمام طول مراسم خواستگاری متانت و وقار باید از ناحیه هر دو خانواده مراعات شود و رفتارهای نامناسب و جلف، ذهنیت های بدی را رقم می زنند. جلف بازی، شما را بانشاط، سرزنده و اجتماعی نشان نمی دهد!

7.چشم چرانی ممنوع. اجازه ندهید احساس کند چشمانتان مانند یک شکارچی، او را خیره وار وارسی می کند. گاهی (فقط گاهی) که احساس می کنید به شما نگاه می کند به او نگاه کنید تا احساس کند برای زیبائی او ارزش قائلید.

8.حد و مرز خود را حفظ کنید. چه از لحاظ شرعی و چه از لـحاظ اجـتـماعی نباید تا زمانی که با همسر آینده خود محرم نشده اید او را لمس نمایید. سعی نکنید دست او را بگیرید و یا چسبیده به او بنشینید.

9.فاصله مجاز را رعایت کنید. نه آنقدر از یکدیگر دور بنشینید که مجبور باشید بلند صحبت کنید و نه آنقدر نزدیک که جسور به نظر برسید. فاصله مناسب، ارتباط عاطفی را قوی تر خواهد نمود.

10.جهت نشستن مهم است. کاملا روبروی هم نباشید. کمی متمایل باشید طوری که وقتی خواستید یکدیگر را ببینید مجبور باشید کمی سرتان را برگردانید. البته نه آنقدر که از دایره دید بیرون باشید و چهره یکدیگر را کامل نبینید. خوب است اگر صندلی ها فاصله یا جهت مناسبی ندارد، آنها را تنظیم کنید.

ساده آغاز کنید. بهتر است به عنوان اولین سۆال از فرد مقابل بخواهید خودش را کامل معرفی کند. به عبارت دیگر از او بخواهید خلاصه ای از گذشته زندگیش برای شما بگوید. خوب است بدانید او بر نکاتی تکیه خواهد کرد که برایش مهم است .

11.خوب بشنوید و زیبا بگویید. هنگام صحبت کردن فرد مورد نظرتان، سراپا گوش باشید، دقت لازم را به عمل آورید تا مطالب گفته شده را بهتر بتوانید به خاطر بسپارید و گاهی با بیان عباراتی چون «بله»، «عجب»، «چه جالب» و ... متناسب با صحبت های او، نشان دهید که به حرف هایش دقت دارید. هنگامی که خودتان صحبت می کنید نیز سعی کنید سنجیده حرف بزنید. از این شاخه به آن شاخه نپرید و روده درازی را کنار بگذارید.

12.ساده آغاز کنید. بهتر است به عنوان اولین سۆال از فرد مقابل بخواهید خودش را کامل معرفی کند. به عبارت دیگر از او بخواهید خلاصه ای از گذشته زندگیش برای شما بگوید. خوب است بدانید او بر نکاتی تکیه خواهد کرد که برایش مهم است. خودتان نیز متقابلاً خلاصه ای از سرگذشت خود را مطرح نمایید.

سرگذشت و بیوگرافی شامل این موارد می شود:
معرفی کامل نام و نام خانوادگی، شغل، سن، شغل پدر و مادر، میزان تحصیلات هر یک از آنها، وضعیت شغلی و تحصیلی و سنی دیگر افراد خانواده، و این که شما در چه خانواده ای و با چه شرایطی بزرگ شدید و مسائل خاص زندگی شما در گذشته چگونه بوده است. دروغ نگویید اما لازم نیست هرچیزی را هم بگویید.

13.فقط روی مفاهیم کلی بحث نشود و به نمودها، مصادیق و مثال های عینی آن توجه شود. سعی کنید با مثال هایی، طرف مقابل را در موقعیت های عینی و واقعی قرار دهید.

14.از آنجا که هر کس مطابق با ذهنیت و تصورات به سۆالات جواب می دهد و چه بسا ممکن است برداشت دیگران از یک مفهوم، با برداشت شما مغایرت داشته باشد و عدم توجه به این نکته، در آینده مشکلاتی را برای شما ایجاد نماید و حمل بر نداشتن صداقت شود لذا بهتر است در چنین مواردی قبل از طرح سوال مورد نظر، ابتدا از طرف مقابلتان، در مورد این گونه مفاهیم توضیح خواسته و سپس سۆال اصلی را مطرح کنید.

15.دقت داشته باشید که اصل جواب ها و کیفیت آنها، نشان دهنده نوع شخصیت و دیدگاه های طرف مقابل شما و نیز نشان دهنده میزان رشد فکری و عقلی اوست. لذا جواب ها را کنار یکدیگر قرار دهید تا به یک جمع بندی مناسبی برسید.

16.اگر در موردی شک دارید که طرف مقابل صداقت داشته است یا خیر، موضوع را در قالب دیگری بپرسید و جواب ها را کنار یکدیگر قرار دهید.

17.جوگیر نشوید. وعده ها و قول هایی که با امکانات شما نمی خواند و امکان برآورده شدنش نیست ندهید. بگویید همیشه برای بهتر شدن زندگی مادی و معنویتان، تلاش خواهید کرد ولی قول های نابه جا ندهید.

18.درباره زنان دیگر صحبت نکنید: چه لزومی دارد دائم از خواهر، مادر یا زن دیگری نقل قول کنید؟!

19.از آسمان نیفتاده اید، پس فخر فروشی نکنید. چه به آنچه دارید و چه به آنچه لاف آن را می زنید. حواستان باشد که خواستگاری در درجه اول، احترام و اکرام به جنس مۆنث است.

20.گفتگو را ملایم و مثبت نگاهدارید. برخی اوقات مردان بدون فکر کردن و حتی بدون اینکه بدانند چه کار می کنند، صحـبت را به موضوعاتی سـنگین و منفی می کشانند. هیچ دلیل مفید و سازنده ای بـرای اینـکار وجود نداشته و تنها باعث از بین بردن لطف گفتگو و کاهش اشتیاق طرف مقابل خواهد شد. باور کنید این کاری رومانتیک نیست! صحبت از تحقیقات ناسا و حوادث پس از انتخابات، شما را فردی آگاه و روشنفکر نشان نمی دهد.

21.در مورد مسائل جنسی صحبت نکنید. زنان از شنیدن صـحبـت های جنسی متنفرند. برخی از مردان این کار را انجام می دهند ولی شما قرار نـیـست بـه ایـن عـمـل مـبـادرت ورزیـد. چون می خواهید متفاوت باشید. زن ها به دنبال قهرمان جنسی نیستند. اگر در ملاقات آغازین با شریک آینده زندگی خود مسائل جنسی را پیش بکشید در حقیقت به احساس راحتی و آرامش او حمله خواهید کرد.

22.هر حرفی را نزنید. هرچند دروغ گفتن جایز نیست اما هر راستی را نیز لازم نیست بگویید. اشتباهی که بعضی از دختران و پسران در جلسه خواستگاری مرتکب می شوند این است که همه گذشته خود را (که بعضا همراه با رفتارها، صفات یا ارتباطات غلطی بوده است که اکنون از آنها پشیمانند) به بهانه صداقت یا جلب اعتماد طرف مقابل، مطرح می کنند حال آنکه این عمل در بسیاری موارد اثر عکس دارد که نتیجه منفی آن در همان زمان (با از بین بردن تمایل فرد به این ازدواج) یا در زندگی مشترک (به شکل سوءظن، مشاجره های فراوان و طلاق)، دامنگیر طرفین خواهد شد.

23.صبور باشید. از او نخواهید همانجا به شما پاسخ گوید یا اصرار نکنید در همان جلسه تاریخ عقد و عروسی مشخص شود. او این گونه احساس خواهد کرد به نظر او اهمیت نمی دهید.

24.به زمان جلسه دقت کنید. اجازه ندهید آنقدر طولانی و خسته کننده باشد که تاثیرش را از دست بدهید یا ملا ل آور گردد. 25.شاید همه آنچه باید، در یک جلسه خواستگاری نتوان مطرح کرد، هیچ اشکالی ندارد تعداد جلسات خواستگاری را اضافه نمایید، مشروط به این که حسن نیت داشته باشید. این مطلب را با او درمیان بگذارید و تصمیم را به عهده بزرگترها بگذارید.

مسلماً در جلسه اول خواستگارى، چشم‌هاى خواستگار جستجوگر است و خوش لباسى بدون جوگیر شدن معقول ترین حالت است. اما اگر دخترى متوجه شایستگى هاى خواستگار شد، بهتراست در جلسات بعدى تدبیر به خرج دهد و علاوه بر خوش لباسى و متانت، رفتارهاى نرم‌ترى از خود نشان دهد

یک توصیه زنانه
خیلی از مواردی که در بالا ذکر شد هم به کار دخترها می آید و هم به کار پسرها. اما در این مورد، می خواهیم یک موضوع درگوشی را با دختر خانم ها در میان بگذارید. یک عبارت ساده اما بسیار مهم که باید در جلسات خواستگاری رعایت کنید این است که سعی کنید دلنشین باشید.
مسلماً در جلسه اول خواستگارى، چشم‌هاى خواستگار جستجوگر است و خوش لباسى بدون جوگیر شدن معقول ترین حالت است. اما اگر دخترى متوجه شایستگى هاى خواستگار شد، بهتراست در جلسات بعدى تدبیر به خرج دهد و علاوه بر خوش لباسى و متانت، رفتارهاى نرم‌ترى از خود نشان دهد. مسلماً در تیپ شخصیتى شما، او نباید به این نتیجه برسد که شما هیچ بلد نیستید و جذاب بودن را نمى فهمید.
خوش سخن گفتن، عاقل بودن، لبخند به موقع داشتن، تیپ مناسب داشتن، گهگاهى تأیید کردن مرد و.... خداوند ظرفیت دلبرى حلال را در وجود شما گذاشته و باید در وقت خودش از آن بهره ببرید. اما مراقب باشید تا وقتى خواستگار جدى نیست و تا وقتى به دل شما و خانواده شما ننشسته است گوهر طنازى و دلبرى خود را در معرض حراج قرار ندهید. ممکن است طرف سوء تفاهم کند و اشتباه برداشت نماید و یا برعکس، سوء استفاده نموده و ضربه بزند.


برگرفته از: پرسمان، کتاب اگر خواستگار نیاید (نوشته حسن سهرابی)

نرگس بازدید : 21 دوشنبه 26 خرداد 1393 نظرات (0)

 فهرست سوالات روز خواستگاري
 

در اين مقاله عناويني از مهم ترين سوالات خواستگاري را برايتان بيان مي کنيم که بخشي از آن گفته ي خودتان است . البته نوشتن ليستي که شامل تمام سوالات لازم براي شناسايي شريک آينده تان باشد غير ممکن است زيرا تفاوت هاي فردي ،شغلي،فرهنگي،اعتقادي و غيره در انسان ها باعث مي شود يک نسخه ي واحد کارساز نباشد .مي توان اصولي را بيان کرد که در فرهنگ ما براي داشتن زندگي موفق زناشويي لازم است اما شايد کافي نباشد. به همين دليل بعد از خواندن سوالات پيشنهادي تبيان ، خود شما نيز بايد تغييراتي در آن ايجاد کنيد.

ابتدا زماني که تصميم مي گيريد که خواستگاري را به خانه بپذيريد يا همراه خانواده به خواستگاري برويد ،بهتر است کمي با خود خلوت کنيد . واقع بينانه به خود و شرايط موجودتان نگاه کنيد. خود را از نظر زيبايي،تحصيلات،شرايط مالي ، فرهنگ خانواده بسنجيد. اين کار براي سنجيدن توقعات خوداز زندگي و همسر آينده ،کمک خواهد بود.

بهتر است علاوه بر شناخت بيشتر از شرايط فعلي تان ،آرزوها و انتظاراتتان راجع به زندگي زناشويي را مشخص کنيد. در خلوت خود شعار ندهيد. اينکه معيار هاي صحيح چيست با اين که معيار هاي شما چيست متفاوت است .ممکن است شما بر اساس معيار هايي صحيح انتخاب کنيد اما در زندگي آينده  چون اين معيار ها برايتان دروني نشده و فقط جنبه ي شعار داشته ، دچار مشکل شويد. پس نگاهي واقع بينانه به شرايط موجود و خواسته هاي آينده بسيار مهم است . وقتي به يک ارزيابي صحيح رسيديد ،دست به کار شويد.ليستي براي خود تعيين کنيد و البته بايد ياد آور شوم سوالات استاندارد ، با جواب هاي مشخص وجود ندارد و جوابي متفاوت از آنچه شما فکر مي کرديد به يک سوال نبايد باعث شود نظر شما منفي گردد.خيلي از پاسخ ها خود باعث سوال ديگري مي شوند و مهم اين است که شما در آن زمان بتوانيد به خوبي و البته صادقانه گفتگو کنيد.

سوالات کلي براي شروع خوب است اما خيلي تعيين کننده نيست زيرا سوال کلي جواب کلي هم دارد و به شناخت بيشتر کمک نمي کند.
بعضي از سوالاتي که در زير آمده در صورت آشنايي قبلي با فرد براي مثال فاميل بودن نيازي به پرسيده شدن ندارد و برخي براي شما حائز اهميت نيست .پس سوالات زير را به عنوان چند پيشنهاد مطالعه بفرمائيد.

- بيوگرافي خوتان را بگوئيد:(سن ، تحصيلات ، شغل ،تعداد فرزندان خانواده ، وضعيت  پدر و مادر، خواهر و برادر ها، اين که چندمين فرزند خانواده است . )

- علت اينکه تصميم به ازدواج گرفتيد چيست؟(خواست خانواده ، فشار فرهنگي يا نياز شخصي)

- در زندگي چه هدفي را دنبال مي کنيد؟ چند تا از سر فصل هاي مهم در آينده تان چيست؟(براي مثال گرفتن بورسيه،موفقيت در زمينه ي ورزش و..)

- چه ملاک هايي براي خوشبختي داريد؟

- مسائل اقتصادي همسر و خانواده ي او چقدر برايتان مهم است؟

-بعد از ازدواج چقدر مايل به ارتباط با خانواده ي همسرتان هستيد؟

-دوست داريد همسرتان با خانواده ي شما تا چه حد صميمي باشد؟

-در تصميم گيري ها اهل مشورت هستيد؟

-آيا خانواده و دوستانتان در تصميماتتان دخيل هستد؟ در آينده  همسرتان چطور؟

-اگر اختلاف نظري بين همسر و خانواده تان ايجاد شد ،چگونه آنرا رفع مي کنيد؟

-خانواده ي خود را سنتي مي دانيد يا مدرن؟ مي خواهيد چطور خانواده اي تشکيل دهيد؟

-نظرتان راجع به مرد سالاري و زن سالاري چيست؟

-تکليف مديريت خانه چه مي شود؟

-درزمان وقوع اختلاف نظر ، اگر با گفتگو به نتيجه نرسيديم ، چه کسي نظر آخر را بدهد؟

-چه عقيده اي در باره ي مديريت اقتصادي خانه داريد؟

-تعريف تان از صرفه جويي چيست؟

-چقدر اهل پس انداز هستيد؟

-چقدر دوست داريد صاحب فرزند شويد؟

-در تربيت فرزندان ، چقدر اختيارات را به همسرتان واگذار مي کنيد؟

همسر
-تا چه حد به اعتقادات مذهبي پايبند هستيد؟

-از نظر ديگران فرد مذهبي هستيد؟

-تعريفتان از حجاب چيست؟( چادر ،مانتوي پوشيده ،چادر ملي ،بلوز و شلوار و روسري و ..)

-در رفتار با نامحرم چه روشي داريد؟

-خودتان در محل کار وخانواده ، با نامحرم چگونه رفتار مي کنيد؟

-از همسرتان تو قع داريد چگونه رفتار کند؟

-با کار کردن خانم ها موافقيد؟ چه نوع کاري؟ (مخصوص خانم ها)   

-  دوست داريد در آينده شاغل باشيد؟ (مخصوص آقايان)

-آيا همسرتان بايد براي هر کاري از شما اجازه بگيرد؟

-اهل مطالعه هستيد يا نه ؟ اگر بله در چه موضوعاتي؟

-آيا فيلم ديدن را دوست داريد؟ زيباترين فيلم هايي که تا کنون ديده ايد ،کدامند؟

-رابطه تان با دنياي مجازي و اينترنت چگونه است؟

-اگر اهل استفاده از اينترنت هستيد، بيشتر به سراغ چه موضوعات و سايت هايي مي رويد؟

-با چت کردن چه ميانه اي داريد؟

-تا به حال به چه کارهايي اشتغال داشتيد؟

-از کاري که مي کنيد ،راضي هستيد؟

-رابطه تان با همکارانتان چطور است؟

حتما راجع به خط مشي سياسي و اعتقادات خود صراحتا صحبت کنيد و از او سوالات کاملي بپرسيد چون ممکن است در آينده به مناسبت هاي مختلف ، اختلاف عقيده ي سياسي ديگر شرايط زندگي تان را تحت تاثير قرار دهد.
-با جشن عروسي موافقيد؟ تا چه حد موافق خرج کردن براي مراسم هستيد؟

-آيا در باره ي مهريه نظر خاصي داريد؟

-رسم و رسوم خاصي هست که  خانواده تان برايشان خيلي مهم باشد؟

-چه نوع تفريحاتي را دوست داريد؟

- بعد از ازدواج با دوستانتان تا چه حد رفت و آمد مي کنيد؟

- دوست داريد همسرتان اهل معاشرت با دوستان باشد يا نه ؟

اين ها بخشي از اطلاعاتي است که ما از همسر آينده مان نياز داريم اما همه ي آن نيست. تحقيق ،مشاوره مي تواند بسيار موثر باشد. به خدا توکل کرده و سعي کنيد بهترين انتخاب را داشته باشيد زيرا هرچند دين ما در صورت اختلاف امکان جدايي را قرار داده است اما مشکلات پس از آن به قدري زياد است که بهرين راه پيشگيري از طلاق با انتخاب صحيح است.

خوش بخت و موفق باشيد.

 باسلام: بخش دوم سوالات روز خواستگاری تحت نام ( سوالات معکوس در خواستگاری ) در سایت قرار داده شده است.... لطفا کلیک نمائید.

همینطور برای دریافت اطلاعات تکمیلی به سایت زیر مراجعه نمائید :

سایت های تکمیلی : www.navamahsa.com

 

نرگس بازدید : 23 دوشنبه 26 خرداد 1393 نظرات (0)

 مهارت خوب گوش دادن بسیار مهم است چرا که در جلسه خواستگاري عمده دغدغۀ افراد، خوب حرف زدن است درحالی که خوب گوش دادن مهم تر و لازم تر است.


8- توجه کنید که هنگام جواب دادن به سؤالات حتماً باید خودتان را در موقعیت سؤال قرار دهید و هیچ گاه پدر، مادر، برادر و خواهرتان را به جاي همسرتان در موقعیت قرار ندهید.

نکته: شاید دیر آمدن پدرتان به منزل براي شما خیلی مهم نباشد و شما در مقابل آن هیچ عکس العملی نشان ندهید. ولی یقیناً در مورد همسرتان چنین نخواهد بود. بنابراین هنگامی که از شما پرسیده میشود اگر همسرتان دیر به منزل بیاید چه عکس العملی نشان میدهید؟ نباید همسر را جاي پدر قرار داده و همان عکس العملی را که در مقابل دیر آمدن پدرتان دارید، مطرح کنید.

-9 اگر فرد مقابلتان اتاق جداگانه اي داشت، از او بخواهید در همان اتاق گفتگو کنید.

نکته: نظم و چینش وسایل اتاق، تابلوها و کتابها همه پیام هایی دارند که میتواند طرف را در شناخت فرد مقابل یاري دهد.

10- به جواب ها بسیار دقت کنید،
نکته: کسی که در جواب سؤال (آیا گذشتۀ خوبی داشته اید؟) می گوید: (از لحظه لحظه عمرم به خوبی استفاده کرده ام) دقیقاً معناي این پاسخ را از او بپرسید. زیرا امکان دارد خوبی از دید او رفاه مالی و ثروت باشد و از دید شما، معناي دیگري داشته باشد.

-11 در گفتگو باید خیلی زیرکانه سؤالات را به صورت معکوس مطرح نمایید.

نکته: اگر به او بگویید من خیلی اهل تفریحم نظر شما درباره تفریح و گردش چیست؟

امکان دارد او در پاسخ به شما بگوید: من هم همین طور. این سؤال، سؤال معکوس نیست.
نظرتان راجع به کسانی که میگویند هیچ جا خانه خود آدم نمیشود ندهد تا طبق نظر شما پاسخ دهد و حتماً جوابی که میدهد واقعاً نظر خود اوست.

یا مثلاً در مورد صداقت، مستقیماً نپرسید. نظر شما راجع به صداقت چیست؟ در این صورت او پاسخ میدهد من فردي صادق هستم، صداقت در زندگی خیلی مهم است و ... اما اگر بپرسید نظرتان راجع به دروغ مصلحتی چیست؟
او نمیتواند بفهمد واقعاً نظر شما چیست، این در حالی است که شما دروغ مصلحتی را هم جایز نمیدانید، ولی پاسخی که میدهد نظر واقعی اوست.
به عنوان مثال: دختري از این که همسرش با فرد نامحرمی گرم بگیرد و خواهرانه بر خورد کند متنفر است این را میتواند به دو گونه مطرح کند.

الف) من از این که همسرم با نامحرم (خواه غریبه یا آشنا) گرم برخورد کند، متنفرم.

ب) به نظر شما با توجه به این که آداب معاشرت حکم میکند که انسان به گونه اي با دیگران برخورد کند که او را متحجر و بی ادب نخوانند، یک مرد در روابطش با نامحرم چگونه باید باشد؟ اگر این نامحرم آشنا بود چه؟ فرقی بین نامحرم آشنا و غریبه هست؟ نظر شما چیست؟
اگر چند سؤال این چنینی در گفتگو باشد فرد مقابل مجبور است چیزي را که اعتقاد دارد بیان کند زیرا که نمیداند موضع شما چیست؟

سؤالاتی که فرد مقابلتان خیلی رك و مستقیم باید به آنها پاسخ دهد، مناسب نیست، چرا که باعث ایجاد تنش و تحریک میشود. براي نمونه براي آگاهی از این که او هنگام عصبانیت چه کار میکند یا میزان خشونت او در چه حدي است، بهتر است بپرسید زمانی که از دست خواهر و برادرتان ناراحت و عصبانی میشوید چه میکنید؟ تا این که مستقیماً از او سؤال کنید که آیا شما هنگام عصبانیت اهل زد و خورد هستید یا نه؟ از بیان کردن سؤالاتی که پاسخ آنها بله یا خیر است خودداري کنید.

12- سؤالاتی که پاسخ آنها بله یا خیر است زیاد جالب نیست

نکته: شاید او جوابی دهد که نیاز به تحلیل و توضیح داشته باشد
مثلاَ در مورد تعصب به همسر و ساده زیستی و ... حتماً از او توضیح کامل بخواهید که منظورش از این که میگوید ساده زیستی در زندگی من از اهمیت ویژهاي برخوردار است، یعنی چی؟


13 سؤالاتی که مربوط به بررسی حالات روحی و روانی و صفات طرف مقابل میباشد، لازم است معادل مثبت صفات پرسیده شود.

نکته: ممکن است فرد موضع بگیرد، مثلاً بپرسید بیشتر حسابگر هستید یا دست و دل باز؟
در این صورت مقابل هر کدام را انتخاب کرد، احساس بدي ندارد.

نرگس بازدید : 19 دوشنبه 26 خرداد 1393 نظرات (0)

 مهارتهاي گفتگو در خواستگاري


شناخت به وسیله گفتگو کمکی براي افراد است تا زمینه و پایه هاي ازدواج موفق را پی ریزي کنند. براي رسیدن به این شناخت، لازم است هر دو طرف مهارتهاي گفتگو را بیاموزند. تا دچار شناخت سطحی و احساسات زودگذر نشوند این مهارت ها عبارتند از:

-1 براي شروع صحبت دختر و پسر در جلسه گفتگو، بهتر است آغازکننده پسر باشد و سؤالات خود را مطرح نماید:
نکته: دختر نیز پاسخ دقیق و درستی داده و نظر فرد مقابل را در همان مورد بپرسد.


-2 با توجه به اهمیت گفتگو میتوان از قبل سؤالات را بر روي کاغذ نوشت تا هنگام صحبت کردن، مطالب فراموش نگردد.
نکته: برخی به ضبط جلسات گفتگو به شکل صوتی و تصویري اقدام میکنند که این امر هم خالی از اشکال نیست، زیرا ممکن است در این گفتگوها برخی مسائل خصوصی خانوادگی و در مواردي اسراري ذکر شود که ضبط آنها در هر دو خانواده نگرانی هایی را ایجاد کند.


-3 نکته: اولین سؤالات، دل مشغولیها و حساسیتهاي افراد را در جلسات گفتگو نشان میدهد. زمانی که فرد از شما پرسش میکند و به پرسشهاي شما پاسخ میدهد باید شما به پرسشهاي او توجه و دقت کنید، زیرا میتوانید اهداف و معیارهاي او را در زندگی بفهمید. براي نمونه اگر فرد اولین سؤالاتش مسائل مادي مانند: مسکن، ماشین، پس انداز و غیره باشد، مطمئناً دنیاي درون برایش در درجه دوم اهمیت قرار دارد و بالعکس.


-4 بهتر است از پرسیدن سؤالات بی ارزش و بی اهمیت مثل: رنگ و غذاي مورد علاقه و ... در جلسات اولیۀ گفتگو خودداري کرد، چون در اکثر این موارد افراد سعی میکنند سلیقه هاي خود را شبیه به فرد مقابل بیان کنند.
نکته: البته سلیقه هاي افراد اهمیت دارند اما مهم این است که نگاه ها، تفکرات، باورها و ... بررسی شوند که آیا هم سو، هم جهت و هم سنخ می باشند یا نه.


-5 نکته: نباید انتظار داشت که سؤالات استاندارد، از پیش تعیین شده داراي جوابهاي مشخص باشد، زیرا هر کس مطابق با ذهنیت و تصورات خود به سؤالات جواب میدهد.
ممکن است برداشت فرد مقابل از یک مفهوم، با برداشت شما از همان مفهوم مغایرت داشته باشد و عدم توجه به این نکته، در آینده مشکلاتی را ایجاد نماید. پس بهتر است در چنین مواردي قبل از طرح سؤال از فرد مقابل، در مورد این گونه مفاهیم توضیح خواسته و سپس سؤال اصلی را مطرح کنید.
نظر شما در مورد قناعت در زندگی چیست » : به عنوان مثال: قبل از این که سؤال شود
به نظرشما قناعت یعنی چه » : پرسیده شود

 

-6 سؤالات کلی، حتماً جواب کلی دارد مثلاً:
- نظر شما در مورد حجاب چیست؟
- شما چه توقعی از همسر آینده تان دارید؟
- نظر شما در مورد اخلاق و ایمان چیست؟
- معیارهاي شما براي ازدواج چیست؟
- شما چه نقشی براي زن و یا چه نقشی براي مرد در خانواده قائل هستید؟

نکته: جواب هاي کلی مبهم هستند طرفین سؤالات را بر اساس ذهنیات خود تفسیر میکنند. و این امر ممکن است شناخت افراد از یکدیگر را با مشکل مواجه کند.

مثلاً به جاي این که این سؤال کلی را بپرسید که نظرتان در مورد حجاب چیست؟ سؤالات جزئی زیر را بپرسید؟
- آیا آقایان هم باید حجاب داشته باشند؟
- شما حجاب همسر خود را چه می دانید؟
- شما روابط با نامحرم را براي همسرتان تا چه حد باز و یا محدود میدانید؟ در مورد خودتان چطور؟

و صدها سؤال از این دست که تمرکزشان بر جزئیات است؟ یعنی مثالهایی که در زندگیهاي مختلف کم و بیش ممکن است پیش بیاید.
نکته: این به شما بستگی دارد که سؤالها را جزئی و با مثال و متناسب با احوال خود طرح کنید.

نرگس بازدید : 33 یکشنبه 25 خرداد 1393 نظرات (0)

شما دخترها وقتی کسی به خواستگاری تان می آید، از کجا می فهمید که او آدم مناسبی برای یک عمر زندگی هست یا نه؟ این مقاله را که از منابع خارجی ترجمه شده، با کمی تغییر برای شما آوردیم که بدانید فرق یک خواستگار خوب با یک خواستگار بد در چیست.

در اولین قدم باید سعی کنید بفهمید که آیا خواستگارتان کسی است که بر سر عهدش با شما باقی می ماند یا نه. در اینجا اغلب نشانه های معمول و متداولی برای اینکه معلوم شود که خواستگارتان می تواند با شما یک پیوند همیشگی برقرار کند،وجود دارد:

۱- او به شما افتخار می کند: اگر هنگامی که با هم نزد خانواده و اقوامش هستید، خواستگارتان از شما با افتخار یاد می کند و خوشحال است، شما می توانید مطمئن باشید که او واقعا به فکر تشکیل زندگی با شماست و در این مورد شکی ندارد.

۲- او مشتاق آینده است: اگر دیدید که خواستگارتان از آینده صحبت می کند و شما را در برنامه هایش به حساب می آورد، معنایش این است که او تصمیمش را گرفته است. حتی ممکن است که صحبت شما به موضوعی مثل بچه دار شدن برگردد. او از نحوه تربیت بچه و اینکه چند بچه مناسب است، حرف می زند. او مشتاق پیشرفت و حرکت به سوی آینده در کنار شماست.

۳- مواظب تنبلی و بی نظمی او باشید: بررسی کنید که او چقدر دارای تربیت خانوادگی خوبی است. اگر بی نظمی ها و تنبلی های او کم و محدود است، می توانید او را برای زندگی مشترک مردی موجه بدانید. اما توجه داشته باشید که شما نمی توانید مانند یک خانم خانه دار ۵۰ سال پیش همه عمر و زندگی خود را صرف برداشتن جوراب های کثیف و وسایل پراکنده او در وسط اتاق کنید.

مهم نیست که تا چه حد عاشق او هستید. اگر همسر شما بلد است که . . . .

نرگس بازدید : 18 یکشنبه 25 خرداد 1393 نظرات (0)


● آشنایی:
 
من بعد از اینکه درسم تمام شد،ازطریق یکی ازدوستانم با یک شرکت مهندسی آشنا شدم ودر آنجا شروع به کار کردم.اما ازآنجا که این شرکت تازه تاسیس شده بود ،هنوزکار خیلی جدی برای انجام دادن نداشتم واگرهم کاری بود، وقت چندانی نمیگرفت.
 
من هم برای گذراندن وقت با ایترنت کار می کردم.آن موقع هنوز وبلاگ نویسی مثل حالا اینقدر همه گیر نشده بود و تعداد وبلاگهای موجود خیلی کم بود.من هم بیشتر وقتم را با خواندن این وبلاگها به خصوص وبلاگهای ادبی می گذراندم. تا اینکه یک روز یکی از دوستان قدیمی انجمن ادبی دانشکده لینک وبلاگش را برایم فرستاد.من هم وبلاگش را خواندم و از آنجاکه مطلب خواندنی زیادی نداشت طبق عادت به سراغ لینکهای کنار صفحه اش رفتم. یکی از آنها را باز کردم... یک صفحه ء آبی باز شد...وقتی شروع به خواندن کردم، آنفدر مطالبش مرا جذب کرد که تمام آرشیوش را هم یک به یک خواندم و وقتی به خودم اومدم دیدم سه ساعت تمام است که در حال خواندن این وبلاگ هستم... شعرها، مطالبی در مورد رفتار شناسی عشق که برایم بینهایت جالب بود...نفد کتابهای مختلف و....
 
در همین حال به طور اتفاقی همان دوستم که از طریق او با این شرکت آشنا شده بودم، آمد و من هیجان زده او را پای کامپیوتر بردم و گفتم بیا ببین چی کشف کردم و بیشتر شعرهای آن وبلاگ را برایش با شوق و ذوق خواندم.
 
بعد از آن چنانکه تقریبا رسم بود، بدون آنکه بدانم نویسنده این مطالب اصلا چه کسی است، برایش میل زدم و گفتم که از نوشته هایش چقدر لذت برده ام.
 
فردای آنروز جواب داد و تشکر کرد و من هم در جواب دوباره آدرس وبلاگ خودم را به او دادم.
 
به این ترتیب روابط ایمیلی ما ادامه پیدا کرد ، به این صورت که شعرهای همدیگر را نقد می کردیم و نظرمان را نسبت به نوشته های همدیگر میگفتیم. تنها اطلاعاتی هم که از هم داشتیم رشته های تحصیلی مان بود و اینکه من تهران هستم و او شمال.
 
تا اینکه یک بار که هردومان آنلاین بودیم برای اولین بار شروع به چت کردیم... باز هم در مورد شعر و فلان شاعر و فلان انجمن ادبی....
 
گاهی تقریبا هفته ای یکی دوبار با هم چت می کردیم و از این طریق همدیگر را بیشتر می شناختیم...و نوشته های جدید همدیگر را هم در وبلاگهایمان می خواندیم.در این مدت نه تنها همدیگر را ندیده بودیم(حتی عکس همدیگررا) بلکه هیچوقت تلفنی هم حرف نزده بودیم
 
حدود سه چهار ماه به این ترتیب گذشت تا نزدیک عید من برایش نوشتم که ما داریم به شمال(تنکابن) می رویم.او در جواب شماره تلفن اش را نوشت و گفت شمال که آمدی به من زنگ بزن تا همدیگر را ببینیم.
 
من هم اصلا نمیدانستم فاصله تنکابن تا بهشهر که محل زندگی اوست چقدر راه است...چند روزی گذشت تا ما به تنکابن رفتیم.درتمام این مدت که من اورا می شناختم، مادرم هم با اشعار او آشنا شده بودند. چون من هرچه شعر خوب در اینترنت پیدا میکردم برای مادرم که خودشان هم شاعر هستند می خواندم.بنا براین مادرم بدون اینکه بدانند او کیست از طریق شعرهایش کمی با او آشنا بودند.
 
من که نمیدانستم چطور باید با وجود پدر و برادرم با او در شهری غریب قرار بگذارم، موضوع را به مادرم گفتم. مادرم که گمان می کردند موضوع فقط یک دیدار شاعرانه است قبول کردند.
 
و من هم برای اولین بار به او زنگ زدم. خودش گوشی را برداشت. و من گفنم که الان ما تنکابن هستیم.او گفت برنامه ها و شیفت بیمارستان را جور می کنم و فردا میام. اما وقتی من فهمیدم فاصله بهشهر تا تنکابن پنج- شش ساعت راه است با خودم گفتم بعید است بیاید! آنهم توی عید با این شلوغی جاده ها!
 
شماره موبایلم را دادم که اگر آمد بتوانیم همدیگر را پیدا کنیم.
 
فردا شد و من دل توی دلم نبود که اگر بیاید من کجا و چطوردور از چشم پدر و برادرم با او قرار بگذارم....زمان گذشت و حدود ساعت چهار بعد از ظهر روز چهارم فروردین درحالیکه خانواده در حال استراحت بودند زنگ زد و گفت رسیده.و به خاطر شلوغی راه به جای پنج شش ساعت، نه ساعت توی راه بوده!
 
من گفتم بگذار ببینم چطور میتوانم برنامه را جور کنم. جاییکه ما اقامت داشتیم خارج از شهر بود و من نمی توانستم این مسیر را تنها بروم. به مادرم گفتم و خلاصه به سختی پدر و برادر را به بهانه ای راضی کردیم. در این فاصله سیامک چند بار زنگ زد و چون هیچکدام شهر را خوب بلد نبودیم بالاخره یکجا قرار گداشتیم و من به او گفتم که با مادرم میایم.
 
او مشخصات خودش را گفت که فلان لباس تنم است و من هم گفتم که با چه ماشینی میاییم.
 
بالاخره رسیدیم.ایستاده بود کنار یک پل.سوار ماشین شد.من حواسم به رانندگی بود و او با مادرم در مورد شعرحرف می زد. رفتیم یک کافی شاپ نشستیم. و باز هم در مورد شعر و شاعری صحبت کردیم.
 
تا اینکه زمان گذشت و پاشدیم که او دوباره ماشین بگیرد و تمام این راه را برگردد بهشهر.و من تمام مدت فکر می کردم چطور ممکن است کسی این همه را ه را بیاید برای دیداریکساعته کسی!!


● خواستگاری:

 

بعد از آن ارتباطمان بیشتر اینترنتی و گاهی هم تلفنی ادامه پیدا کرد...بعضی وقتها که دلم گرفته بود یکدفعه توی اینترنت پیداش می شد و چت می کردیم و دلم کلی باز میشد...
 
دفعه دوم که همدیگر را دیدیم اردیبهشت ماه، برای نمایشگاه کتاب بود که به تهران آمده بود و با دوستان قرارگذاشتیم و همگی به نمایشگاه رفتیم. دیدار کوتاهی بود و حتی فرصت نشد چند کلمه ای با هم حرف بزنیم ...
 
و دیدار سوم در یک قرار دسته جمعی اینترنتی در سفره خانه حاجی بابا بود که آنهم در جمع دوستان گذشت.. بنابراین عمده ارتباطمان از طریق اینترنت بود و نه در دیدارهای حضوری.یک بار دیگر هم در منزل یکی از دوستان مشترک اینترنتی همدیگر را دیدیم و دفعه بعد در یک شب شعربود که آنجا بیشتر توانستیم با هم همصحبت شویم.این پنج دیدار در طول چهار ماه صورت گرفت... این مدت برای او کافی بود که مرا بشناسد و تصمیم خودش را بگیرد.روز بعد از آخرین دیدارمان در شب شعر، از سر کار برمیگشتم و در مترو بودم که زنگ زد... تمام راه خانه را موبایل به دست، توی تاکسی و اتوبوس و خیابان حرف زدیم...
 
همان شب دوباره زنگ زد...گفت که الان باید بروم سر کار و فقط زنگ زدم که چیزی را بهت بگویم که تا حالا به هزار زبان گفته ام........ .و از من خواستگاری کرد.
 
مدت یک ماه و نیم هرشب دو سه ساعت با هم تلفنی حرف می زدیم تا من بتوانم او را بهتر بشناسم و تصمیم خودم را بگیرم.در این مدت چون او شمال بود و من تهران زیاد نمی توانستیم همدیگر را ببینیم و عمده ارتباطمان از طریق تلفن بود و او سعی می کرد در این صحبت ها خودش را به من بشناساند. دفعه اول تنها به خانه مان آمد و با خانواده ام آشنا شد و موضوع را به مادرم گفت...من خودش را تقریبا شناخته بودم...با توجه به اینکه در مورد ازدواج هرگز نمی شود صد در صد مطمئن بود و به شناخت رسید مگر اینکه دل به عشق بسپاریم....عشق، نه احساسی خام و زودگذر که البته تشخیص بین این دو با تدبیر ممکن است. اما مشکل اصلی من این بود که باید شهرم را ترک می کردم و برای زندگی با او به شمال می رفتم و این مساله تصمیم گیری را برای من خیلی دشوار می کرد.من سرکار می رفتم و از شغلم خیلی راضی بودم... دوستان زیادی داشتم که مدام آنها را می دیدم و دوری از آنها و به خصوص از خانواده ام برایم بیشتر شبیه یک کابوس بود....اما... او ارزش همه اینها را داشت... شاید از دست دادن این چیزها تاوان به دست آوردن او بود....او که عشق مبنای اصلی زندگی اش است و بر این پایه جلو آمده بود و به عشق خود ایمان داشت....
 
دفعه بعد با خانواده اش آمد. خانواده هامان تفاوت زیادی با هم نداشتند و مادر هردومان فرهنگی اند و خوشبختانه مساله ای برای بروز اختلاف وجود نداشت.


● ازدواج:

چند روز بعد از این خواستگاری رسمی و درست یک ماه و نیم بعد از آن شب که موضوع را به من گفت من تصمیم خودم را گرفتم... و به او جواب مثبت دادم. به همان یقینی رسیده بودم که او در خودش دیده بود.شعار عشق و عاشقی خیلی ها سر می دهند اما باید سره را از ناسره تشخیص داد. در این مدت احساس من به او روز به روز بیشتر می شد و خصلت های بهتری در او کشف می کردم... موضوع بسیار مهم علایق مشترک ما بود به چیزهایی از قبیل شعر و موسیقی که نه به عنوان یک سرگرمی بلکه به عنوان اصول مهم زندگیمان به آنها نگاه می کنیم که با وجود اختلاف بسیار در رشته های تحصیلیمان(پزشکی و مهندسی برق)، باعث می شد حرف همدیگر را به خوبی درک کنیم
 
به هرحال من بعد از مدتی از کارم استعفا دادم و راهی دیار سبز شمال شدم! و الان یکسال است که در اینجا زندگی می کنم.و او با لطف و مهربانی اش نمی گذارد من هیج احساس غربت و تنهایی کنم. تقریبا ماهی یک بار به تهران می رویم تا من خانواده و دوستانم را ببینم.

نرگس بازدید : 131 یکشنبه 25 خرداد 1393 نظرات (0)

پرسش هاي گفتگو در خواستگاري جلسه اول

پرسشهاي جلسه اول

حال که با مهارتهاي سؤال کردن و جواب دادن در جلسه خواستگاري آشنا شدید، نوبت به این میرسد که بدانید این سؤالات و عملیات را حول چه محورهایی تهیه کنید.
در این بخش فهرستی از سؤالاتی که لازم است در جلسات بیان شود، ارائه میگردد. البته سؤالات تنها به عنوان نمونه و جهت آشنا شدن ذهن خواننده میباشد، نه به عنوان سؤالات استاندارد و ملاك اصلی. هر فردي با توجه به ویژگیها، نیازها و شرایط و معیارهایی که براي ازدواج دارد و هم چنین با توجه به اهمیت و حساسیت بر روي موضوعها، قادر خواهد بود که سؤالات خود را تهیه کند.

براي این که جلسات گفتگو نتیجه بخش و مفیدتر باشد بهتر است که در جلسه اول گفتگو 8 محور مشترك از سوي دختر و پسر و 6 سؤال اختصاصی از سوي دختر مطرح شود که به شرح آنها پرداخته میشود.

محورهاي هشتگانه مشترك
-1 معرفی
به عنوان اولین سؤال، هر دو نفر از هم بخواهند که خودشان را به طور کامل معرفی کنند و خلاصه اي از گذشته زندگی شان را بگویند. سرگذشت و بیوگرافی شامل این موارد میشود: معرفی کامل نام و نام خانوادگی، شغل، سن، شغل پدر و مادر، میزان تحصیلات هر یک از آنها، وضعیت شغلی و تحصیلی و سنی دیگر افراد خانواده و این که در چه خانواده اي و با چه شرایطی بزرگ شده و مسائل خاص زندگی آنها در گذشته چگونه بوده است.

نکته: توجه شود مسائلی که روي زندگی مشترك تأثیرگذار است باید بیان شود نه هر موضوع و مسئله اي. روشن است که این سؤال در ازدواجهاي فامیلی و آشنا جایگاهی ندارد.


2-اعتقادي
بعد از معرفی، لازم است دو نفر سؤالاتی در مورد مسائل دینی و اعتقادي از یکدیگر بپرسند.

نکته: این گونه پرسشها علاوه بر این که شباهت عقیدتی دو فرد را نشان میدهد فاصله مذهبی فرد با خانوادهاش را نیز ارزیابی میکند.
نمونه سؤالات این بحث شامل:
1. به نظر شما میزان پایبندي و اعتقاد به مسائل دینی تا چه حد مهم است؟
2. آیا آشنایی با مسائل و دستورات مذهبی لازم است؟
3. آیا مایل هستید همسر شما تمایلات مذهبی داشته باشد یا خیر؟
4. آیا در جلسات مذهبی شرکت می کنید؟ تا چه حد؟
5. حد نگاه به نامحرم چقدر است؟ شما در این رابطه چگونه برخورد میکنید؟
6. به نظر شما ارتباط با جنس مخالف تا چه اندازه پذیرفتنی است؟
7. میزان هماهنگی اعتقادي مذهبی شما با خانواده چقدر است؟
8. نظر شما در مورد شنیدن موسیقی چیست؟
9. اگر کسی در بین نزدیکان من یا شما اهل مصرف مشروبات الکلی باشد، درباره او چه احساسی خواهید داشت؟

نکته: در اعتقادات دینی از مصادیقی که خود به آنها اعتقاد دارید، سؤال کنید از جمله واجبات (نماز، روزه و ...) و مستحبات (زیارت، محافل و ...)، مسأله تقلید و ... چرا که هر یک به شکلی در زندگی مشترك تاثیرگذار خواهد بود.


3-صفات روحی و اخلاقی
نکته مهم شناخت صفات روحی و اخلاقی فرد مقابل می باشد. دختر و پسر باید بدانند از نظر روحی و اخلاقی با هم شباهت دارند یا نه؟ مشابه بودن یا نبودن این صفات در زندگی اثرات مثبت یا منفی دارد.


-4 خط مشی کلی زندگی
دو طرف باید درباره اهداف، برنامهها و رویههایی که در زندگی پیش میگیرند سؤالاتی را مطرح کنند.
نکته: در مورد خط فکر سیاسی افراد باید از هم پرسش نمایند.
چشم انداز شما براي زندگی آینده چیست؟ این برنامه ها در چه زمینه هایی است؟
به نظر شما مهمترین عامل موفقیت در زندگی چیست؟


-5 استقلال و ثبات فکري و احساسی
نکته: یکی از موضوعات مهم دیگر، استقلال فردي دو طرف میباشد. از طریق پرسیدن برخی پرسش ها درمورد استقلال فردي طرف مقابل، اطلاعاتی را کسب
کنید تا بدانید در زمینه هاي شخصی، تصمیم گیري و ... تا چه حد به نظر دیگران به ویژه پدر و مادر و دوستان در امور زندگی مشترك اهمیت میدهد؟ استقلال دارد یا به خانواده خود وابسته است؟ اجازه دخالت در زندگی مشترکش را میدهد؟ آیا او دهن بین است یا خیر؟
در این مورد میتوان از این سؤالات استفاده نمود:
تا به حال چند بار شغل عوض کرده اید؟
آیا رشته تحصیلی خود را تغییر داده اید؟
آیا تا به حال با دوستی قطع رابطه کرده اید؟ چرا؟
از طرف مقابل بپرسید که به تناسب سنش چه چیزي اندوخته است؟ مثلا یک آقاي 27 ساله چه میزان تحصیلات دارد، چه میزان سرمایه و یا چه میزان تخصص دارد؟ این فرد حداقل 7 سال از بهترین زمان جوانی را در اختیار داشته است.


-6 مسئولیت پذیري و انجام وظایف
بخش دیگري از پرسش ها باید به موضوع مسئولیت پذیري دو نفر اختصاص یابد.
سؤالات باید به صورت دقیق درباره زندگی قبلی فرد، شغل، تحصیلات، وظایف دوستی و خانوادگی و ... مطرح شود.

نکته: بر اساس این پرسش می توانید میزان مسئولیت پذیري فرد را مورد ارزیابی قرار دهید.
شما در چه تاریخی سرباز شدید، کی به سربازي رفتید؟ آیا غیبت هم داشته اید؟
آیا در قبال انجام ندادن کارها در خانواده دچار عذاب وجدان می شوید؟

 

-7 انعطاف پذیري
انعطاف پذیري محور دیگر پرسش هاي شما است. از طریق برخی پرسش ها میتوانید میزان انعطاف پذیري فرد را بسنجید.
نکته: فردي که منفعل باشد مشکلات عدیدهاي را در زندگی براي شما ایجاد میکند.
براي نمونه میتوان از طرف مقابل چنین پرسش کرد که فرض کنید براي رفتن به یک مسافرت آماده شده ایم و قرار است ساعت 18 از منزل خارج شویم، ناگهان تلفن زنگ میزند. و
یکی از اقوام که از شهرستان آمده اند، خواهان آدرس دقیق منزل ما هستند که به میهمانی ما بیایند، در این هنگام شما چه کار میکنید؟

نکته: نحوه پاسخگویی به این سؤال مهم است نه خود جواب.
اگر فرد بگوید به آنها میگوییم برنامه مسافرت داریم و نمیتوانیم در خدمت شما باشیم.
(این نشانه عدم انعطاف است) هم چنین اگر بگوید به آنها میگوییم قدمتان روي چشم بفرمائید (این هم نشانه عدم انعطاف است) در حالی که فرد منعطف به راه هاي دیگري به غیر از بلی یا خیر نیز توجه دارد. مثلا میگوید: باید ببینم سفر ما چقدر اهمیت دارد؟ آن فامیل کیست؟ ضرورت میهمانی او چیست؟ تاثیر رفتن به این سفر روي ما چقدر هست؟ و ...

(فراموش نکنید اینها مثال هستند، شما می توانید مسائل دیگري را طرح کنید، حتی گذشته فرد و رویارویی با مشکلاتی که در حوزه شغلی، تحصیلی و خانوادگی داشته، میزان انعطاف پذیري و سازگاري فرد را مشخص میکند) بنابراین انعطاف پذیري و این که فرد تا چه میزان خاصیت کششی دارد و حاضر به انعطاف و تغییر در نظراتش است بسیار مهم میباشد.

 

-8 ارتباطات اجتماعی

پرسش هایی می تواند به شما کمک کند تا میزان تعاملات اجتماعی فرد مقابل را بسنجید.
در واقع بررسی کنید این فرد آیا در روابط اجتماعی خود افراط دارد یا تفریط؟
تا چه حد با فامیل ارتباط دارد؟
آیا در روابط اجتماعی گزینشی رفتار میکند؟
ارتباط فرد مقابل با دوستانش از اهمیت زیادي برخوردار است، میزان وابستگی فرد مقابل را بسنجید.
اگر همسر آینده شما در محیط کار یا بین نزدیکان با نامحرمان با حفظ ضوابط شرعی و عرفی ارتباط داشته باشد، چه می کنید؟

نکته: با این سؤال می خواهید به میزان سختگیري وي در این زمینه پی ببرید.
تا چه اندازه به رفت و آمد با دوستان و نزدیکان خود و نزدیکان همسرتان تمایل دارید؟

نکته: از این طریق قادر خواهید بود که تیپ شخصیتی فرد را دریابید.
یعنی فرد مقابل درونگرا است یا برونگرا و این که آیا در ارتباطات فامیلی و با دوستان مجرد خود زیاده روي میکند یا نه.
تا چه علاقه مند هستید با دوستان دوران مجردي در محافل و مجالس رابطه داشته باشید تا چه حد دوستان تان در تصمیم گیري به شما کمک می کنند.
به دوستانتان بیشتر توجه دارید یا خانواده و یا فامیل؟ چرا؟


محورهاي اختصاصی از سوي دختر
-1 شهر محل سکونت
تصمیم دارید که بنا دارید با همسر آینده تان در کدام شهر زندگی کنید؟


-2 نوع سکونت
آیا میخواهید مستقل زندگی کنید یا بنا دارید با والدین خود، محل سکونت مشترك داشته باشید؟
نکته: در صورت تمایل به زندگی با والدین، باید مشخص شود که چگونه (در یک محله، یک مجتمع، یک آپارتمان، یک طبقه یا یک دستگاه) میخواهد با آنان زندگی کند.


-3 اشتغال مرد
شما به چه کاري اشتغال دارید؟
نکته: وضعیت شغلی طرف باید شفاف و روشن بیان شود و کلی گویی در این مورد (بازار، واسطه گري، وزارت خارجه و ...) کافی نیست؛ زیرا در بازار، انواع شغل ها؛ در کار واسطه گري، انواع واسطه ها، و در وزارت امور خارجه، انواع سمت ها وجود دارد.
در صورتی که در حال حاضر اشتغال ندارد، بپرسید: در آینده چه شغلی را می خواهید انتخاب کنید؟ توجه داشته باشید که هر خانمی نمیتواند با هر شغلی که همسرش داشته باشد، کنار بیاید.

نکته: شغل هایی چون هنرپیشگی، سیاست مداري، مشاوره، نظامی گري، نیروي انتظامی،
روحانیت و ... روحیه خاص می خواهد.


-4 فعالیتهاي سیاسی اجتماعی زن
نظر طرف مقابل را در مورد فعالیت خود در امور سیاسی و اجتماعی بپرسید. براي نمونه آیا موافق هستید که همسر آینده شما فعالیت سیاسی اجتماعی داشته باشد؟ تا چه اندازه؟

 

-5 اشتغال و تحصیل زن
لازم است در مورد اشتغال، به نوع آن (مراکز تجاري، اداري، آموزشی و ...) و در مورد تحصیل به سطح آن (کاردانی، کارشناسی، ارشد و دکتري) اشاره کند براي نمونه، آیا موافق هستید که همسر آیندهتان اشتغال داشته باشد یا به تحصیل خود ادامه دهد؟


6-مسائل اقتصادي
در رابطه با امور اقتصادي و شیوه خرج کردن پول باید پرسش هایی صورت پذیرد. مثلاً در مورد خساست یا دست و دل باز بودن مرد و یا این که در زندگی مشترك تا چه حد به مسافرت و مهمانی دادن توجه میکند.
نکته: با این گونه پرسش ها میتوان به روحیه طرف مقابل در میزان هزینه کردن براي زندگی و خساست احتمالی او پی برید.
در پایان گفتگوي جلسه اول، در صورت احساس توافق کلی، مطالبی را که جنبه خصوصی و سرّي دارد (بیماري حاد یا خاص، اختلال روحی روانی، طلاق والدین، اعتیاد والدین، مجرم بودن یکی از افراد خانواده و ...) و حدود مهریه (زیاد، کم و متعادل) را مطرح کنید.
پرسشهاي جلسه دوم

در صورتی که طرفین از گفتگوي جلسه اول به طور نسبی راضی بودند، بهتر است زمانی را براي جلسه دوم تعیین کنند، چرا که ممکن است در جلسه اول برخی از پاسخ ها کلی و مبهم بوده یا براي فرد سؤال برانگیز باشد و یا حتی رفتارهایی بوده که باید در جلسات بعدي رفع شود. لازمه این امر طرح سؤالات جدید براي رفع ابهام در جلسه دوم می باشد.
نکته: این جلسه براي تکمیل اطلاعات، رسیدن به نتیجه، تجزیه و تحلیل مطالب جلسه اول و تبادل فکر با اعضاي خانواده ضرورت دارد.
پرسش هاي جلسه دوم را میتوان با عناوین زیر مطرح نمود:

-1 صفات روحی و اخلاقی
در جلسه اول گفتگو به صورت کلی درباره صفات روحی و اخلاقی پرسش میشود اما در جلسه دوم میتوان با سؤالات جزئی تر به شناخت دقیق تر ویژگی هاي روحی و اخلاقی طرف مقابل دست یافت. شناخت این ویژگی ها سبب میشود که طرفین در تصمیم گیري خود بهتر عمل کنند.
نمونه سؤالات عبارت است از:
- منطقی بودن را در چه می دانید؟ چقدر در زندگی، خود را منطقی می دانید؟
- وقتی تصمیم آخر را می گیرید، چه عواملی در منصرف شدن شما می توانند دخیل باشند؟
- دوست دارید در مقابل سختی کار شما، همسرتان چگونه شما را درك کند؟
- در تصمیم گیري ها چقدر از نظرات دیگران استفاده می کنید؟ چقدر براي کارهای تان احتمال اشتباه کردن می گذارید؟
- چقدر حرف مردم برایتان مهم است؟ آیا همیشه قضاوت مردم در مورد شما درست بوده؟
- اوقات فراغت خود را به چه چیزهایی اختصاص می دهید؟
- بذله گویی تا چه حد خوب است آیا دیگران شما را به عنوان یک آدم شوخ طبع می شناسند؟
- احسان به پدر و مادر را در چه چیزهایی می بینید؟ اگر در مسئله اي با پدر و مادرتان اختلاف داشتید، چه می کنید؟ تا حالا شده است مخالف نظر آنها کاري کرده باشید؟ چرا؟
- از چه رفتاري نمی توانید بگذرید؟ افسردگی، پرخاشگري، اضطراب، وسواس، سوءظن، زودرنجی، کج خلقی، تنهایی، ترسها، سابقه هاي بستري و درمان و ... جزء مهم ترین مسائلی هست که باید بررسی شود، (شاید بررسی این بند یکی از ضرورت هایی است که دختر و پسر باید به روانشناس مراجعه کنند.) اما اگر خودشان قصد بررسی داشتند باید نشانه هاي این اختلالات را بشناسند و با سؤال و دقت در نشانه ها و علائم این اختلالات پی به مشکل ببرند.
هم چنین صفاتی مثل خساست بودن، حسابگري، ولخرجی (دست و دلباز)، بی خیال، منزوي و بی علاقه به تفریح، پیگیر بودن (سمج)، سهل انگار، سخت گیري و .... جزء مسائلیست که میتوان با مثال هاي فوق پرسیده شود


2-جلب رضایت همسر
در روابط دو طرف، دختر و پسر باید در مورد رضایت همدیگر پرسش هایی داشته باشند.
براي نمونه؛
فرد مقابل تا چه حد باید رضایت همسرش را جلب کند و تا چه میزان باید به خواسته هاي او توجه داشته باشد؟
چه شیوه هایی سبب جلب رضایت فرد مقابل میشود؟ و ...

 

-3 قناعت و تجملات
در مورد میزان ساده زیستی و قناعت یا تجملات در زندگی باید از فرد مقابل پرسش شود.
براي نمونه؛
تعریف قناعت از نظر شما چیست و تا چه حد قناعت دارید؟
درباره تجملات و تشریفات در زندگی و حدود آن چه نظري دارید؟


-4 سازگاري
گاه در زندگی مشترك اتفاقاتی می افتد که نیاز است دو فرد با هم سازگاري و همکاري داشته باشند. مثلاً:
اگر اتفاقی براي شما بیافتد که مجبور باشید با نصف درآمد قبلی همسرتان زندگی کنید، چه
می کنید؟
چه امکاناتی را براي داشتن رفاه نسبی لازم می دانید؟
شما مایلید همسرتان در خرید لوازم زندگی چه مسائلی را رعایت نماید؟


5-مدیریت
مدیریت زندگی نیز از موضوعات مهم و اساسی است که دو طرف باید دیدگاه خود را در مورد آن بگویند.
پرسش در مورد این که چه کسی مدیریت کند مهم است. شاید هر دو به زن سالاري یا مردسالاري معتقد باشند یا بالعکس.
پرسشهایی در این زمینه میتواند دیدگاه فرد مقابل را در مورد مدیریت زندگی نشان دهد. براي نمونه؛
دیدگاه شما درباره جایگاه مرد در زندگی چیست؟
با پرسیدن این نوع سؤالات خواهید فهمید که خانم روحیه زن سالاري دارد یا نه؟ و براي خود جایگاه مشاوري مهربان قائل است یا خیر.
- دیدگاه شما درباره جایگاه زن در زندگی چیست و به او چقدر میدان می دهید؟
با پرسش سؤالاتی در این زمینه می توانید بفهمید آیا آقا، خانمها را موجوداتی ضعیف و کم اهمیت می داند یا نه؟


-6 دخانیات
پرسش در مورد دخانیات و مواد مخدر میتواند دیدگاه افراد را در مورد این نوع مواد نشان دهد.
نظرتان درباره سیگار و مصرف آن و مواد مخدر چیست؟
آیا به مواد خاصی اعتیاد دارید؟ (قهوه، چاي، غذاي خاص، سیگار، قرص و ...) آیا از دخانیات یا قرص یا آمپول ویژه اي براي آرامش استفاده می کنید؟


-7 میزان درآمد
میزان درآمد آقا مسأله مهمی است که خانم باید در مورد آن اطلاعاتی کسب کند تا بداند آیا میتواند با چنین درآمدي زندگی کند. آیا میزان درآمد شما در حدي هست که بتوانید با آن، زندگی متوسطی را اداره کنید؟
این سؤال در جلسه دوم پرسیده میشود تا شائبه پول دوستی و مادي گرایی زن پیش نیاید.
هم چنین پرسش از میزان درآمد خانم چندان لزومی ندارد. زیرا درآمد براي او می باشد مگر آن که او بخواهد در امور مالی زندگی مشارکت کند.


-8 اعتقاد به مشاوره
از آن جایی که در زندگی مشترك ممکن است مشکلاتی به وجود آید که نیازمند کمک از افراد می باشد لذا در جلسه گفتگو طرفین می توانند نظر خود را در مورد این که از چه کسی در زندگی مشترك مشورت بگیرند.
براي رفع مشکلات زندگی تا چه حد به مشاوره اعتقاد دارید و آن را مؤثر میدانید؟
در صورت بروز مشکل در زندگی مشترك ترجیح می دهید با چه کسانی مشورت کنید؟
برخی مردها به مشاوره تن نمی دهند؛ زیرا گمان می کنند رفتن نزد مشاور به معناي اعتراف به اشتباه است.


پرسشهاي جلسه سوم

آیا لازم است جلسات گفتگو به جلسه سوم هم کشیده شود؟ در این صورت چه سؤلاتی را باید مطرح کرد؟

برخی از مسائل را به سبب حیا نمی توان در جلسات اول و دوم مطرح کرد یا هنوز زمان طرح آنها نرسیده است. این سؤالها عبارتند از:

-1 گرم مزاجی یا سرد مزاجی
- رفع غرایز جنسی تا چه حد در زندگی زناشویی برایتان اهمیت دارد؟
نکته: با توجه به این که اختلاف شدید خانم و آقا در این مسئله، عامل اختلاف جدي در زندگی مشترك و در مواردي عامل انحراف اخلاقی و جنسی یک طرف و لطمه به اعصاب و روان میشود، طرح آن ضرورت دارد.
این سؤال در جلسه سوم مطرح میشود تا به فرد تهمت شهوترانی، هواپرستی و ... داده نشود. اگر طرح این سؤال برایتان مشکل است و حیا اجازه نمی دهد میتوانید آن را به صورت نوشتاري بپرسید.

 

-2 فرزنددار شدن و زمان آن
چه زمانی را براي فرزنددار شدن مناسب می دانید؟
چند تا فرزند خوب است؟

 

-3 چگونگی مراسم عقد و عروسی
- نظر شما در مورد مهریه چیست؟
- نظرتان درباره چگونگی و مراسم عقد و عروسی چیست؟
- آیا مراسم آلوده به گناه یا بدون گناه برایتان فرقی دارد؟
نکته: در صورت عدم توافق در این مسائل ممکن است در ابتداي ازدواج، کدورت هایی پیش آید و به سبب خاطرات تلخ پدید آمده، بهانه جویی هایی در زندگی مشترك بروز کند.

 

4-چگونگی ملاقاتهاي دوران عقد
- نظر خانواده شما درباره ملاقات هاي دوران عقد چیست؟
- در این زمینه آداب و رسوم خاصی در خانواده شماست؟

 

-5 انتظار خاص از همسر آینده
- آیا انتظار خاصی از همسر آینده خود دارید؟
نکته: برخی از افراد نیازهاي خاصی دارند که حتماً باید پیش از ازدواج با نامزد خود مطرح کنند تا ببینند آیا توان برآوردن آن را دارد یا خیر، براي مثال ممکن است دختري یا پسري بیش از دختران و پسران دیگر به اظهار محبت همسر نیاز داشته باشد که حتماً باید مطرح نماید.

نرگس بازدید : 15 جمعه 23 خرداد 1393 نظرات (0)

عروس شیک تر است یا ماشین عروس؟!

یکی از مشکلاتی که بسیاری از دامادها هنگام برگزاری مراسم عروسی با آن مواجه هستند، توجه داشتن به اصل «فامیل کش» بودن کلیه مراحل است. یعنی داماد باید کل فامیل و خاندان را از همان لحظه ورود، له کند تا مورد حمایت خانواده عروس قرار گیرد و سال ها از خدمات ارزنده آن ها بهره مند شود.

در تهران، مرد جوانی تصمیم گرفت صبح روز تولد همسرش با یک اتومبیل شیک اجاره ای با راننده به خانه برود و او را غافلگیر کند و با یکدیگر به رستوران مورد علاقه شان بروند و در آنجا سالاد سزار صرف کنند و پس از آن، هدیه اش را تقدیم کند. او با یک موسسه اجاره اتومبیل تماس گرفت و با خوشحالی گفت که قصد دارد یک ب.ام.و سری ۷ را برای دو هفته بعد اجاره کند. وقتی اپراتور از پشت تلفن شرایط قرارداد را برایش تشریح کرد، مرد جوان نقشه اش را نابود شده دید و از آن صرف نظر کرد. در حالی که پیمودن مسیر خانه آن ها تا رستوران، حدود ۳۰ دقیقه طول می کشید، او باید برای ۱۰ ساعت اتومبیل را اجاره می کرد، اما توضیح دادن هزینه کردن چنین مبلغی نزد همسرش غیرممکن بود... .

● اهمیت ماشین عروس

یکی از مشکلاتی که بسیاری از دامادها هنگام برگزاری مراسم عروسی با آن مواجه هستند، توجه داشتن به اصل «فامیل کش» بودن کلیه مراحل است. یعنی داماد باید کل فامیل و خاندان را از همان لحظه ورود، له کند تا مورد حمایت خانواده عروس قرار گیرد و سال ها از خدمات ارزنده آن ها بهره مند شود. البته هیچ تضمینی وجود ندارد که این حمایت تا چه مدت دوام داشته باشد، اما در هر حال باید آن را جدی گرفت.

در ایران از آنجا که کیفیت شام و نرمی جوجه ها و قطر کباب و میزان خنکی نوشابه ها و رنگ کت پدر داماد هم در نظر بسیاری از اعضای خاندان عروس جلب توجه می کند، می توان به اهمیت اتومبیل عروس نیز پی برد. پس اگر داماد هستید، باید در انتخاب صحیح آن دقت لازم را مبذول دارید.

ماشین عروس های چند منظوره؛ از رساندن عروس و داماد تا در آوردن چشم و چال فامیل!

بعضی عروس خانم ها دوست ندارند در رویایی ترین شب زندگی شان سوار اتومبیل مردم شوند و به خودروی شخصی خود داماد بسنده می کنند. گاهی اوقات نیز اتومبیل بستگان دور و نزدیک به یاری دامادهایی می رسد که یا خودشان خودرو ندارند، یا امکانات موجود برایشان کافی نیست.

انتخاب خودروی عروس در کشورهای دیگر هم به همین صورت است، اما با این تفاوت که قرار نیست داماد چشم دیگران را از کاسه در بیاورد. عروس و داماد با یکدیگر رایزنی می کنند و به این نتیجه می رسند که با اتومبیل خودشان، دوست شان و یا در نهایت یک لیموزین در مراسم حاضر شوند.

● تب برای ماشین شاسی دراز

لیموزین که در ایران بیش تر با نام «ماشین شش در» شناخته می شود، گزینه مناسبی برای اتومبیل عروس نیست. طراحی زشت این خودروها که در اصل تقلید از خارجی ها بوده، همین تعبیر را در ذهن مهمان های مراسم ازدواج تان تداعی خواهد کرد: «نیگا کن! رفته لیموزین اجاره کرده، اون وقت عروسی اش را توی پارکینگ خونه عمویش گرفته! وای.. وای...! خارجی! باکلاس!... هپی وِددینگ!».

هرچند یک دستگاه لیموزین شاسی بلند لوکس واقعی نیز در ایران وجود دارد که می تواند دهان تمسخرکنندگان را ببند، اما اجاره آن برای ۱۰ ساعت با راننده، یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان را از جیب تان خارج می کند و به ازای هر ساعت اضافه کاری، باید مبلغ ۱۲۰ هزار تومان در جیب راننده بگذارید. همچنین با توجه به دشواری رانندگی با لیموزین، هرگز نمی توانید آن را بدون راننده کرایه کنید.

در سال ۱۳۷۶، مرکز تحقیقات ایران خودرو موظف شد برای تردد سران کشور های اسلامی در تهران، نخستین سری لیموزین داخلی را تولید کند. کارشناسان این شرکت، خودروی پژو ۴۰۵ را انتخاب کردند و نقشه آن را در اتوکد باز نمودند و طول شاسی و ارتفاع سقف را کمی کشیدند تا تبدیل به لیموزین شود.

دو سال بعد از برگزاری اجلاس سران کشور های اسلامی و بلااستفاده ماندن لیموزین هایی که نماد اشرافی گری و لوکس گرایی بود، تعدادی از آن در یک مزایده به متقاضیان حقیقی فروخته شد. از آنجا که پژو ۴۰۵ خیلی قدیمی است، صاحبان جدید لیموزین هایشان به پرشیا تبدیل کردند و اکنون در سه زنگ سفید، مشکی و نقره ای در شهر مشاهده می شود.

چون در سال ۷۶ قرار بود این خودروها فقط برای مدتی محدود مورد استفاده قرار گیرند، مقاومت اجزای شاسی نیز بر همین اساس طراحی شده بود. اما با فروخته شدن آن ها، پس از مدتی شاسی ضعف خود را آشکار کرد. به همین علت است که امروز بسیاری از این لیموزین ها به عارضه انحنای شاسی مبتلا هستند.

● چگونه اتومبیل لوکس اجاره کنیم

دورانی که لیموزین خودرویی بسیار لوکس و منحصر به فرد محسوب می شد، سپری شده است. امروز اتومبیل های سدان و شاسی بلندی اجاره داده می شوند که «ماشین شش در» باید جلو برود و برایشان بوق بزند و راه را باز کند. شما در صورت اجاره خودرو با راننده، دیگر نیاز به گذاشتن وثیقه ندارید. اما اگر می خواهید خودتان پشت فرمان بنشینید، مجبور خواهید بود یک فقره چک به انضمام یک سند، تحویل دهید. در صورتی که قیمت اتومبیل مورد نظرتان بیش تر از ۱۰۰ میلیون تومان باشد، باید ۲ فقره چک روی میز بگذارید. اگر در آنجا میزی نبود، چک را کف دست اجاره دهنده بگذارید. اگر دست های او کثیف بود، داخل جیبش بگذارید. اگر جیب نداشت، روی طاقچه بگذارید (موسسه ای که میز آنجا نیست و صاحبش هم جیب ندارد و دست هایش هم کثیف است، حتما طاقچه دارد!).

● تقسیم بندی اتومبیل های عروس

از آنجا که تعداد کمی از اتومبیل های لوکس موجود است و موسسات متعددی مجبور هستند در نوبت استفاده از آن باشند، برای کرایه باید حداقل از دو هفته قبل قرارداد را منعقد کنید. خودروهای اجاره ای به سه گروه: ۱) معمولی، ۲) لوکس و ۳) چشم کورکن تقسیم می شوند. برای نمونه، پژو ۲۰۶، زانتیا و مزدا و حتی ماکسیما در رده معمولی قرار دارند. اتومبیل های بنتلی، لامبورگینی، هامر و کرایسلر از لوکس ترین ماشین عروس ها هستند.

● نبش قبر فرسودگان

یکی از راه های جدید کسب درآمد، نبش قبر خودروهای فرسوده کلاسیک است. برخی دلالان، اتومبیل های فسیلی که در پارکینگ خانه ها یا گوشه باغ ها خاک می خورد را از وراث می خرند و پس از بازسازی فنی و تمیز کردن بدنه، آن را به صاحبان بنگاه های اجاره اتومبیل می فروشند.

● با چقدر پول چی اجاره می دهند

هزینه کردن برای ماشین عروس، بی فایده ترین بخش مراسم ازدواج است، چون نه در شکم مهمان ها می رود و نه در شاد کردن آن ها سهمی دارد. حداقل کاش همان هزینه صرف لباس شود. این داستان همیشه تکرار می شود که آقای داماد کمی در اتوبان رانندگی می کند، سپس به آرایشگاه می رود، عروس سوار می شود، به باغ می روند و از آنجا راهی تالار می شوند. تمام این مراحل بیش تر از چند ساعت طول نمی کشد، اما بعضی ها حاضر هستند برای هیجان بخشیدن به آن، پول بیش تری خرج کنند. با توجه به این که حداقل زمان در اختیار گرفتن خودرو ۱۰ ساعت است، برای اجاره اتومبیل عروسی که فامیل کش باشد، باید هزینه های زیر را ضربدر ۱۰ کنید:

▪ خودروهای کلاسیک: ۴۵۰ هزار تومان

▪ لیموزین خارجی: یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان

▪ ب.ام.و X۶: یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان

▪ سری ۷ ب.ام.و: ۵۵۰ هزار تومان

▪ مرسدس کروک: ۴۵۰ هزار تومان

▪ بنتلی: ۴۰۰ هزار تومان

▪ لامبورگینی: یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان

▪ کرایسلر: ۵۵۰ هزار تومان

▪ هامر: ۶۵۰ هزار تومان

▪ سانتافه: ۱۴۰ هزار تومان

● چسباندن گل روی اتومبیل

پس از انتخاب اتومبیل عروس، گل آرایی آن مشکل بعدی داماد است. گل آرایی عبارت است از گذاشتن گل روی کاپوت و صندوق عقب که به شیوه های گوناگون صورت می پذیرد. البته نباید فراموش کرد که تزئینات ماشین عروس، با سلقیه شخص عروس ارتباط تنگاتنگی دارد و بعضی ها خودشان تحت لیسانس عروس خانم، طرح زینت کاری را اجرا می کنند.

عجیب ترین و نادرترین ماشین عروس، پرایدی بود که در تهران، تمام بدنه و شیشه هایش را به عسل آغشته کرده و سپس هزاران پر مرغ که داخل بالش از آن استفاده می شود را روی اتومبیل چسبانده بودند. برخی هم از بادکنک یا عروسک استفاده می کنند. اما در هر حال اگر شما به یک گل فروشی مراجعه کنید، آن ها بابت نصب یک پاپیون ساده که ترکیبی از گل و تور سفید است، مبلغ ۱۸۰ هزار تومان از شما پول می گیرند.

هرچند گل آرایان کار خاصی انجام نمی دهند، اما دامادهایی که می خواهند چشم و چال خانواده عروس را در بیاورند، تزئین اتومبیل را به گلفروشی های معروف می سپارند و بابت یک متر چسب نواری و ۳۰ شاخه گل و ۸۰ سانتی متر مفتول فلزی و یک کیلوگرم اسفنج، از ۱۰۰ هزار تومان تا ۶۰۰ هزار تومان می پردازند.

● داماد چاره ای ندارد

از آنجا که اکنون ازدواج برای خیلی ها تبدیل به نان شده و با تیغ و سرنگ به جان داماد می افتند و از طرف دیگر چشم و هم چشمی و ضرورت فامیل کشی و در آوردن چشم و چال فامیل تبدیل به یک رسم واجب شده، بنابراین هیچ اخطار و هشدار و تذکری نمی تواند جمعیت دامادان را از هزینه های گزاف و بیهوده منصرف کند. این گزارش هم همینجوری نگاشته و منتشر شده است و اعتبار دیگری ندارد.

نرگس بازدید : 29 جمعه 23 خرداد 1393 نظرات (0)

 دنبال همسر مناسب هستید؟ آرزو دارید شریک زندگی تان را پیدا کنید و کسی در شان و مرتبه خودتان همدم بقیه عمرتان شود؟ برای این کار باید قبل از هر چیز از هفت خوان بگذرید!

هفت خوان ازدواج

1) قدم اول این است که خودتان را درست بشناسید  و مطمین باشید که واقعا تصمیم دارید ازدواج کنید یا نه و اگر پاسخ مثبت است به چه دلیل؟ بخاطر پول؟ ظاهر طرف مقابل؟ شخصیتش؟ یا صرفا برای اینکه از خانه پدری فرار کنید؟ کسی که خودشناسی می کند، برای زندگی خودش هدف قایل می شود، برنامه ریزی می کند، آرزوهایش را روی کاغذ می آورد و جاهای خالی زندگی اش را شناسایی می کند.

کسی که خودش را خوب می شناسد، کمتر تحت تاثیر حرف دیگران مسیر زندگی اش را تغییر می دهد و دوست دارد خودش بداند با زندگی اش چه کار می کند. به عنوان مثال، یک دختر 17 ساله دوست دارد در سن 30 سالگی جراح زنان و زایمان باشد، در شیراز زندگی کند ویک بچه داشته باشد.

اولا این که کسی که می خواهد پزشک متخصص بشود، باید همسری انتخاب کند که شرایط بخصوص شغلی او را درک کرده و بتواند او را حمایت کند. از سوی دیگر شاید لازم نباشد او هم جراح باشد اما باید از تحصیلات دانشگاهی برخوردار باشد. در ضمن، برای چنین دختری که زودتر از 30 سالگی نمی خواهد بچه دار بشود، ازدواج زودرس یا حاملگی زودرس مزیت خاصی ندارد. در ضمن اینکه دوست دارد در شیراز زندگی کند، تا حدی تکلیف خواستگاری که می خواهد او را به تبریز یا کانادا ببرد را مشخص می کند. با خودتان رو راست باشید، و در تصمیمتان راسخ باشید.

2) مرحله دوم این است که همسر آینده تان را بر اساس خواسته ها و موقعیت فعلی خود تصور کنید. تصور کردن همسر ایده آل با توجه به آرزوهایتان نسبتا راحت است. همیشه از خودتان این سوا ل را بپرسید: آیا من برای شخصی که به عنوان همسر ایده آل خودم تصور کرده ام، همسر ایده آلی هستم؟ خیلی ساده است. هر ترازویی دو کفه دارد. اگر می خواهید کفه طرف مقابلتان سنگین باشد، ابتدا باید کفه طرف خودتان را سنگین کنید. کسی که می خواهد با یک فرد تحصیل کرده هنردوست ازدواج کند، بهتر است خود نیز تحصیل کرده و هنر دوست باشد.

3) در مرحله سوم باید یکسری معیارهای غربالگری اولیه برای همسریابی انتخاب کرده و آنها را آزمایش کنید. رایجترین معیارهایی که برای این منظور به کار می روند عبارتند از: تفاوت سن، تفاوت قد، تفاوت ظاهر، تفاوت تحصیلات، تفاوت طبقاتی، تفاوت قومی، تفاوت زبانی و در نهایت تفاوت دینی. نکته مهم این است: این شما هستید که تعیین می کنید یک ویژگی برایتان مهم است یا خیر.

مثلا برای یک نفر ممکن است ازدواج درون قومی خیلی مهم باشد ولی برای کس دیگر اصلا اهمیت نداشته باشد. نکته دیگر این است که تفاوت آدمها در یک قالب نسبی مطرح می شود تا مطلق. مثلا به نظر یک نفر قد 170 کوتاه است و به نظر شخص دیگری ایده آل است. پژوهش ها نشان دادند که کسانی که حرف مردم برایشان مهم است بیشتر به ظاهر طرف مقابلشان اهمیت می دهند.

قدم اول این است که خودتان را درست بشناسید و مطمین باشید که واقعا تصمیم دارید ازدواج کنید یا نه و اگر پاسخ مثبت است به چه دلیل؟ بخاطر پول؟ ظاهر طرف مقابل؟ شخصیتش؟ یا صرفا برای اینکه از خانه پدری فرار کنید؟

4) مرحله چهارم عبارتست از دیدن و دیده شدن برای ایجاد جاذبه اولیه. در کشورهایی که محیط های مختلط کمتر است، پسرها ممکن است به کمک مادر و خواهرانشان برای پیدا کردن همسر مناسب متوسل شوند. ولی متاسفانه چنین امکانی برای اکثر خانمهای جوان کمتر وجود دارد. به همین دلیل توصیه من این است که محیط کار، تحصیل یا تفریح خود را به گونه ای انتخاب کنید که حداکثر احتمال ممکن را برای دیده شدن توسط همسر احتمالی آینده تان به شما بدهد. به عنوان مثال کسی که می خواهد با یک موسیقیدان ازدواج کند، یا در کلاسهای متعدد موسیقی شرکت می کند یا عضو انجمنی می شود که موسیقی دانان معمولا عضو آن می شوند. کار دیگری که می توانید بکنید این است که چند خصوصیت اصلی که برای همسر آینده تان در نظر دارید به نزدیکان و دوستان بگویید ممکن است آن ها فردی را با این مشخصات بشناسند و یا در آینده اگر با چنین کسی برخورد کنند بلافاصله به یاد شما می افتند و می توانند نقش معرف را داشته باشند.


5) مرحله بعد یا دوست شدن با کسی است که فکر می کنید ممکن است با او ازدواج کنید یا خواستگاری کردن از این فرد است. در بسیاری از جوامع (چه شرقی و چه غربی) معمولا خواستگاری توسط جنس مرد صورت می گیرد و معمولا یک زن نمی تواند از یک مرد تقاضای دوستی و یا ازدواج بکند وگرنه به سبکی متهم می شود. به هر حال، فراموش نکنید وقتی با کسی به قصد ازدواج دوست شدید یا از او خواستگاری کردید، فکرتان فقط مشغول ظواهر امر (مانند کافی شاپ رفتن و کادوهای رمانتیک دادن یا نحوه چای آوردن عروس خانم موقع خواستگاری و مراسم عروسی) نباشد. به اصل موضوع دقت کنید.

6) مرحله ششم که به نظر من مهمترین مرحله انتخاب همسر است، بردن نهایت استفاده از فرصتها برای شناخت بهتر همسر احتمالی تان از طریق برقراری ارتباط کلامی یا غیر کلامی می باشد. امروزه حتی خانواده های نسبتا سنتی و مذهبی با حرف زدن و معاشرت زوجهای آینده در طول دوران نامزدی شان مخالفت چندانی ندارند. در طول این جلسات، از طرف مقابل خود باید سوال بپرسید. سوالهای تعیین کننده. این سوالها از هر فرد به فرد دیگر فرق می کند اما به عنوان نمونه چهار تا پنج مورد از آنها را برایتان می گوییم:


الف) می توانید بپرسید: هدف شما در زندگی چیست؟ سه تا از بزرگترین آرزوهای زندگی تان را بگویید .

ب) مثلا: هدف شما از ازدواج چیه؟ چرا می خواهید با من ازدواج کنید؟

پ) من شغلم ایجاب می کند که در خارج از منزل کار بکنم. می خواستم بدانم راجع به این موضوع چی فکر می کنی؟

ت) در خانه پدر و مادری شما تقسیم کارهای منزل به چه صورت بوده؟ دوست دارید در زندگی ما چطور باشد؟

پرسیدن این سوال ها کمک کننده است، اما فراموش نکنید که ما در دنیای ایده آل زندگی نمی کنیم، بنابراین اگر تصمیمتان بر این شد که با فردی ازدواج کنید (بخصوص برای خانم ها) فراموش نکنید حتما شرایطی را که برایتان مهم است سر عقد مطرح کرده و تعهد لازم را از همسر آینده تان بگیرید. این تنها سندی است که می تواند در صورت عدم سازش همسرتان در موارد یاد شده از شما حمایت کند.

از سوال مهم تر، ارتباطات غیر کلامی است. مثلا اینکه آیا رفتارش طوری که می خواهید با مهربانی و عاطفه هست یا نه؟ آیا آداب اجتماعی را در حدی که برای شما مهم است بلد هست اگر نه، آیا در این حد با او احساس صمیمیت می کنید که این مورد را با او در میان بگذارید؟

علاوه بر آن باید از خودتان بپرسید: از هم صحبتی با او خسته شدید یا لذت بردید؟ اینکه اگر اختلاف نظری پیش آمد می توانید با صحبت کردن مسیله را حل کنید و یا بر سرش به تفاهم برسید؟ آیا می ترسید مسیله ای را با او در میان بگذارید؟ از عکس العمل هایش در مقابل حرف ها و رفتار شما نگران می شوید؟ آن چیزهایی را که شنیدید یا دیدید وقتی به خانه برگشتید، روی کاغذ بیاورید، زیرا برای مرحله آخر یا هفتم باید از آنها استفاده کنید.

7) مرحله آخر جمع بندی وضعیت و گرفتن تصمیم مناسب است. در زندگی هر کسی حداقل یک فرد معتمد وجود دارد. نسبت آن شخص مهم نیست. عقل و تجربه اش مهم است. باهم صحبت کنید و مجموع شرایط را برایش بگویید و بخواهید وضعیت را از دید خودش ارزیابی کند. سعی کنید در ارایه مشاهدات و شنیده هایتان منصف باشید و به اصطلاح سانسور نکنید. بعد با خودتان خلوت کنید. تمام نظرات و تفکرات را کنار هم بچینید و جنبه های مثبت و منفی ازدواج با این فرد را کنار هم مقایسه کنید. آیا جنبه های مثبت به جنبه های منفی می چربند؟ آیا چیزی در نکات منفی هست که خیلی برا یتان مهم باشد و بخاطرش بخواهید از طرف بگذرید؟ ممکن است چیزهایی را که شنیدید قبول نداشته باشید که ایرادی ندارد. هرکسی نظر خودش را دارد، ولی در نهایت این زندگی شماست. تصمیم آخر را خودتان بگیرید و آن را به پدر و مادرتان اعلام کنید.

می توانید وقتی نتیجه تصمیمتان را به پدر و مادرتان می گویید دلایل خودتان را هم بگویید که بدانند این تصمیم را عاقلانه گرفتید و جوانب آن را سنجیده اید.

مراحل بالا توصیف یک فرایند عقلانی و منطقی بود. ازدواج در زندگی فرد یک تصمیم خیلی مهم است. ازدواج موفق می تواند تمام توانایی های بالقوه فرد را شکوفا کند و ازدواج نا موفق می تواند منابع غنی درون وجود یک نفر را به صفر برساند. هستند کسانی که فقط از روی احساسشان ازدواج کردند و خوشبخت شدند ولی تعداد کسانی که خوشبختند و این تصمیم را با چشم های باز و با در نظر گرفتن همه جوانب گرفتند بیشتر است.

منبع : سایت بیتوته

نرگس بازدید : 20 جمعه 23 خرداد 1393 نظرات (0)

خواستگاری, مراسم خواستگاری,

 همین طور که هستید باشید. درست است که شما بالقوه عروس مجلس هستید اما قرار نیست مثل یک عروس آرایش کنید و لباس بپوشید.

 اولین قرار ملاقات می تواند تعیین کننده ترین جلسه باشد و ادامه پیدا کردن یا نکردن رابطه را تعیین کند. بنابراین، وقتی در اولین جلسه آشنایی یا خواستگاری قرار می گیرید، باید مراقب باشید این 8 اشتباه را مرتکب نشوید. این توصیه ها اگرچه خطاب به خانم هاست، اما می تواند درباره آقایان هم صدق کند.

 1 - راجع به گذشته خود زیاد صحبت نکنید

این که چه اشتباهاتی کرده اید، چه خواستگارانی داشته اید، چه بر سر زندگی تان آماده و ... . جلسه اول آشنایی وقت تاریخچه گفتن نیست. از حال بگویید و آینده. در جلسات بعدی می توانید کمی به گذشته بروید و هم از گذشته خودتان حرف بزنید و هم از گذشته او با خبر شوید.

 2 - او را از مسائل مالی نترسانید

 در همان جلسه اول شروع به خط و نشان کشیدن و بیان انتظارات مالی تان نکنید.

نگذارید او حس کند در حال چشم و هم چشمی هستید. درباره مسائل مالی می توانید با کمک بزرگترها به توافق برسید.

 3 - سعی کنید در مکالمات خود تعادل را حفظ کنید و پرحرفی نکنید

 اجازه بدهید طرفتان هم فرصت حرف زدن داشته باشد. ضمناً، لازم نیست همه اطلاعات مربوط به زندگی، شغل، تحصیلات و خانواده تان را پشت سر هم، یک نفس بیان کنید.

 4 - زیاد صمیمی نشوید

 حریم تان را رعایت کنید و حتی اگر در همان نگاه اول او را پسندیدید، ذوق زده رفتار نکنید. بگذارید رابطه تان کم کم جلو برود و رسمیت پیدا کند.

 5 - فخر فروشی نکنید

 خواستگار شما و خانواده اش، موقعیت شما را می دانند. اگر هم از قبل چیزی درباره شما ندانند، با ورود به خانه تان می توانند نقاط قوت خانواده شما را درک کنند. بنابراین روی دارایی هایتان، اصل و نسب و جایگاه تان زیاد از حد تاکید نکنید. فقط در حد معرفی بگویید و بقیه موارد را به سوال پرسیدن او واگذار کنید.

خواستگاری

 

 6 - درست همین قدر که فخرفروشی بد است، تواضع بیش از حد هم اشتباه است

 جلسه اول دیدار، فرصتی برای بیشتر آشنا شدن است. بنابراین از خودتان، فعالیت هایتان و چهارچوب های زندگی تان بگویید. موفقیت ها و برنامه های آینده تان را بگویید اما مختصر و کلی. وقت برای صحبت درباره جزئیات زیاد است. آن را به جلسات بعد موکول کنید.

 7 - سعی نکنید بسیار زیبا به نظر برسید

 همین طور که هستید باشید. درست است که شما بالقوه عروس مجلس هستید اما قرار نیست مثل یک عروس آرایش کنید و لباس بپوشید. سادگی این حسن را دارد که واقعیت شما را نشان می دهد.

خواستگاری

 8 - محل ملاقات را به خانواده ها بسپارید

اگر در جلسه خواستگاری قرار شد یکدیگر را خارج از خانه هم ملاقات کنید، ترجیحا تعیین محل ملاقات را به خانواده ها بسپارید. در غیر این صورت سعی کنید شما تعیین کننده باشید و تا حد ممکن محل این قرار در اطراف خانه شما، محل کار یا دانشگاه تان نباشد تا در صورت به هم خوردن نامزدی و آشنایی، نگران قضاوت اطرافیان نباشید.

منبع : tebyan.net


در جلسه اول خواستگاری باید سوالهای کلی پرسیده بشه.می پرسید چه جور سوالهایی؟؟

 

خب جونم براتون بگه ...ببخشید شد شبیه قصه ها!!!!!

 

اما شما باید بتونید یه سری سوالهایی رو مطرح کنید که به یه چیزایی کلی برسید.مثلا فکر نکنم کسی از زن یا شوهر سطحی نگر و کم عقل خوشش بیاد.

 

خب حالا باید برای کشف این موضوع یه سری سوالها وبحثهایی مطرح شه که بتونه یه چیزایی از این موضوع بفهمید.مثلا می تونید نحوه برخورد طرف مقابل رو با یه موضوع پیش آمده در زندگی بپرسید.مصداق عینی این رو فعلن تو ذهنم ندارم.

 

همین موضوع ها رو در مورد

 

 ایمان

 

 اخلاق

 

 آداب معاشرت و....بپرسید.

 

خب اینجا من یه تعداد سوال یادداشت می کنم. که شاید بدردتون بخوره!

 

لازم است قبل از هر چیز به چند نکته اشاره کنم:

 

1 - در انتخاب پرسشها سعی بر این بوده که سؤالات هماهنگ با معیارها و حدود شرعی اسلام عزیز انتخاب و گلچین شوند.

 

2- سؤالات عموماًبه صورت نظری، عمومی و مستقیم طرح شده و شما می توانید با توجه به شرایط و موقعیت فرهنگی و محیطی فرد مورد نظر، آنها را به صورت کاربردی، ملموس و غیر مستقیم مطرح نمایید.

 

3- سؤالات طرح شده بسیار کلی و جامع است و قابلیت گسترش و تبدیل آن به سؤالات جزئی تر، تشریحی و تستی برای شما وجود دارد.اینو بگم که بعدا یه مقداری از سوالات جزئی رو مطرح می کنم.

 

4 - باید توجه داشته باشید که مهمترین شرط برای مفید بودن این پرسش و پاسخها، داشتن صداقت کامل برای هر دو طرف است.

 

5- سؤالات طوری مطرح شده که هم آقایان و هم خانمها بتوانند از آنها استفاده کنند ولی برخی از سؤالات نیز اختصاصی آقایان یا خانمها می باشد.

 

6 - از آنجا که هر کس مطابق با ذهنیت و تصورات به سؤالات جواب می دهد و چه بسا ممکن است برداشت دیگران از یک مفهوم، با برداشت شما مغایرت داشته باشد و عدم توجه به این نکته، در آینده مشکلاتی را برای شما ایجاد نماید، بهتر است در چنین مواردی قبل از طرح سوال مورد نظر، ابتدا از طرف مقابلتان، در مورد اینگونه مفاهیم توضیح خواسته و سپس سؤال اصلی را مطرح کنید. به عنوان مثال قبل از اینکه سؤال کنید:" نظر شما در مورد قناعت در زندگی چیست؟"بپرسید:" به نظر شما قناعت یعنی چه؟"

 

7- توصیه می کنم پرسش و پاسخ، حتی المقدور به صورت حضوری انجام پذیرد، زیرا اولاً میزان شناخت شما را وسیعتر نموده و ثانیاً احتمال دخالت احساسات را به حداقل می رساند. همچنین برای اینکه شناخت شما از طرف مقابلتان دقیق و شفاف باشد، سعی نمایید پرسشها و پاسخها را کاملاً به صورت رسمی و خالی از هرگونه عبارات عاطفی مطرح نمایید.

 

8 - دقت داشته باشید که اصل جوابها و کیفیت آنها، نشان دهنده نوع شخصیت و دیدگاههای طرف مقابل شما و نیز نشان دهنده میزان رشد فکری و عقلی اوست.

 

9 - بعد از مطالعه سؤالات متوجه خواهید شد که پرسیدن برخی از این سؤالات در جلسه اول خواستگاری ضرورتی ندارد و در صورت نتیجه گیری اولیه، در جلسات بعدی مطرح شوند بهتر است، که تقسیم بندی آن بر عهده خود شما می باشد.

 

10 - ممکن است شما احتیاج به پرسیدن برخی از این سؤالات نداشته باشید، به این دلیل که یا قبلاً از آنها اطلاع داشته اید و یا اینکه سؤال مورد نظر در مورد طرف مقابل شما صدق نمی کند.

 

11 - سؤالاتی را که فکر می کنید مطرح کردن آنها ضروری میباشد و در این مجموعه سوالات گنجانده نشده را نیز به سؤالات خود بیفزایید.

 

خواستگاری

 

سؤالات مربوط به آینده زندگی

 

به نظر شما مهمترین عامل موفقیت در زندگی چیست؟

 

 ملاک خوشبختی و موفقیت را در چه می بینید؟

 

 افکار مذهبی همسرتان و خانواده او، چقدر برای شما اهمیت دارد؟

 

 چه صفاتی را برای همسر آینده خود لازم می بینید؟

 

 نظر شما در مورد مراسم عقد و عروسی چیست؟

 

نظر شما در مورد مهریه چیست؟

 

زندگی در شهری دیگر را چگونه می بینید؟

 

 آیا آمادگی دارید کمبودهای اقتصادی همسرتان و خانواده او را نادیده بگیرید؟ تا چه حد؟

 

 

سؤالات مربوط به خانواده همسر

 

 از نظر اجتماعی، خانواده شما چه ایده هایی دارند؟(مثلاً در مورد جامعه، مردم، مشکلات و...)

 

 سطح فرهنگی و طرز تفکر خانواده خود را چگونه ارزیابی می کنید؟

 

خانواده شما چقدر مذهبی هستند؟

 

خانواده شما سنتی هستند یا متجدد و یا معمولی؟

 

خانواده شما شاد و پر جنب و جوش هستند یا ساکت و آرام؟

 

 خانواده شما مرد سالار است یا زن سالار یا شایسته سالار؟

نرگس بازدید : 41 پنجشنبه 22 خرداد 1393 نظرات (0)

چاق است یا بیش از حد لاغر؟ مردی که ادعا می‌کند عاشق شما شده عضلانی است یا از هر گوشه بدنش چند گرمی چربی بیرون زده؟ گمان نکنید این ویژگی‌ها تنها ظاهر همسر آینده شما را می‌سازد و اگر فرد ظاهربینی نباشید، می‌توانید به آنها بی‌توجهی کنید!

 

مجله سیب سبز: چاق است یا بیش از حد لاغر؟ مردی که ادعا می‌کند عاشق شما شده عضلانی است یا از هر گوشه بدنش چند گرمی چربی بیرون زده؟ گمان نکنید این ویژگی‌ها تنها ظاهر همسر آینده شما را می‌سازد و اگر فرد ظاهربینی نباشید، می‌توانید به آنها بی‌توجهی کنید! چراکه محققان در تحقیقات خود ثابت کرده‌اند که نه تنها سایز فرد بلکه میزان عضلانی بودن یا لاغر بودن فرد هم در شخصیتش تاثیرگذار است و سرنوشت زندگی مشترک شما را تعیین می‌کند. اگر هنوز هم حرف ما را باور نمی‌کنید در ادامه مطلب با ما باشید. بخش اول این نوشته، الـگوهـای شخصیتی که توسط ویلیام شلدون ابداع شده را معرفی می‌کند و در ادامه به بیان نتایج تحقیقاتی که در دیگر گوشه‌های دنیا در مورد ارتباط فیزیک افراد با شخصیت آنها  انجام شده است، می‌پردازد.

تپل‌های دوست‌داشتنی اما راحت‌طلب

قبل از آنکه صحبت از اصل مطلب را شروع کنید، نگاهی به شانه‌ها و کمر خواستگارتان بیندازید. اگر او یک آندومورف باشد، حتما دور کمری پـهن و شانه‌هایی باریک و کم‌عرض دارد. اگر بخواهید در ذهن‌تان با ظاهر این خواستگار کمی شوخی کنید، می‌توانید او را به شکل یک گلابی تصور کنید. چنین فردی در سراسر بدنش انبوهی از چربی دارد به ویژه در زانو‌ها و بازوها به راحتی می‌توانید توده چربی‌ها را ملاحظه کنید. امـا چاقی به همه اندام‌های این فرد نفود پیدا نکرده و چنین مردی برخلاف ظاهر چاقش، قـوزک پـاهـا و مچ دست‌های باریک و لاغری دارد که اتفاقا باعث می‌شود چاقی دیگر نواحی بدنش بیشتر به چشم بیاید.

 

 

زندگی با یک آندرومورف

حالا که با کمک ویژگی‌های گفته شده، می‌دانید او در گروه یک آندومورف جا می‌گیرد یا نه، راحت‌تر می‌توانید شخصیتش را ارزیابی کنید. از نظر شلدون، چنین فردی برای مهمانی و خوشگذرانی ایده‌آل است. چراکه لذت‌گرا، خوش‌مشرب و شـوخ‌طبع است اما فراموش نکنید که تمام زندگی مهمانی رفتن نیست. اگر شما فرد سختگیری باشید زندگی در کنار این مرد فربه برای‌تان سخت می‌شود، چراکه راحـت طـلـب، خیره‌سر و آسوده‌خاطر است و هرقد هم که او را به فعال بودن تشویق کنید به دليل خواب سنگین و طولانی‌مدتی که دارد، تغییر نمی‌کند. چنین مردی عاشق خوراکی بوده و خوب بودن دستپخت شما برایش دغدغه است. اما ساختن با این دسته از مرد‌ها چندان هم سخت نیست و گاهی لذتبخش می‌شود، چراکه مـحـتاج محبت هستند و با بردبـاری و صلح‌طلبی‌شان به زندگی آرامش می‌دهند. البته این افراد بیش از حد خونسرد هستند و از آنجایی که اغلب کار‌ها را پشت گوش می‌اندازند، شما را عصبانی می‌کنند.

لاغر است؟

اکتـومـورف‌ها نقطه مقابل آندومورف‌ها هستند. چنین فردی شانه‌ها و دور کمر باریکی دارد، صورتش لاغر است و پـیـشانی بلند و کشـیـده‌ای دارد. شناسایی این افراد کار سختی نیست چراکه قفسه سینه آنها لاغـر و بـاریـک است و دسـت و پـاهـایی نـحـیـف دارند و از طرف دیگر، چـربی اندکی در بدن‌شان دیده می‌شود. اغلب این افراد مدام غذا و هله و هوله می‌خورند اما چاق نمی‌شوند و گاهی این ویژگی آنها را نگران و عصبی می‌کند. خواستگار اکتومورف شما، لاغر و نحیف است، عضلاتی ضعیف دارد اما در مقابل بلند قد است. یک اکتومورف را از روی دست‌هایش هم می‌توانید بشناسید چراکه اغلب این افراد، رگ‌هایی بیرون زده و برجسته دارند.

 

 

زندگی با یک اکتومورف

اگر به دنبال همسری متفکر، آرام و ساکت و تا حدی خجالتی می‌گردید، یک اکتومورف را انتخاب کنید. البته زود قضاوت نکنید، شاید ویژگی‌های دیگری که در ادامه می‌گوییم چندان به نظر شما خوش نیاید. از نظر محققان این افراد لاغر و ظریف، اغلب شکننده، حسـاس و درونگرا هم هستند و اما سکه آنها روی دیگری هم دارد چراکه آنها همیشه دلواپس و گاهی بدخلق مي‌شوند. بررسی‌ها نشان می‌دهد که این افراد به راحتی ابراز احساسات نمی‌کنند، کار‌ها را خوب شروع می‌کنند اما درست به پایان نمـی‌رسـانند. افرادی که ظاهری لاغر و استخوانی دارند، اغلب غیرقابل پـیـش‌بـیـنـی و خـلاق هستند و قـوه تخیل بالایی دارند.

عضلانی است؟

اگر مرد ایده‌آل‌تان را در 2 گروه گفته شده پیدا نکرده‌اید ناامید نشوید. شما می‌توانید به خوشبخت شدن در کنار یک شخصیت مزومورف یا عضلانی امید داشته باشید چراکه این گروه ظاهر و شخصیتی بین دو دسته قبلی دارند. هیکل این دسته از مرد‌ها شبیه ورزشکارهاست. دارای سر بزرگ، شانه‌های پهن (چهار شانه) و مـیـان‌تـنـه بـاریـک هستند و گذشته از این، صاحب بازو‌ها و زانوهايی نیرومند هستند و چربی خیلی کمی در بدن‌شان دارند. در واقع بدن آنها عضلانی، مستطیل‌شکل است و پوست کلفت و سری بزرگ دارند.

 

 

زندگی با یک مزومورف

اگر آرزوی زندگی با یک مرد عمل‌گرا و فعال را دارید که بار را از دوش شما بردارد، همسر خود را از میان مردهای عضلانی انتخاب کنید. البته مراقب باشید، این مردهای نـیـرومـند، سـتـیـزه‌جـو و بـی‌بــاک هم هستند و اغلب نسبت به عقاید دیگران بی‌تفاوتی نشان می‌دهند. این مرد‌ها که گاهی گستاخ، سلطه‌جو، قدرت‌طلب جلوه می‌کنند، عاشق ریسک کردن هستند و اگر با آنها وارد چالش شوید، احتمالا با طعنه زدن به شما پاسخ می‌دهند. چنین مردهایی با زن‌های کدبانو ا زدواج می‌کنند چون نظم تغذیه و خواب برای‌شان مهم است و هرقدر هم که سرشان شلوغ باشد، از فعالیت بدنی روزانه‌شان صرف‌نظر نمی‌کنند.

اگر خواستگارتان چاق است، بخوانید

بدبین‌ها چاق می‌شوند

پژوهش‌های جدید نشان می‌دهد که افراد سطحی‌نگر، بدگمان و پرخاشگر بیشتر در معرض اضافه وزن قرار دارند. همچنین وزن افراد عصبی و بی‌مسئولیت بیشتر در نوسان است. از نظر محققان آدم‌هایی که بی‌بهانه وزن اضافه می‌کنند، اغلب به راحتی در برابر وسوسه‌ها تسلیم می‌شوند و توان ایستادگی در برابر سختی‌ها را هم ندارند. از سوی دیگر مطالعات نشان می‌دهد افراد باوجدان و وظیفه‌شناس لاغر‌تر هستند و وزن آنها در بزرگسالی تغییرات زیادی نمی‌کند.

اندام متناسب مخصوص وظیفه‌شناس‌هاست

اگرچه انسان‌ها غالبا با افزایش سن چاق‌تر می‌شوند اما بررسی‌ها نشان می‌دهد، افرادی که خصوصیات رفتاری نامطلوب دارند، حدود ۱۰کیلوگرم بیش از سایرین دچار اضافه وزن می‌شوند چراکه این دسته افراد نسبت به سایرین بیشتر به خوردن و تن‌پروری علاقه دارند. از طرفی دیگر افراد وظیفه‌شناس و مسئولیت‌پذیر اساسا لاغر‌تر و خوش‌اندام‌تر هستند و در دوران بزرگسالی، تغییرات وزنی کمتر سبب تغییرات شخصیتی آنها می‌شود.

برونگرا‌ها چاق ترند

هرچه فرد برون گرا‌تر باشد، استعداد چاق شدن در او بیشتر است و در مقابل آن دسته از افراد که شخصیتی درون‌گرا دارند وزن پایینی دارند. آدم‌های جدی و افراد عصبی و کسانی که ساز مخالف می‌زنند در بزرگسالی چاق می‌شوند.

نرگس بازدید : 20 پنجشنبه 22 خرداد 1393 نظرات (0)

. وساطت افراد خانواده، بستگان و بخصوص والدین


متداول ترین روش در فرهنگ ملی و دینی همین روش شناسایی به واسطه افراد خانواده و یا فامیل و بستگان است. افراد خانوداه اغلب به دلیل شناختی که از فرد و روحیات و عقاید و خواسته های وی دارند و همین طور شناختی که از افراد مورد نظر دارند و یا می توانند با تحقیق های مهم همه جانیه شناخت کافی پیدا کنند بهتر می توانند به تطابق داشتن و میزان هم گرایی و اشتراکات آنها آگاهی پیدا کنند. این روش ساده ترین روش عملی و سهل الحصول ترین طریق کسب اطلاعات اولیه و ارتباطات بعدی و مورد نیاز است و از نظر حاصل کار نیز ثمر بخش ترین شیوه به شمار می رود.

 


به عبارت دیگر این روش از این امتیازات برخوردار است: سهولت، سرعت کسب اطلاعات و ارتباطات، اطمینان نسبی بیشتر به صداقت و دلسوزی واسطه(که خانواده و والدین هستند) و شناخت بیشتر به روحیات، سوابق و خواسته های طرفین. علاوه بر این خالی از هر گونه تعصب و سوگیری است و بدون هیچ گونه حب و بغض شخصی انجام می گیرد. همچنین تحت تأثیر احساسات و عواطف غریزی که در ارتباطهای مستقیم به وجود می آید، نیست.

2. وساطت مراکز مشاوره

می توان با مراجعه به برخی مراکز مشاوره ازدواج که به منظور شناساندن دو فرد برای ازدواج تأسیس شده است، فرد مطلوب و مطابق با خواسته ها و توقعات خود را یافت. هرچند چنین مراکز مشاوره محدود هستند و یا کمتر با فرهنگ ملی و بومی ما این گونه شناسایی تناسب دارد، افراد کمتری برای شناسایی فرد مورد نظرشان به این مراکز مراجعه می کنند. ولی اگر چنانچه مرکز مشاوره ازدواج مورد اعتماد در محیط های دانشگاه یا غیر آن یافت شد و از طرف دیگر امکان همسریابی بواسطه راه اول یعنی وساطت خانواده به هر دلیلی امکان پذیر نیست می توان به کمک اطلاعاتی که چنین مراکزی در اختیار دارند اقدام به گزینش نمود. تأکید می شود این مراکز مشاوره باید دارای کارشناسان دلسوز، با تجربه و مورد اعتماد و سابقه روشن و مطمئن باشند. معمولا این مراکز مشخصات داوطلبان ازدواج را جمع آوری کرده و شرایط مقتضی مورد نیاز در فرد مورد درخواست وی را اخذ و سپس با انطباق خصوصیات هر یک از داطلبین با دیگر داوطلبان و یافتن زوجهایی که نقاط مشترک بیشتری دارند می توانند کمک شایسته ای به جوانان ارائه نمایند.


3. راه دیگری که متأسفانه در حال حاضر و بخصوص در محیط های اجتماعی مختلط مثل دانشگاهها از آن استفاده می شود روش ارتباط مستقیم و بدون واسطه است.

در این روش جوانان آماده ازدواج شخصا و مستقیما اقدام به خواستگاری یا جلب خواستگار می کنند. به نظر ما این روش معقولی نیست و تناسبی با فرهنگ دینی و اخلاقی ما ندارد و معمولا موجب بروز و ظهور روابط نامشروع و فسادآور می شود زیرا این روش که در میان عوام هم به " دلباختگی در یک نگاه" معروف است، تصمیم گیرنده بدون توجه به معیارها و ارزشهای تعیین شده در شرائط همسر ایده ال و متناسب، و بدون توجه به هدف مورد نظر خود و صرفا به خاطر جلب توجه به ظواهری همچون زیبایی، ثروت، تحصیلات، پست و مقام و ... شیفته طرف مقابل شده و تصمیم گیری اش در یک فضای فکری و روانی احساسی و عاطفی انجام می گیرد.


هرچند لازم است دو طرف به مسائل ظاهری مثل آنچه گفته شد توجه کنند ولی محور قرار دادن و اصالت دادن به آنها منتفی است و صحیح نیست بلکه باید ضمن توجه به آنها، به موازین اساسی و ارزشهای اخلاقی و زیربنایی و پایبندی به اصول اخلاقی دینی اصالت بخشید و آنها را محور تصمیم گیری قرار داد. و گر نه تصمیم گیری های بر اساس ارتباط های مستقیم و بدون واسطه معمولا بر اساس خواسته های نفسانی و احساسات زودگذر انجام می گیرد. که عواقب ناگوار و نامطلوب دارد. بنابراین توصیه اکید ما این است که برای شناسایی فرد مورد نظر و همسریابی هرگز از این روش استفاده نشود و به ایجاد ارتباط مستقیم چه حضوری و چه تلفنی و چه مکاتبه ای بدون اشراف و نظارت خانواده های دو طرف اقدام نشود.

 

نرگس بازدید : 34 پنجشنبه 22 خرداد 1393 نظرات (0)

از هر همسر جوان و یا پدر و مادری سوال کنید، نظر خاص خودش را در رابطه با زمان مطلوب بین عقد تا عروسی دارد. این روزها دیگر معمولاً هر کسی ازدواج می کند، تجربه فاصله بین عقد و عروسی را دارد. اغلب همسران جوان بعد از گذشت مدتی از خواندن صیغه عقد زیر یک سقف می روند. واقعیت این است آماری از اینکه این فاصله چه میزان است. وجود ندارد؛ چرا که تنها عقد به صورت رسمی ثبت می شود و زمان مراسم عروسی در جایی ثبت نمی شود.

کارشناسان در رابطه با فاصله مناسب نظرهایی دارند، اما علاوه بر نظر کارشناسان، تلاش کردیم تا نظر تعدادی از افراد را نیز بپرسیم تا ببینیم نظر آنها چیست و البته آیا بین نظر آنها و کارشناسان تفاوتی وجود دارد؟

از دو گروه سنی در رابطه با فاصله مناسب بین عقد و عروسی پرسیدیم؛ همسران جوان و ولدینی که این روزها به دنبال متاهل شدن فرزندان خود هستند و یا خود فرزندانی متأهل دارند. نتایج چنین چیزی را نشان می داد:

معمولاً همسران جوان بر وجود این دوره تاکید داشته و در مورد چرایی آن مواردی مانند لزوم وجود آن برای شناخت بیشتر، کم بودن مسئولیت در این دوران و در نتیجه لذت بخش بودن آن اشاره داشتند.

والدین غالباً بعد از اعلام مطلوب بودن وجود این دوره بر کوتاه بودن آن تاکید داشتند و در مورد چرایی کوتاهی آن به مواردی مانند کم شدن اشتیاق جوانان برای عروسی در صورت طولانی شدن و سخت بودن این دوران برای والدین اشاره داشتند.

در گروه همسران جوان، هیچ فردی معتقد نبود که اصلاً نباید فاصله ای وجود داشته باشد، تنها در یک مورد از بدون فاصله تا شش ماه اشاره شد. اما در گروه والدین دو نفر معتقد بودند به وجود فاصله نیازی نیست و زمان مطلوب را صفر اعلام کردند.

اگر به واسطه رفت و آمدهای فامیلی و خانوادگی و یا صحبت هایی که خود زوج پیش از ازدواج با هم داشته اند با همدیگر آشنایی دارند، مناسب نیست که این فاصله زیاد باشد، به خصوص اگر دو نفر با هم مشکلی ندارند. و ممکن است در حاشیه مسائل مشکل ایجاد شود

زمانی که صحبت درباره فاصله مناسب بین عقد تا عروسی است، همسران جوان و والدین باید به چند نکته توجه داشته باشند. اگر زوج آشنایی قبلی خوبی ندارند، باید این فاصله بیشتر باشد تا شناخت ها کامل تر شود منظور آن است که زوجین بتوانند در این مدت توانمندی ها، سلیقه ها، نقاط قوت، آداب و اعتقادات همدیگر را بشناسند.

اما اگر به واسطه رفت و آمدهای فامیلی و خانوادگی و یا صحبت هایی که خود زوج پیش از ازدواج با هم داشته اند با همدیگر آشنایی دارند، مناسب نیست که این فاصله زیاد باشد، به خصوص اگر دو نفر با هم مشکلی ندارند. و ممکن است در حاشیه مسائل مشکل ایجاد شود در این شرایط فاصله عقد تا عروسی نباید طولانی باشد؛ چرا که ایجاد حاشیه در اطراف زوج ها می تواند باعث اختلاف میان آنها شود.

موضوع دیگر اینکه زمانی که افراد انتخاب درستی داشته اند و خودشان هماهنگی دارند و شبیه هم هستند، در این شرایط بهتر است فاصله کم باشد و عروسی را به تأخیر نیندازند. در انتخاب درست مهم آن است که فرد در زمان انتخاب، تشابه را رعایت کند. متاسفانه برخی افراد تصور می کنند که تفاوت داشتن با همسر خوب است. در حالی که در یک انتخاب مناسب همسران باید با هم شباهت هایی داشته باشند.

البته در بحث شباهت، چند مورد بسیار اهمیت دارد. چیزی که فرهنگ ما روی آن بسیار تأکید دارد، تشابه اعتقادی است. در صورتی که چنین موضوعی وجود نداشته باشد، بعدها می تواند مشکل ایجاد کند. یادمان باشد در زوج ها دو مورد ایجاد مشکل می کند؛ یکی تفاوت های جدی اعتقادی و دیگری هم نظرهایی که اطرافیان در مورد این انتخاب دارند. در صورت وجود چنین مسائلی، طولانی شدن فاصله عقد تا عروسی هم کمک چندانی نمی کند.

به طور کلی اگر بخواهیم حدود زمانی مناسب برای فاصله عقد تا عروسی را بگوییم، می توان گفت شش ماه تا یک سال، زمان مناسبی است. البته این محدوده قطعی نیست و نمی توان گفت که برای همه افراد مناسب است، اما حدود مناسب را این مقدار می دانم.

نرگس بازدید : 39 دوشنبه 19 خرداد 1393 نظرات (0)

 کدام یک از اسرار زندگی مجردی را باید گفت و کدامها را نباید گفت؟


یکی از نکات بسیار مهم در جلسات خواستگاری این است که فرد تا چه حد میتواند اسرار زندگی خود را به فرد مقابل بیان نماید؟ آیا اگر خطا و اشتباهی یا مسئله ای در زندگی اش رخ داده است، اجازه دارد آن را با نامزدش مطرح کند یا نه؟ مبادا بیان این اسرار دست مایه ای برای سرکوب وی توسط همسرش در زندگی زناشویی آینده گردد؟


اسرار زندگی را می توان مانند مباحث امنیتی اطلاعات به چهار طبقه ( بکلی سری، سری، خیلی محرمانه و محرمانه) تقسیم نمود. در زندگی نیز برای مسائل خود طبقه بندی داشته باشید.

* در جلسات اول خواستگاری می توانید مسائلی را مطرح کنید که دیگران اطلاع وآگاهی دارند ولی خواستگار شما از آن بی اطلاع است. مثلاً در محل و فامیل همه می دانند شما با یک ازدواج غیر موفق روبرو بوده اید بهتر است این نکته را قبل از قرار خواستگاری به اطلاع فرد مورد نظر برسانید که اگر با شنیدن این موضوع نظرش تغییر می کند قبل از جلسات خواستگاری و ایجاد زحمات و مشکلات متوجه شود.

* گاهی ازدواج تا مراحلی پیش رفته است و بعد به دلایلی انجام نشده ودر شناسنامه هم ثبت نشده و عروسی هم انجام نگرفته است در این شرایط لازم نیست قبل از خواستگاری اطلاع دهید ولی در آخر جلسه اول خواستگاری باید برای فرد تشریح کنید. برخی از اسرار را که جز خانواده شما کسی از آن اطلاع ندارد نباید در جلسات اول بیان کنید. شما می توانید در مراحل بعد و به میزان اعتمادی که به فرد مقابل پیدا کرده اید، او را از این اسرار مطلع سازید.

* هرگز نباید از اشتباهات و لغزش هایی که در دوران مجردی انجام داده اید و کسی هم از آن باخبر نیست و شما نیز توبه کرده اید و یقیناً بعد از ازدواج هم همسرتان متوجه آن نخواهد شد، سخنی به میان بیاورید. زیرا گناهان وخطاها امری ما بین ما وخدای ماست، و هیچ کس اجازه ندارد آبروی خود را جلوی دیگران ببرد. علاوه بر این هرگز از فرد مقابل نخواهید که به اینگونه مسائل اشاره کند.

ولی اگر مسئله ای قبل از ازدواج برای شما پیش آمده و شما مرتکب جرم وخطایی شده اید و امکان بر ملاشدن آن را پس از ازدواج وجود دارد، باید حتماً به نحوی آن را برای فرد مقابل بیان کنید.

* گفتن تمام جزئیات (عصبانیت های موردی، بی نظمی های موردی، ضعف در مهارتهای زندگی و...) لازم نیست زیرا مفسده دارد و باعث نگرانی و ایجاد تردید میشود و زمینه وسوسه های شیطانی را فراهم می آورد و ممکن است فرد مقابل اینگونه برداشت کند که مشکل بسیار بزرگ بوده و فقط قسمتی از آن گفته شده است. به همین ترتیب گفتن جزئیات و مسائلی که به زندگی مشترک مربوط نمی شود لازم نیست، پرسیدن از آنها نیز لزومی ندارد بنابراین پرسش درباره اینکه چه گناهی مرتکب شده‌ای؟، آیا دوست پسر یا دختر داشته‌ای؟، چند تا خواستگار برایت آمده است؟، به خواستگاری چند نفر رفته‌اید؟ و... لازم نیست و گاهی توهین و بی‌حرمتی به شمار می ‌رود و پیامدهای منفی بسیاری دارد.

اگر فرد مقابل شما دارای نقص عضو یا بیماری است، نباید عجولانه و ناآگاهانه تصمیم بگیرید، بلکه باید بر اساس میزان ظرفیت و تحمل خود یا فرد مقابل و به دور از هرگونه ترحمی تصمیم ‌گیری کنید و هرگز به فکر تغییر اوضاع نباشید
* از گفتن عیبی که خواستگاریتان را به هم می ‌زند، ابا نداشته باشید، چون در غیر این صورت خانه را درزمین سستی بنا کرده‌اید. عیبی که امکان دارد گفتن آن یک خواستگاری را به هم بزند،نگفتن آن یک زندگی را به هم خواهد زد .


* اگر شما دارای نقص عضو یا بیماری هستید باید به طور کامل و به دور از ابهام در مورد شناخت نقص، ناتوانایی‌ های آن و روش درمانش توضیح دهید. بهتر است در این موارد از پزشک بخواهید شرح بیماری شما را به طور دقیق و شفاف به زبان فارسی مکتوب بنویسد و آن را به فرد ارائه دهید  وبا معرفی پزشک خود از آنها بخواهید هرگونه سوالی که دارند از پزشک معالجتان بپرسند.


* اگر فرد مقابل شما دارای نقص عضو یا بیماری است، نباید عجولانه و ناآگاهانه تصمیم بگیرید، بلکه باید بر اساس میزان ظرفیت و تحمل خود یا فرد مقابل و به دور از هرگونه ترحمی تصمیم ‌گیری کنید و هرگز به فکر تغییر اوضاع نباشید.

 بعد از ازدواج


همه چیز را نباید به همسر خود بگویید

آیا می دانید برای اینکه روابط زناشویی تان تداوم بیشتری داشته باشد، همه چیز را نباید به همسر خود بگویید! آیا می دانید چه صحبت هایی را باید به همسر خود بگویید و چه سخنانی را باید مطرح نسازید؟
اولین گام در روابط زناشویی نحوه ی صحبت کردن است، طرز صحیح صحبت کردن با همسرتان تاثیر بسزایی را در روابط شما می گذارد البته لازم به ذکر است نه هر صحبتی.
بعضی از خانم ها یا آقایان عادت دارند تمام اتفاقاتی را که در طول روز برای شان اتفاق افتاده است را برای همسر خود تعریف کنند. با این وجود گاهی اوقات صحبت کردن بسیار خطرناک است و توصیه نمی شود که مدام صحبت نکنید، سکوت در بسیاری از موارد بهتر از صحبت کردن می باشد.

در اینجا توصیه و پیشنهادهایی را برای شما ارائه خواهیم کرد:

از دیدگاه روانشناسان انسان ها از این منظر به چند دسته تقسیم می شوند:

1- افرادی که همه مطالب زندگی خود چه در حال، چه در گذشته را برای همسران خود بازگو می کنند به بلوغ فکری نرسیده اند، ذهنشان مانند دوران نوجوانی شان عمل می کند که عادت داشتند همه چیز را برای خانواده خود تعریف کنند.


2- افرادی که در تعاریف خود، صحبت های شان اغراق می کنند و حتی گاهی وقت ها به دروغ نیز متوسل می شوند، افرادی هستند که اعتماد به نفس کمی به خود دارند، با این کار قصد دارند تا اعتماد به نفس خود را افزایش دهند. امروزه پیوند بین زوج های با ازدواج هایی که در سابق صورت می گرفت کاملا متفاوت می باشد. در زمان امروز اکثر زوجین هر دو با هم به کار بیرون از خانه اشتغال دارند، زمان کمی را برای صحبت کردن با یکدیگر دارند، هنگامی که فرصتی برای صحبت کردن پیش می آید در اغلب موارد راجع به کار بیرون از خانه ی خانم یا آقا می گذرد، به ندرت پیش می آید که زوجین در مورد رابطه ی خودشان، زندگی دو نفره ای یا چهار نفرهاشان به صحبت بنشینند.

حال به توضیح این موضوع می پردازیم که چرا نباید تمام صحبت های خود را به همسرتان بازگو کنید؟ این سوال چندین پاسخ دارد:

1- از دیدگاه بعضی از روانشناسان افرادی که گذشته تلخ و سخت داشته اند باید توجه کنند که، هنگامی تجربه های تلخ گذشته باید چراغ راه آینده باشد و بس. سعی کنید با گذشته های تلختان خداحافظی کنید و با عنوان کردن تجربه ها ذهن همسر تان را مغشوش نکنید. توجه کنید که شما دیگر در دوران مجردی به سر نمی برید، شما تشکیل خانواده داده اید و از همان روز اول که وارد زندگی زناشویی می شوید باید سعی کنید همه ی گذشته ی خود را فراموش کنید، و الان زمان آن است که زندگی دو نفره ی که در آینده خواهید داشت فکر کنید، صحبت هایتان نیز باید حول زندگی مشترکتان باشد نه گذشته تلختان.

2- اگر از اشتباهات گذشته عبرت گرفته اید و تحول خاصی در رفتارتان ایجاد کرده اید لزومی به بازگو کردن اشتباهات گذشته تان نیست چون ممکن است بر دیدگاه طرف مقابل به شما اثر منفی بگذارد و یا برخی قابلیت های فعلیتان نادیده گرفته شود. مگر در مواردی که بازگو کردن تجربه شما می تواند مانع تکرار اشتباه برای طرف مقابلتان شود.
3- صحبت هایی را از گذشته، حال برای همسرتان باز گو و تعریف کنید اما سعی کنید وارد جزییات نشوید، مسائل را برای او کاملا باز نکنید و نشکافید.

حال چه صحبت هایی را نباید مطرح کرد:

1- اسرار تان را به همسرتان نگویید. منظور از اسرار چیست؟
مشکلاتی که در دوران قبل از ازدواج برایتان بوجود آمده و بازگو کردن آن تنها باعث مشغول کردن ذهن همسرتان می شود. ناگفته نماند که مسائلی است که گفتن آن ها به همسرتان ضروری است مثلا تجربه نامزدی ناموفقی اگر در گذشته داشته اید به همسر تان بگویید اما آیا واقعا لازم است همسرتان از جزئیات آن مطلع باشد؟ مشکلاتی که با پدرو مادر، خواهر یا برادرتان داشته اید و عنوان کردن آن ها به دیدگاه همسرتان نسبت به خانواده تان خدشه وارد می کند، کمبودهایی که در زندگی با آن ها مواجه بوده اید، رنج ها و مشقت هایی را که متحمل شده اید، و مسائلی مانند این موضوعات بهتر است بازگو نکنید.


2- اگر زمانی به همسرتان، رفتارهایی که انجام می داده شک کردید و در وفاداریش نسبت به خودتان مردد بودید، هرگز این موضوع را مطرح نسازید ، زیرا ممکن است شما به اشتباه چنین فکری را داشته بودید در این صورت احساس وفاداری که بین شما و شوهرتان وجود داشته است در همان زمان از بین می رود.

و حتی گاهی وقت ها به دروغ نیز متوسل می شوند، افرادی هستند که اعتماد به نفس کمی به خود دارند، با این کار قصد دارند تا اعتماد به نفس خود را افزایش دهند. امروزه پیوند بین زوج های با ازدواج هایی که در سابق صورت می گرفت کاملا متفاوت می باشد. در زمان امروز اکثر زوجین هر دو با هم به کار بیرون از خانه اشتغال دارند، زمان کمی را برای صحبت کردن با یکدیگر دارند، هنگامی که فرصتی برای صحبت کردن پیش می آید در اغلب موارد راجع به کار بیرون از خانه ی خانم یا آقا می گذرد، به ندرت پیش می آید که زوجین در مورد رابطه ی خودشان، زندگی دو نفره ای یا چهار نفرهاشان به صحبت بنشینند. حال به توضیح این موضوع می پردازیم که چرا نباید تمام صحبت های خود را به همسرتان بازگو کنید؟

 

نرگس بازدید : 31 دوشنبه 19 خرداد 1393 نظرات (0)

چه کنیم دعایمان برای آمدن خواستگاری دلخواه و هم شأن ؛ و سرگرفتن ازدواجی پر خیر و برکت مستجاب شود ؟  و ذکرها و ختم ها و نذر هایمان اثر داشته باشد ؟

 

در پاسخ به دوستان خوبم مخصوصا دخترانی که با مشکل تاخیر ازدواج مواجه شده اند لازم است توضیح دهم که دعا ، ختم و نذر ، مانند دارو است و ما ، مانند بیمار هستیم . هر بیماری ، داروهای خاصی دارد و هر دارو ، شرائط و ویژگی هایی دارد که دقیقا باید به آن ها عمل کرد و نکته مهم این که دعا مانند دارو ، اندازه و دوره زمانی خاص دارد تا اثر ببخشد .

پس ، مشکل از ما بیماران است و نه ، از دعا و ختم و ذکر .

درسته که مشکل همه دختران پا به سن گذشته ، همان مشکل رفتن رو به پیری و ده ها اثر جانبی و ناخوشایندی ست که دارد اما برای هر دختر پا به سن گذاشته ، نذر و دعا و ختم خاصی با توجه به خصوصیات و سوابق و مشکلاتی که دارد  ، وجود دارد .

با توجه به ظرافتی که دعاها و ختوم و اذکار و نذرها دارند ، یاد دادن آن ها به دیگران نیاز به داشتن اجازه تعلیم به دیگران است که در غیر این صورت ، اثر نخواهد داشت .

حتما دوستان ، از مراجعه به فالگیرها و رمّال ها و جن گیرها و پیشگوها بپرهیزند که سرنوشت و تقدیر ما دست خداست و فقط ، باید به وقتش و با رعایت آداب خاص و شرائطش ، از طریق بزرگان و سالکان محترم و متشخص ، برای هر درد و مشکلی ، دعا و ذکر و ختم و نذر خاص همان بیماری و درد و مشکل را گرفت و از آن ها اجازه عمل به برخی نذرها و انجام دعاها و ختوم و اذکار را دریافت کرد و یا با اجازه همین بزرگواران ، با رعایت شرائط خاصش ، به دیگران آموزش داد .

دختران و بانوان محترمی که مشکل درگیری با مسئله نیامدن خواستگار  دلخواه و دیرشدن وقت ازدواج را دارند ، راهی جز پناه بردن به خدا و راه یافتن به آستان پاک و بلندش برای حل مشکل خود ندارند و نذرها و ختم ها و ذکرهای خاص ، بهترین نسخه آسمانی است که شک نباید کرد اما شرائط و آداب آن هارا باید رعایت کرد تا خیلی زود اثر ببخشد . دعا ، بدون رعایت مقدمات و شرائط خاص خود ، بی اثر است .

نرگس بازدید : 38 دوشنبه 19 خرداد 1393 نظرات (0)

برای انتخاب همسر تناسب اخلاقی تان را در نظر بگیرید   

تناسب اخلاقی تان را اندازه بگیرید

قلب

اخـلاق هـرکدام از ما به طور مستقیم در زندگى شخصی و اجتماعیمان موثراست. اما وقتی پای خانواده به میان می آید، این تأثیر به دلیل وجود مسائل عـاطـفـى محسوس‌تر می شود. به عبارت دیگر مـحـیـط خـانـواده بـیـشـتـر بـر مـبناى خصوصیات اخلاقى اعضاى آن شـکـل مـى‌گـیـرد تـا عـوامـل دیـگر.

به طور کلی اخلاق به معنای صفات پسندیده مثل صداقت، قناعت، عطوفت و... است که اگر در کسی وجود داشته باشد، او را متخلق می گویند. به تعبیر پیامبر گرامی اسلام همسر بااخلاق بالاترین نعمت پس از اسلام است که نصیب انسان میشود.

البته اخلاق در جریان زندگی قابل تغییر است و این تغییر هم می تواند مثبت باشد و هم منفی. اما نکته مهم در ازدواج این است که تا حد ممکن به خوب و بد شدن اخلاق طرف مقابل در گذر زمان و به خصوص بعد از ازدواج فکر نکنید و با کسی ازدواج کنید که اصول اخلاقی متناسب با شما داشته باشد. بزرگترین اشتباه شما در ازدواج می تواند این باشد که با کسی ازدواج کنید به امید روزی که تشابه اخلاقی پیدا کنید یا اخلاق او به مرور زمان بهتر شود.

ما تناسب داریم؟

شاید برایتان سوال باشد که چطور باید بفهمید با همسر آینده تان تناسب اخلاقی دارید یا نه؟

قبل از آن باید بگوییم که اخلاق از دو جهت در ازدواج تاثیر گذار است:

 1) داشتن اخلاق خوب

 2) داشتن تناسب اخلاقی

اخلاق خوب شامل تمام ویژگیهای پسندیده شرع وعقل می شود. پیامبرگرامی اسلام در این باره می فرمایند: «باکسی که اخلاق و دینش مورد پسند باشد، ازدواج کنید و اگر چنین نکنید فتنه و فساد بزرگی در زمین به وجود می آید.»

اما علاوه بر آن باید بدانید که ارزشهای اخلاقی افراد به دلیل اینکه در خانواده هایی متفاوت بزرگ شده اند، متفاوت است. نگاهی به این تمرین بیندازید تا متوجه شوید که تناسب اخلاقی بین شما و طرف مقابلتان وجود دارد یا نه.

ابتدا لازم است ارزشهای اخلاقی یا انسانی را در خودتان بررسی کنید تا بفهمید که جزء افراد خوش اخلاقید یا بد اخلاق؟

در جدول زیرانواع ویژگیهای اخلاقی قید شده است. ویژگیهای اخلاقی خود را پیدا کرده و در ستونهای مربوطه اش بنویسید. بعد سعی کنید صفات بدتان را اصلاح و صفات خوبتان را تقویت کنید.

 

بد زبانی

 

حسادت

 

بزگواری

 

زبان درازی

 

خوش برخوردی

 

فحش دادن

 

حق پذیری

 

نیش زبان

 

حسن ظن

 

بی ادبانه

 

 

 

فروتنی

 

وقار

 

کج خلقی

 

 راستگویی

 

  سوءظن

 

کینه توزی

 

با محبت

 

ترس

 

گذشت

 

تکبر

 

صبور

 

شجاع

 

دروغگویی

 

عجول

 

نرمخویی

 

لجاجت

 

خشونت

 

سنگدلی

 

وفاداری

 

سخاوت

 

خسیس

 

خوش زبانی

 

 قناعت

 

هرزگی

 

حریص

 

فداکاری

 

               

 

صفات بد من                        صفات خوب من

 

                                                            -----                                       -----

 

                                                            -----                                       -----

 

 

 

بعد از انجام تمرین بالا، حدود صفات اخلاقیتان را مشخص کنید.

 

 

 

صفات خوب من

 

حد مورد پذیرش

 

 حد قابل تحمل

 

حد غیرقابل تحمل

 

محبت

 

در رابطه با همسرم محبت میکنم و در قبالش محبت میخواهم.

 

اگر همسرم اغلب اوقات محبت کند من هم محبت میکنم.

 

محبت میکنم در حالی که فرد مقابل بندرت یا اصلاً جواب نمیدهد.

 

راستگویی

 

راست میگویم تا جایی که آشوب نشود.

 

گاهی حقیقت را نمیگویم

 

دروغ مصلحتی میگویم

 

معمولاً دروغ میگویم.

 

 

 

حالا پس از انجام تمرین بالا و شناخت کامل خود می توانید فرد مقابلتان را به صورت دقیق بررسی کرده و میزان تناسبتان با یکدیگر را ارزیابی کنید.

 

 سوال: چگونه می توان به خلق و خوی افراد که یک صفت باطنی است، پی برد؟

 

برای کشف صفات اخلاقی افراد چند روش وجود دارد:

 

اخلاق

1) گفتگو و معاشرت: اگر دختر و پسر چند جلسه در مورد برنامه زندگی، هدف ازدواج، وظایف زن و شوهر، امیدها و توقعات، مشکلات احتمالی، راه حل های آنها و... با یکدیگر صحبت کنند تا مقدار زیاد میتوانند با اخلاقیات یکدیگر آشنا شوند.

 

افراد برای آشنایی بیشتر با ویژگیهای اخلاقی فرد مقابلشان حتی میتوانند سوالاتی خاص بپرسند. مثلاً آیا نقطه ضعف اخلاقی در خود سراغ دارید؟

 

2) تحقیق از نزدیکان: راه دیگر شناخت اخلاق فرد مقابل تحقیق از دوستان، همکلاسیها، همسایگان و خویشان اوست. البته درستی این روش مشروط بر این است که از افرادی تحقیق شود که مورد اعتماد، امین و راستگو باشند.

 

3) بررسی اخلاق خانواده فرد مقابل: اخلاق فرزندان تا حد زیادی به اخلاق پدر، مادر و سایر اعضای خانوادهشان شبیه است؛ زیرا پسر ودختر غالباً با اخلاق و رفتار پدر و مادر پرورش مییابند و از آنها سرمشق میگیرند. به همین دلیل بررسی اخلاق خانواده افراد روش مناسب دیگری برای شناخت اخلاق و روحیات آنهاست.

 

اکرم اشرفی نژاد و پروانه یارمحمدی

 

بخش کلوب ازدواج تبیان

نرگس بازدید : 48 دوشنبه 19 خرداد 1393 نظرات (0)


مقدمه

طغیان جنسی یكی از مهم ترین و در عین حال پیچیده ترین مسائلی است كه اكثریت مردم ـ به خصوص نسل جوان ـ با آن درگیرند. چه، این مسأله عامل مهم و زیر بنای انحراف و انحطاط جسمی و روحی را فراهم می سازد. در سن جوانی كه انسان قدرت جسمی بیشتری را داراست، تمام امیال غریزی و نفسانی اش در اوج قدرت و شدت بوده و به خصوص این میل هم، از كمال قدرت برخوردار می باشد. به این جهت محرومیت از ارضای این میل، در ردیف مشكل ترین محرومیت هایی است كه بشر با آن ها دست به گریبان است، زیرا تحمل محرومیت از هر غریزه یا نعمتی كه ارضا و برخورداری آن توأم با لذت بیشتری است، به همان نسبت مشكل تر و طاقت فرساتر خواهد بود. لذا باید گفت تعدیل این میل در جوانی، به راستی خود هنر بزرگی است.
خود ارضایی یكی از راههای همین طغیان جنسی است. خود ارضایی بیراهه ای برای ارضای میل سركش جنسی است كه نسل جوان را در معرض آسیب های جدی قرار می دهد. از همین رو نام بیماری بر آن نهاده شده است.
آسیب ها
قرآن كریم اصرار می ورزد كه ای انسان، تمام اعمال و رفتار تو نه تنها در زندگی شخصی ات بلكه در طبیعت و محیط پیرامون تو نیز اثر می گذارد. از آن جا كه انسان سر و كارش بیشتر با طبیعت مادی است و به جنبه های مادی و دنیوی كارهایش بیشتر می اندیشد و جلب منعفت دنیوی و دفع ضرر دنیوی برایش روشن تر و ملموس تر است بر همین اساس، دین اسلام قبل از هر چیز انسان را به پی آمدهای مثبت و منفی دنیوی كارهایش متوجه ساخته و هشدارهای لازم را به او داده است.
بنا بر این، بیان آسیب ها به نوبه خود، آگاهی بخشی و روشن گری نسبت به تنبیهاتی است كه به زودی زود گریبان گیر فرد می شوند. آشنایی با آسیب ها هم برای پیشگیری امری كار ساز است و هم برای ترك. وقتی بخواهیم با امر زشتی كه در آستانه آن قرار گرفته ایم یا عادت ناپسندی كه دچار آن شده ایم به ستیزه برخیزیم ابتدا باید نتایج نامطلوب آن را در نظر مجسم سازیم و بعد منافعی را كه در نتیجه دفع و ترك آن عاید ما می شود در درون خود تصور كنیم و در نتیجه این عمل، هر بار كه چنین نمایشی در روح خود می دهیم بر آن تحریك یا عمل چیرگی یافته و لذت ترك آن را لحظه به لحظه در خود احساس می كنیم. ولی باید دانست كه این گر چه قدم اول و امری لازم است كافی نیست . باید برای پیش گیری و درمان نیز تلاش كرد.
الف) آسیب های جسمانی
1.ضعف و تحلیل قوای جسمانی
كاهش انرژی جسمانی بدن از مضرات مهم و جبران ناپذیر خود ارضایی است. احساس خستگی عارضه طبیعی انزال است، اگر خود ارضایی در شبانه روز به دفعات تكرار شود این احساس خستگی در ساعات مختلف همراه انسان است. درنتیجه به مرور زمان ضعف و بی حالی در فرد تثبیت شده و یك طبیعت ثانوی برای او ایجاد می كند.
كاهش و تخلیه مكرّر قوای جسمانی به ضعف عمومی و دائمی بدن و بالاخره به پیری زودرس می انجامد.
لاغری، لرزش بدن، پژمردگی، ضعف مفاصل، تشنج، زردی و تیرگی چهره، از نشانه ها و عوارض ضعف جسمانی است.
متأسفانه ضعف جسمانی به همین جا ختم نمی شود بلكه كل بدن را ساقط می كند. شخصی كه مبتلا به این عمل شوم شود، رفته رفته ضعف شدید در خود احساس كرده، كمر درد او را آزار می دهد تا این كه به فلج عمومی بدن مبتلا می شود.
كم خونی؛
كم اشتهایی و مشكلات گوارشی؛
كم خوابی و اختلال در خواب ؛
تنگی نفس؛
سردرد و سر گیجه؛
پیدایش تغییرات در نخاع و ستون فقرات.
همگی از آسیب های جسمی خود ارضایی هستند.
2. ضعف بینایی
خود ارضایی به تدریج در نور چشم و قدرت بینایی اثر می گذارد و آن را كاهش می دهد. درجات و شدت ضعف چشم بستگی به درجات و شدت خود ارضایی دارد و این به حدی است كه گاه به نابینایی منجر می شود.
3. آسیب پذیری در برابر بیماری ها
تحلیل رفتن قدرت بدن و قوای جسمانی، بسترپذیرش سایر بیماری ها را فراهم می آورد. جسمی كه با خود ارضایی ضعیف شده است نمی تواند در مقابل میكروب ها و ویروس ها از خود دفاع كند.
4. آسیب دستگاه تناسلی و ناتوانی های جنسی و تولید مثل
خود ارضایی اثرات مهمی در دستگاه تناسلی از خود بر جای می گذارد. دكتر «هوچین سون» معتقد است كه عموم ناراحتیهای مربوط به دستگاه تناسلی از آثار خود ارضایی است. بعضی از این اثرات عبارت اند از:
تورم غدد وذی
تورم كانال نطفه
تورم قسمت پایینی و عقب كانال ادرار
شل شدن عضلات تناسلی
خروج بی اختیار منی با كوچك ترین تحریك
ایجاد قاعدگی نامنظم و خروج ترشحات چركی و احساس درد هنگام قاعدگی در دختران
از بین رفتن پرده بكارت
ارضای ناكامی جنسی و از دست دادن لذّت مقارب بعد از ازدواج
ناتوانی و تأخیر تولید مثل به خاطر ضعف مكرّر دستگاه تناسلی و انزال زود هنگام
بیماریهای مقاربتی
عقیم شدن
5. آسیب مراكز عصبی و غدد در مغز
در اثر خود ارضایی و تحریك زیاد، هیپوتالاموس آسیب می بیند. مغز و مراكز حساس دیگر مكررا دچار كاهش نسبی جریان خون می شوند و از این طریق آسیب های جبران ناپذیر بر آنها وارد می شود. تخلیه های مكرر عصبی، موجب ضعف اعصاب می شود. خود ارضایی های مكرر، مراكز عصبی را دچار حساسیت و ضعف و خستگی و اختلال می سازد. به گفته یكی از دانشمندان، خود ارضایی موجب ضعف قوای شهوانی و بی رمق و بی جان شدن آنها می شود.
به طور كلی اختلال قوای بینایی، شنوایی(مثل صدای زنگ در گوش و وز وز كردن)و...از ضعف و اختلال اعصاب است.
ب) آسیب های روحی ـ روانی
1.ضعف حافظه، حواس پرتی و ناتوانی در تمركز فكری
همان گونه كه گذشت، یكی از پی آمدهای خود ارضایی، ضعف و تحلیل قوای جسمانی است و این به نوبه خود ناشی از اختلال در عملكرد سیستم مغز و اعصاب است. اختلال در این سیستم موجب می شود كه بخش حافظه كارایی لازم را نداشته باشد. علاوه بر این، شخص مبتلا به خود ارضایی به خاطر تمركز در این عمل و توجه نسبتا مداوم به موضوعات جنسی، حواس پرت و ناتوان در تمركز فكری است كه این خود عامل دیگری برای كاهش مستمر حافظه است.
از عوامل حفظ و تقویت حافظه آن است كه فرد به كارهای علمی و فكری مشغول باشد در حالی كه شخص خود ارضا از كارهای علمی و فكری باز می ماند و این خود عامل دیگری برای ضعف حافظه چنین اشخاصی است.
2.اضطراب
دلهره و دلواپسی از ویژگی هایی است كه دائما فرد خود ارضا را رها نمی كند، او مرتب با خود درگیر است و نمی تواند با خود كنار آید. افكار آشفته، وسواس فكری، بی ثباتی، درهم ریختگی فكری دامن گیر اوست: «نكند كسی بفهمد»، «كی و چگونه این كار را تكرار كنم»، «كی می شود نجات پیدا كنم» و...لحظه ای آرام و قرار ندارد، سرزنش و تحقیر خود به علت ارتكاب گناه، شخصیت او را در هم می كوبد. گاهی تأخیر در ترك و این كه بعد از ترك چه می شود، امان او را می گیرد.
3. افسردگی
بی احساسی و بی تفاوتی، بی نشاطی و بی ذوقی، سستی و گوشه گیری، غم و اندوه، عدم علاقه به امور هنری، ورزشی، مسائل معنوی و...همگی از نشانه های بارز و حتمی افسردگی است.
4. پرخاش گری و بد اخلاقی
شخص خودارضا نسبت به كوچكترین محرّك محیطی حساس است، حوصله گفت و گو با دیگران را ندارد، زود رنج است و سریعاً از كوره در می رود، به نور زیاد، صدا، رفت و آمد و...حساسیت فوق العاده دارد.
5. یأس از زندگی
6. از بین رفتن خلاقیت ها، توانایی ها و سركوب شدن استعدادها.
7. عدم میل به تحصیل، مطالعه، تحقیقات علمی و فعالیت های فكری.
8. هوس باز و بی بند وبار شدن و اعتیاد به ارضای جنسی نامشروع.
9. بی عاطفه، كم رو و خجل .
10. عدم اعتماد به نفس و احساس حقارت، ضعف اراده.
11. از بین رفتن صفای دل و بی علاقه گی نسبت به امور معنوی، مجالس دعا، جماعات و... .
12. احساس گناه، عذاب وجدان.
ج) آسیب های اجتماعی
خودارضایی یك حس گریز از اجتماع پدید می آورد كه در اثر افراط و تكرار در او ریشه دارتر خواهد شد. فرد در گوشه ای خود را منزوی و به افكار دور و دراز می پردازد. توجه به لذات شخصی، سبب سستی روابط اجتماعی می گردد و حیات جمعی را دچار مخاطره می سازد. فرد خودارضا به غیر از میل و انزوا جویی در عرصه اجتماعی نیز با مردم جوشش ندارد و از زندگی در جمع احساس لذت نمی كند. اینجاست كه نه تنها شخصیت اجتماعی و انسانی چنین افرادی تدریجا متزلزل شده بلكه جامعه نیز از وجود نیروی جوان و پر انرژی محروم گردیده است و در دراز مدت موجب اختلال در نظام اجتماعی می شود.
این دسته از آسیب ها عبارتند از:
1. بی آبرویی؛
2. مشكلات خانوادگی؛
3. انزوای اجتماعی، طرد شدن از جامعه و مشكل دوست یابی؛
4. مشكلاتی در ازدواج از قبیل:
عدم پذیرش در خواستگاری
در نامه ای آمده: اكنون خواستگاران فراوانی دارم كه هر یك از دیگری بهتر هستند. به دلیل همین مسأله (خودارضایی و از دست دادن بكارت) است كه مجبورم به خواستگارانم جواب رد بدهم بدون این كه پدر و مادرم علت نپذیرفتن من را بدانند.
«دختری 18 ساله از تهران»
بی میلی به ازدواج و تأخیر در آن
بی میلی به همسر
ناتوانی در مقاربت صحیح و ارضای جنسی خود و همسر
ناسازگاری خانوادگی
سرد بودن كانون خانواده
ناتوانی در برابر مشكلات و سختی ها پس از ازدواج
طلاق و متزلزل شدن كانون خانواده
5.افت تحصیلی
6. بزهكاری
7. عدم علاقه نسبت به فداكاری، خدمتگزاری به همنوعان و...
8 . لذت نبردن از دوستی ها و مهر و محبت ها در روابط با پدر و مادر، بستگان و دوستان و بالاخره بریدن از آنان .
9. از بین رفتن عزت، پاك دامنی، شرف و حیا.
10. انحطاط و انحراف فكری و عملی خود و به انحراف كشیدن دیگران.
11. ایجاد خطرات اجتماعی برای خانواده خود و نوامیس دیگران.
12.سوء استفاده جنسی و تجاوز به كودكان.
13. ترویج و اشاعه فحشا و منكرات.
14. شیوع بیماری های مقاربتی در جامعه.
15.حسادت و بدبینی.
د) آسیب های معنوی و اخروی
همه آسیب های سه گانه كه سخن از آنها به میان رفت قابل اصلاح و جبران است اما آسیب معنوی به این راحتی قابل جبران نیست چون اولا: آسیب به قلب و دل است كه هیچ بُعد از وجود آدمی به ارزش، كارایی، حساسیت و لطافت قلب و دل او نیست. به تعبیر قرآن و روایات اسلامی، گناه به دل انسان سرازیر می شود و آن را فاسد و از كار می اندازد. ثانیا: این آسیب فقط دنیوی است.
قرآن كریم می فرماید: چنین نیست كه بعضی خیال می كنند، بلكه اعمال خلافشان چون زنگاری بر دل هایشان نشسته، لذا از درك حقیقت وا مانده اند. کلاّ بَل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون.[1]
آری، بدترین اثر گناه، تاریك ساختن قلب و از میان بردن نور علم و حس تشخیص است. «گناهان از اعضا و جوارح سرازیر قلب می شوند».[2]
مرحوم علامه طباطبائی قدس سره در تفسیر المیزان[3] می فرماید: از آیه شریفه سه نكته استفاده می شود:
1. اعمال زشت، نقش و صورتی به نفس و روح انسان می دهند؛
2. این نقش و صورت خاص، مانع آن است كه نفس آدمی حق و حقیقت را درك كند؛
3. نفس آدمی به حسب طبع اولیه اش صفا و جلایی دارد كه با داشتن آن، حق را آن طور كه هست درك می كند.
قلب از دیدگاه قرآن جایگاه مهمی دارد قرآن كریم اولا: قلب را مهم ترین مركز شناخت در انسان معرفی می كند. ثانیا: بیماری قلب را مهم ترین بیماری به حساب می آورد و از این بیماری به تعابیر مختلف و عجیب یاد می كند: قلب بیمار، قساوت قلب، انحراف قلب، زنگار قلب، كور شدن قلب، مهر شدن قلب، قفل شدن قلب و بالاخره از همه مهمتر مردن قلب. كه جمعا بیش از هفتاد و دو مورد آمده است.
در اهمیت گناه از دیدگاه اسلام همین بس که اسلام اولاً: کیفر و اثر آن را منحصر به دنیا نکرده است.[4]
ثانیاً: از اندیشه و فکر گناه هم منع کرده است تا گناه را از سرچشمه خشک کند.[5]
ثالثاً: از گناه به عنوان درد و بیماری یاد کرده است.[6]
رابعاً: از رفاقت و دوستی با گنهکار و شرکت در مجلسی گناه به شدت نهی کرده است.[7]
خامساً: ترک گناه را بهترین عبادت برشمرده است.[8]
این ها بخش بسیار اندك از هشدارهایی است كه اسلام برای دفع اثر زیانبار گناه به انسان ها داده است.
برای این كه به تأثیر گناه بر دل و قلب بیشتر پی ببریم، به عنوان نمونه به ذكر یك روایت اكتفا می كنیم:
رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلّم می فرماید: وقتی انسان مؤمن گناهی را مرتكب می شود، لكه سیاهی در قلبش پیدا می شود كه اگر دل از آن بكند و توبه كرده و از خداوند آمرزش طلبد دوباره قلبش شفاف می شود و اگر گناه را ادامه دهد، سیاهی تمام قلبش را فرا می گیرد.[9]
خودارضایی هم كه اسلام به شدت از آن نهی كرده است شاید از همین باب باشد كه اثر در قلب و دل آدمی می گذارد و آثار روحی و روانی خودارضایی كه در بخش(ب) بیان گردید، عمدتا از همین بیماری دل ناشی می شود. در این جا چند روایت در مورد اثر معنوی گناه خودارضایی بیان می كنیم به امید آن كه تو ای جوان عزیز و برومند، ای كه چشم امید پدر و مادر و جامعه به توست، ای آینده ساز خود و جامعه اسلامی و بالاخره تو ای مبتلا به این گناه خانمان سوز و هلاكت بار به خود آیی و تا دیر نشده خود را از این مهلكه و باتلاق نجات دهی، بدان كه می توانی، حتما می توانی!
1. امام صادق علیه السّلام: روز قیامت خداوند با شخص خود ارضا گفت و گو نمی كند و از چشم خدا می افتد.[10]
2. رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلّم: لعنت خدا و ملائكه خداوند و تمام بشر بر شخص خود ارضا[11]
3. امام صادق علیه السّلام: برای كسی كه خودارضایی كند در قیامت عذاب دردناكی در نظر گرفته شده است.[12]
در پایان توجه شما را به تحقیقی كه حاصل بررسی 400 نامه رسیده از نوجوانان كشور به برنامه آینده سازان صدای جمهوری اسلامی در دی ماه 1367 است جلب می كنیم. طبق این تحقیق افرادی كه مبتلا به خود ارضایی می باشند به ناراحتی های زیر مبتلا گشته اند:
1. ضعیف شدن چشم؛ 2. لاغر شدن صورت؛ 3. ضعف اعصاب؛ 4. تحلیل رفتن بدن؛ 5. سر درد و سر گیجه؛ 6. سرما خوردگی زود به زود؛ 7. كم خونی؛ 8. سست شدن زانو؛ 9.سیاه شدن دور چشم؛ 10. ضعف حافظه؛ 11. زرد شدن صورت؛ 12. ضعف و اختلالات شنوایی؛ 13. جوش صورت؛ 14. گوشه گیری؛ 15. اختلال در خواب؛ 16. ایجاد حالت وسواس و تردید؛ 17. افت تحصیلی.
اكنون تو ای جوان، كه طراوت و پاكی دنیا را باید در تو دید و از تو شناخت، به چه می اندیشی؟ آسیب ها را دیدی و خواندی؟ برای از این به بعد چه در سر داری؟ آیا از هم اكنون كمربندت را محكم بستی و عزمت را جزم نمودی؟ به خود آی! همین الان وقت تصمیم است، همین الان، نگو از فردا، نگو ببینم چه می شود، نگو نمی شود و نگو چه و چه و نگو... .
با توكل بر خدا و با یك اراده جدی، حركت كن، به زودی افق های سلامت و سعادت را خواهی دید و احساس قدرت می كنی. پس حركت، حركت، اراده، اراده، تصمیم، تصمیم.
در بخش دوم (درمان خود ارضایی) به كمك تو شتافته ایم، راه درمان را به تو نشان داده ایم، محض خدا، به خاطر خودت، كمك ما را پس نزن.
به دامانش نشیند لكـه ننگ گلی گر همنشین خار گردد
علی سلطان دین فرمود: آن كس كه با نادان نشیند خار گردد
منابع كمكی:
1- خود ارضایی یا ارضای انحراف جنسی، مؤسسه فرهنگی اشراق، بابل: مبعث 1379.
2- بلوغ، دکتر احمد صبور اردوبادی.
3- تفسیر المیزان، مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبائی ـ قدس سره ـ.
4- تفسیر نمونه، حضرت آیت الله مکارم شیرازی.
5- جلوه های حکمت، سید اصغر ناظم زاده قمی.
6- خانواده و مسائل جنسی کودکان، دکتر علی قائمی.
7- دختران، دوستی ها و عبرتها، محمد علی کریمی نیا.
8- دنیای نوجوان، دکتر شرفی، انتشارات تربیت.
9- راهنمای پدران و مادران، محمد علی سادات.
10- مشکلات جنسی نسل جوان، آیت الله مکارم شیرازی.

[1] . مطففین / 14.
[2] . تفسیر نمونه، ذیل آیه 14 مطففین .
[3] .ذیل آیه مطففین: 14.
[4] . مائده / 33.
[5] . علی(ع) می فرماید: کسی که در انجام گناه زیاد فکر کند، بالاخره به گناه کشیده می شود. (غرر الحکم).
[6] . علی(ع) می فرماید: برای دلها بیماری ای، دردناک تر از گناه نیست. (بحارالانوار، ج73، ص342).
[7] . علی(ع) می فرماید: بر فرد مسلمان شایسته نیست که با گنهکار طرح رفاقت و دوستی بریزد. (وسایل الشیعه، ج2، ص269).
[8] . علی(ع) می فرماید: برترین عبادت، دوری گزیدن از گناه است.
[9] .تفسیر المیزان، ذیل آیه 14 مطففین .
[10] . میزان الحكمه، ح 18749.
[11] . همان، ح 18748
[12] . همان، ح 18749.

 

منبع :

اندیشه قم

 

نرگس بازدید : 37 یکشنبه 18 خرداد 1393 نظرات (0)


از نظر روانپزشکان 5 عامل در انتخاب همسر آینده شما دخیل است . به این 5 عامل توجه کنید:
 
1. ژن CHM
مطالعه‌های اخیر لكوس و دكونیگ سوئیسی نشان داده ما از نظر ژنتیكی قادر به تشخیص بو هستیم. وقتی فردی به شما می‌گوید بوی خوبی می‌دهید در واقع بدنش در حال تجزیه و تحلیل ژن‌های CHM شماست. این گروه از ژن‌ها، مسوول تدارك سیستم ایمنی هم هستند و وقتی قرار است عضوی اهدا شود، پزشكان توجه می‌كنند كه ژن‌های ‍CHM گیرنده و دهنده یكی باشد تا عضو پیوندی پس‌زده نشود.
معمولا اعضای یك خانواده ژن‌های CHM مشابهی دارند اما در خارج از خانواده موارد مشابه به سختی پیدا می‌شود. نكته بسیار جالب اینكه افرادی كه ژن‌های CHM آنها كاملا متضاد است جذب هم می‌شوند. برای اثبات این قضیه لكوس و دكونیگ تی‌شرت‌های چند مرد را به چند زن دادند تا بو كنند و لباسی را كه به نظرشان بوی جذاب‌تری دارد انتخاب كنند. نتایج بررسی‌ها نشان داد زنان لباس‌هایی را انتخاب می‌كنند كه متعلق به مردانی است كه ژن CHM آنها هیچ شباهتی به ژن‌های CHM آنها ندارد.
 
2. تناسب
مرد و زن حین انتخاب همدیگر به تناسب‌های بدنی یكدیگر توجه می‌كنند. اكثر ما انسان‌ها تناسب بدنی كاملی نداریم. یك نفر چشمان درشتی دارد، دیگری انگشتان بلند و دیگری پاهای كشیده اما این عدم تناسب گاهی به چشم جنس مخالف زیبا به نظر می‌رسد. رندی تورنهیل، روان‌پزشك آمریكایی به این نتیجه رسیده كه زنان هر چند به مردان غیرمتناسب علاقه داشته باشند به ویژه در دوره تخمك‌گذاری مردانی را جذاب می‌دانند كه بدنی كاملا متناسب دارند. دلیل آن هم تمایلی ناخودآگاه به داشتن فرزندانی متناسب است. مردان نیز زنانی كه اندامی متناسب دارند و اندازه دور كمر آنها كمتر از دور باسن شان است را جذاب‌تر و بارورتر می‌دانند.
 
3. هورمون‌ها
تستوسترون هورمونی مردانه است كه باعث به‌وجود آمدن خوی خشن ماست. براساس تحقیقات هر چه میزان این هورمون بالاتر می‌رود میزان خوشبختی در میان زوجین كاهش می‌یابد.

آمار نشان می‌دهد میزان خیانت، خشونت‌های خانگی و طلاق در میان زوجینی كه هورمون تستوسترون در جنس مرد بالاتر است، بیشتر دیده می‌شود. به همین دلیل زنان ناخودآگاه بیشتر به مردانی جذب می‌شوند كه صورتی نسبتا زنانه دارند.
 
4. شباهت
شباهت، دلیل دیگر جذب شدن برخی زوجین به هم است. بیشتر مردان به سمت زنانی جذب می‌شوند كه نشان یا ردپایی از مادرشان داشته باشند. مدل مو، رنگ چشم، نوع حرف‌زدن، شكلی از رفتار... هر چیزی كه در ذهن یك مرد تداعی‌گر مادرش باشد، ممكن است باعث جذب او به یك زن شود.
 
5. مهربانی
جذاب بودن، تنها به دلیل داشتن یك ویژگی فیزیكی نیست. خلاق بودن ، مهربان و باهوش‌بودن از جمله ویژگی‌هایی است كه باعث جذب افراد به هم می‌شود. دیوید باس، روان‌شناس آمریكایی 10 سال پیش تحقیقی انجام داد و در آن از 10 هزار زن و مرد با 37 فرهنگ مختلف درخواست كرد معیارهای انتخاب همسر خود را بیان كنند.

تمامی این افراد درصدر فهرست خود مهربانی و بعد از آن ذكاوت را قرار داده بودند. به نظر می‌رسد برای بزرگ كردن فرزندان و زندگی كردن در این دنیای ستمكار، زیبایی روح مهم‌تر از زیبایی جسم است.

نرگس بازدید : 22 یکشنبه 18 خرداد 1393 نظرات (0)

چطور فردی مناسب خود را پیدا کنید

یک رابطه سالم و دلپذیر می‌تواند بر خیلی جنبه‌های زندگی شما تاثیر داشته باشد، از سلامت احساسی و فکری شما گرفته تا سلامت جسمی و شادی و خوشبختی عمومی شما در زندگی. برای خیلی از ما، پیدا کردن کسی که بتوانیم زندگی خود را با او قسمت کنیم به نظر کاری غیرممکن می‌رسد. اما ناامید نشوید، حتی اگر در سابقه روابط خود هیچ رابطه طولانی‌مدتی نداشته‌اید یا از آشنایی‌ها و دوستی‌های امروزی خسته شده‌اید، هنوز هم می‌توانید نکاتی برای پیدا کردن یک عشق ماندگار یاد بگیرید.

رابطه سالم به چه رابطه‌ای گفته می‌شود؟


رابطه سالم، رابطه‌ای است که دو طرف ارتباطی بر اساس زیر بین خود ایجاد کنند:

- احترام متقابل

- اعتماد

- صداقت

- حمایت

- عدالت/برابری

- هویت‌های جدا

- ارتباط کلامی خوب و قوی

- حس علاقه/خاطرخواهی


زندگی مجردی امتیازات زیادی دارد، مثلاً می‌توانید یاد بگیرید چطور رابطه‌ای سالم با خودتان ایجاد کنید. اما اگر برای قسمت کردن زندگی‌تان با کسی آمادگی دارید و می‌خواهید یک رابطه بادوام و باارزش داشته باشید، زندگی مجردی برایتان بسیار خسته‌کننده خواهد شد


پیدا کردن فرد مناسب بیشتر اوقات کاری بسیار دشوار است که دلایل مختلفی دارد. ممکن است در خانواده‌ای بزرگ شده باشید که هیچ الگویی برای یک رابطه سالم ندیده باشید و تردید دارید که اصلاً چنین چیزی می‌تواند وجود داشته باشد یا خیر. یا شاید روابط گذشته‌تان روابطی کوتاه‌مدت و گذرا بوده است که در آن شما یا طرف مقابل خیلی زود خسته می‌شدید و نمی‌دانید چطور می‌توانید یک رابطه را ماندگار کنید. همچنین ممکن است جذب فردی نامناسب شده باشید و بخاطر حل نشدن مشکلاتی که در گذشته داشته‌اید همچنان به انتخاب‌های بد خود ادامه می‌دهید. همچنین این امکان وجود دارد که خودتان را در شرایط آشنا شدن با فردی مناسب قرار نمی‌دهید یا وقتی اینکار را می‌کنید، اعتمادبه‌نفس لازم برای نزدیک شدن به کسی را ندارید. موضوع هر چه که باشد، خیلی مهم است که باور داشته باشید به وجود آمدن یک رابطه عاشقانه سالم برای شما در آینده امکان‌پذیر است.

همچنین مهم است که بفهمید که روابط همیشه کامل نیستند و همیشه نیاز به تلاش و علاقه به حل مشکلات به طریقی مثبت دارند. برای پیدا کردن و ساختن یک رابطه باارزش، لازم است با ارزیابی دوباره بعضی سوءتفاهمات خود درمورد رابطه شروع کنید که ممکن است جلو شما را برای پیدا کردن یک رابطه ماندگار گرفته باشد:

باور غلط درمورد رابطه و یافتن عشق ماندگار در زندگی

باور غلط: «فقط وقتی می‌توانم شاد و خوشبخت باشم که یک رابطه داشته باشم.» یا «داشتن یک رابطه بد بهتر از نداشتن هیچ رابطه‌ای است.»

واقعیت: بااینکه بودن در یک رابطه سالم فواید بسیاری برای سلامتی دارد، اما خیلی افراد می‌تواند بدون داشتن هیچ رابطه‌ای به همان اندازه شاد و خوشبخت باشند. با وجود باور عموم درمورد مجردی خیلی مهم است که فقط بخاطر مجرد نبودن وارد هر رابطه‌ای نشوید. هیچ چیز ناسالم‌تر و مضرتر از بودن در یک رابطه بد نیست.

باور غلط: «اگر فوراً جذب یک نفر نشوم، ادامه آن رابطه چندان ارزشی ندارد.»

واقعیت: این یکی از بدترین باورهای نادرست است مخصوصاً اگر قبلاً تجربه‌ها و انتخاب‌های بدی داشته باشید. جذبه فوری جنسی و عشق ماندگار لزوماً هم‌جهت نیستند. احساسات می‌توانند به مرور زمان تغییر کرده و عمیق‌تر شوند و دوستان عادی به عاشق و معشوق تبدیل شوند -- البته اگر به این روابط فرصت رشد داده شود.

باور غلط: «احساسات زنان با مردان متفاوت است.»

واقعیت: مردان و زنان چیزهای مشابهی را احساس می‌کنند اما گاهی‌اوقات احساساتشان را به طرق متفاوت ابراز می‌کنند که دلیل آن معمولاً شرایط اجتماعی است. اما هر دو آنها احساسات مشابه ناراحتی، عصبانیت، ترس و لذت را تجربه می‌کنند.

باور غلط: «عشق واقعی پایدار است.» یا «جاذبه فیزیکی به مرور زمان از بین می‌رود.»

واقعیت: عشق ندرتاً ساکن است اما این به آن معنا نیست که عشق یا جاذبه ظاهری به مرور زمان از بین می‌رود. با بالاتر رفتن سن، مقدار هورمون‌های جنسی هم در زنان و هم در مردان  کمتر می‌شود اما احساس بیشتر به شور و شوق شما بستگی دارد تا هورمون‌هایتان و شور جنسی می‌تواند به مرور زمان بیشتر هم شود.

باور غلط: «می‌توانم چیزهایی که دوست ندارم را در فردمقابلم تغییر دهم.»

واقعیت: شما نمی‌توانید کسی را تغییر دهید. آدمها فقط زمانی تغییر می‌کنند که خودشان بخواهند.

باور غلط: «چون با والدینم احساس نزدیکی زیادی نمی‌کردم، صمیمیت برایم مسئله دشواری خواهد بود.»

واقعیت: برای تغییر هر الگوی رفتاری هیچوقت دیر نیست. به مرور زمان و با تلاش کافی می‌توانید نحوه فکر کردن، احساس کردن و عمل کردن خود را تغییر دهید.»

باور غلط: «اختلاف نظر همیشه باعث بروز مشکل در رابطه است.»

واقعیت: اختلاف‌نظر همیشه منفی یا مخرب نیست. با داشتن مهارت‌های حل مشکل، اختلاف‌نظر می‌تواند فرصتی برای رشد یک رابطه باشد.


انتظارات درمورد ایجاد رابطه و یافتن عشق

خیلی از ما وقتی می‌خواهیم شروع به پیدا کردن یک یار ماندگار کنیم یا وارد یک رابطه عاشقانه شویم، با یکسری انتظارات و توقعات از پیش تعیین‌شده (و اغلب غیرواقعبینانه) -- مثل اینکه ظاهر فرد باید چطور باشد یا رفتار او چطور باشد، رابطه باید چطور پیشرفت کند یا هر دو طرف چه نقشی باید در رابطه داشته باشند -- شروع می‌کنیم. این انتظارات ممکن است براساس تاریخچه خانوادگی شما، تاثیر همسالان، تجربیات سابق یا حتی اید‌آل‌هایی که در فیلم‌های یا تلویزیون می‌بینید باشند. اما حفظ خیلی از این توقعات غیرواقعبینانه می‌تواند باعث شود هر فردی به نظرتان ناکافی و هر رابطه جدیدی برایتان ناامیدکننده برسد.


وقتی به دنبال عشق هستید، ببینید چه چیز برایتان واقعاً اهمیت دارد

چه چیزی برای شما مناسب است؟

وقتی به دنبال عشقی ماندگار هستید، فراموش کنید چه چیزی درست به نظر می‌رسد، فراموش کنید چه چیزی در ذهنتان درست است، و فراموش کنید که دوستان، خانواده یا بقیه چه می‌گویند و چطور فکر می‌کنند. از خودتان بپرسید: آیا حس می‌کنم این رابطه درست است؟

اولین قدم برای پیدا کردن فرد مناسب تشخیص بین چیزی که از طرفتان می‌خواهید و چیزی که در طرفتان لازم دارید است. خواسته‌ها چیزهایی هستند که فکر می‌کنید در طرف‌مقابل دوست دارید مثل شغل، هوش و جذابیت‌های ظاهری مثل قد، وزن و رنگ چشم و مو. حتی اگر بعضی خصوصیات در ابتدا به نظرتان فوق‌العاده پراهمیت می‌آیند، به مرور زمان متوجه خواهید شد که ناامیدانه انتخاب‌‌هایتان را محدود خواهید کرد. مثلاً مهمتر است که کسی را پیدا کنید که:

- کنجکاو باشد تا بیش از حد باهوش. افراد کنجکاو به مرور زمان باهوش‌تر می‌شوند درحالیکه افراد باهوش اگر فاقد حس کنجکاوی باشند به مرور افول می‌کنند.

- احساسی باشند تا جذاب.

- مهربان باشند تا زیبا یا خوش‌تیپ.

- کمی مرموز باشند تا درخشنده.

- شوخ‌طبع باشند تا پولدار.

- از خانواده‌ای با ارزش‌های مشابه با خانواده شما باشند تا شخصی از یک نژاد یا سابقه اجتماعی خاص.

نیازها متفاوت از خواسته‌ها هستند به این صورت که نیازها چیزهایی هستند که اهمیت بیشتری برایتان دارند، مثل ارزش‌ها، جاه‌طلبی‌ها یا اهدافتان در زندگی. اینها احتمالاً چیزهایی نیستند که با نگاه کردن به آدم‌ها در خیابان یا خواندن پروفایل فیسبوک آنها دستتان بیاید.


نکاتی برای پیدا کردن عشق ماندگار

۱: همه چیز را مد نظر قرار دهید

- جستجویتان برای فرد مناسب را مرکز زندگیتان قرار ندهید. روی فعالیت‌هایی که از آن لذت می‌برید، کارتان، سلامتی‌تان، و رابطه‌تان با خانوداه یا دوستانتان تمرکز کنید. وقتی روی شاد کردن خودتان متمرکز باشید، زندگی‌تان متوازن خواهد شد و وقتی با فردی جالب برخورد کنید، شما هم فردی جالب به نظر خواهید رسید.

- به خاطر داشته باشید که تاثیرات اولیه همیشه قابل‌اطمینان نیستند. مخصوصاً در دیدارهای اینترنتی، آدمها معمولاً خود واقعی‌شان را بروز نمی‌دهند. صرفنظر از نحوه و محل آشنایی، شناختن آن فرد معمولاً زمان می‌برد. باید قبل از اینکه بتوانید به خوبی آن فرد را بشناسید، بودن با او در شرایط مختلف را تجربه کنید. بعنوان مثال، وقتی اوضاع روزگار چندان بر وفق مراد پیش نمی‌رود، یا وقتی خسته یا گرسنه هستند، چطور رفتار می‌کنند؟

- درمورد اشتباهات و کوتاهی‌های خود صادق باشید. همه آدمها اشتباهات یا نواقصی دارند و برای ماندگار کردن یک رابطه، کسی را می‌خواهید که شما را همانطور که هستید دوست داشته باشد نه فردی که می‌خواهد باشید. در بسیاری از موارد، چیزی که به نظر شما یک نقص می‌آید، برای طرف‌مقابلتان جالب و دلپذیر می‌‌آید. با صادق بودن فرد مقابلتان را هم تشویق می‌کنید که صداقت داشته باشد و این می‌تواند مقدمه شروع یک رابطه ماندگار باشد.

- قبل از اینکه در یک رابطه، افقی سرمایه‌گذاری کنید، در آن رابطه عمودی سرمایه‌گذاری کنید. برای برقراری رابطه‌جنسی عجله نکنید و تا بعد از ازدواج صبر کنید زیرا بعدها ایجاد یک رابطه جنسی خوب سخت‌تر خواهد شد. بااینکه در دنیای امروز این کار به نظر سخت می‌رسد اما سعی کنید اول طرف‌مقابلتان را بشناسید. این باعث می‌شود بعدها بتوانید رابطه‌جنسی راضی‌کننده‌تری برقرار کنید.

۲: اولویتتان لذت بردن باشد

قرارهای اینترنتی و دورهمی‌های مجردی ممکن است برای بعضی جالب و لذت‌بخش باشد اما برای خیلی‌ها فاقد آن حالت خودبخودی است و مثل یک مصاحبه‌های کاری پراسترس می‌ماند تا اتفاقات مفرح اجتماعی. و متخصصین قرارهای عاشقانه  هر چه هم که بگویند، باید بدانید که بین پیدا کردن کار مناسب و پیدا کردن عشق مناسب تفاوت بسیاری است.

به وقتتان به عنوان یک فرد مجرد بعنوان فرصتی برای آشنا شدن با افراد جدید، وسعت دادن به دایره اجتماعی‌تان و شرکت کردن در مراسم‌های مختلف نگاه کنید. به جای چرخ زدن در سایت‌های دوستیابی اینترنتی یا چرخیدن در خیابان‌ها سعی کنید فعالیت‌هایی پیدا کرده و در آنها شرکت کنید که برایتان جذاب باشند. همین که خودتان را در یک محیط جدید قرار دهید فرصت آشنا شدن با افراد جدید را برایتان فراهم می‌کند، افراد جدیدی که علایقی شبیه به شما دارند. حتی اگر در این محیط با آن فرد خاص آشنا نشدید، همین که از وقتتان لذت‌ برده‌اید و کاری انجام داده‌اید که برایتان دلپذیر بوده کافی است.

- در کلاس‌های آموزشی مختلف شرکت کنید.

- عضو کلوب‌ها دوومیدانی و دوچرخه‌سواری یا هر تیم ورزشی دیگر شوید.

- عضو گروه‌های تئاتر، سینما یا موسیقی شوید.

- خلاق باشید: لیستی از فعالیت‌های موجود در منطقه خود را بنویسید و با چشمان بسته دستتان را روی یکی از آنها بگذارید و آن را انتخاب کنید.


۳: یاد بگیرید جواب منفی بشنوید.

همه آنهایی که به دنبال عشق هستند، در نقطه ای با طرد شدن و جواب منفی روبه‌رو می شوند. بعضی می‌توانند بر عصبانیت، خجالت یا اضطراب خود غلبه کنند و بعضی هم آنقدر می‌ترسند که این اتفاق دوباره تکرار شود که از هرگونه آشنایی تازه دوری می‌کنند. برای خیلی‌ها هم جواب منفی دادن به دیگران سخت است و خودشان را مجبور می‌کنند که مدت‌های طولانی در رابطه‌ای که اصلاً علاقه‌ای به آن ندارند بمانند.

با مثبت و صادق بودن با خودتان و دیگران، کنار آمدن با جواب منفی دیگران آنقدرها هم سخت نخواهد بود. رمز کار این است که قبول کنید جواب منفی بخش غیرقابل‌اجتنابی از آشنایی است اما نیازی نیست زمان زیادی را درمورد آن نگران باشید.

نکاتی برای کنار آمدن با جواب منفی در آشنایی‌ها

• به خودتان نگیرید. اگر بعد از یک یا چند آشنایی با پاسخ منفی روبه‌رو شدید، طرف‌مقابل شما را بخاطر موضوعی که خودتان هیچ کنترلی روی آن ندارید رد کرده است -- مثلاً بعضی‌ها فقط بور یا مشکی دوست دارند، بعضی افراد پرحرف و بذله‌گو را به افراد ساکت ترجیح می‌دهند-- یا شاید هم نمی‌توانند از پس مشکلات خودشان برآیند، مثل ترس از متعهد شدن. از اینکه در ابتدای رابطه با پاسخ منفی روبه‌رو شوید باید شکرگرار هم باشید زیرا بعد از گذشت مدت زمان طولانی جدایی بسیار سخت‌تر خواهد شد.

• خیلی به آن فکر نکنید اما از آن تجربه درس بگیرید. خودتان را به خاطر اشتباهاتی که تصور می‌کنید انجام داده‌اید اذیت نکنید. اما اگر این اتفاق بارها تکرار شد، برای فکر کردن به طریقه رفتارتان با دیگران یا مشکلاتی که ممکن است نیاز به حل کردن داشته باشند، وقت بگذارید. سپس فراموشش کنید. اگر بتوانید به طریقی سالم با پاسخ‌های منفی که می‌شنوید کنار بیایید، قدرت و اعتمادبه‌نفستان بالاتر خواهد رفت.

• احساساتتان را بشناسید. کمی ناراحت، عصبانی و ناامید شدن طبیعی است. اما خیلی مهم است که این احساسات را بدون تلاش برای سرکوب آنها تشخیص دهید. در تماس بودن با احساساتتان به شما کمک می‌کند زودتر فراموش کرده و از تحربیات منفی خود بگذرید.


۴: مراقب علائم هشدار در رابطه باشید

خیلی مهم است که مراقب علائم هشداری که نشان می‌دهد رابطه خیلی خوب یا سالم پیش نمی‌رود باشید. در چنین مواردی، بهتر است جلو ضرر را هر چه سریعتر بگیرید تا اینکه بخواهید در رابطه‌ای سرمایه‌گذارید کنید که برای شما یا برای طرف‌مقابلتان خوب نیست. به غریزه خود اعتماد کنید و دقت کنید که طرف‌مقابل چه حسی در شما ایجاد می‌کند. اگر احساس ناامنی، خجالت یا بی‌ارزشی کردید، زمان آن رسیده که آن رابطه را تمام کنید.

متداول‌ترین علائم هشدار در رابطه

• رابطه متکی به الکل است. فقط زمانی می‌توانید خوب با هم ارتباط برقرار کنید، بخندید، یا حرف بزنید که یکی یا هر دو شما تحت‌تاثیر الکل یا موادمخدر باشید.

• برای متعهد شدن مشکل دارید. برای بعضی تعهد خیلی سخت‌ است. اعتماد کردن به دیگران یا درک فواید روابط طولانی‌مدت به خاطر تجربیات سابق برای آنها سخت‌تر از دیگران است.

• ارتباط غیرکلامی وجود ندارد. به جای اینکه دوست داشته باشد با شما ارتباط برقرار کند. توجه فردمقابلتان به چیزهای دیگر مثل تلفن یا تلویزیون است.

• حسادت درمورد علایق بیرونی. یک طرف دوست ندارد آن یکی وقت خود را با دوستان یا خانواده‌اش بگذراند.

• رفتارهای کنترل‌کننده. یک طرف دوست دارد کنترل طرف مقابل را به دست گیرد و نگذارد فکر و احساس مستقل از خود داشته باشد.

• رابطه شدیداً جنسی است. هیچ علاقه‌ای به جز علاقه جنسی به طرف‌مقابل وجود ندارد. یک رابطه خوب و کامل به چیزهای به جز رابطه‌جنسی متکی است.

• وقت دونفره وجود ندارد. اگر هیچ میلی به گذراندن زمان دو نفره وجود نداشته باشد، می‌تواند نشانه یک مشکل بزرگتر باشد.


۵: از رابطه‌تان مراقبت کنید.

یادتان باشد که پیدا کردن فرد مناسب فقط ابتدای یک مسیر است نه رسیدن به مقصد. برای اینکه از آشنایی‌های زودگذر وارد یک رابطه خوب و سالم عاشقانه شوید باید از آن رابطه جدید مراقبت کند. این فرایندی است که نیازمند زمان، تلاش و علاقه خالص به فرد مقابل است. همچنین باید به استقبال تغییر و سازگاری بروید.

همه روابط به مرور زمان تغییر می‌کنند. شما هم به مرور زمان تغییر می‌کنید، طرف‌مقابلتان هم همینطور. همچنین انتظارات و توقعاتتان. آنچه که در ابتدای رابطه از طرف‌مقابلتان می‌خواهید ممکن است با چیزی که شما و طرفتان ممکن است چند ماه یا چند سال بعد از هم می‌خواهید متفاوت باشد.

برای شکوفا شدن یک رابطه و تبدیل آن به یک رابطه عاشقانه ماندگار باید علاقه‌مند بوده و بتوانید:

• در رابطه سرمایه‌گذاری کنید. هیچ رابطه‌ای بدون توجه و مراقبت منظم تداوم نخواهد یافت، به همین دلیل از خودتان بپرسید می‌توانید زمان و تلاش کافی برای رابطه‌تان بگذارید یا خیر. گاهی بعد از خاموش شدن شعله اولیه، دو طرف از هم دور می‌شوند اما هرچه بیشتر روی هم سرمایه‌گذاری کنید، برای مراقبت بیشتر رشد خواهید کرد. چیزهایی پیدا کنید که در کنار هم از آن لذت می‌برید و برای گذراندن وقت برای انجام آن فعالیت‌ها متعهد شوید، حتی اگر مشغله‌تان زیاد بوده یا استرس داشته باشید.

• آزادانه با هم گفتگو کنید. آیا طرفتان واقعاً به احساسات و افکار شما علاقه‌مند است؟ آیا برای ابراز نظرات، افکار و احساسات خود احساس راحتی می‌کنید؟ آیا می‌توانید به راحتی با هم شوخی کرده و بخندید؟ طرفتان نمی‌تواند ذهن شما را بخواند به همین دلیل خودتان باید احساساتتان را با او در میان بگذارید. وقتی هر دو شما برای ابراز نیازها، ترس‌ها و علایق خود احساس راحتی کنید، پیوند بین شما قوی‌تر و عمیق‌تر خواهد شد.

• با جنگ منصفانه مشکلاتتان را حل کنید. بعضی زوج‌ها به آرامی مسائل را با هم در میان می‌گذارند اما بعضی صدای خود را بالا برده و با هم مخالفت می‌کنند. روش شما برای بررسی تفاوت‌هایتان هر چه که باشد، مسئله مهم این است که از تضاد و تعارض در رابطه نترسید. باید برای ابراز چیزهایی که اذیتتان می‌کند هیچ ترسی نداشته باشید و بتوانید بدون تحقیر کردن هم مشکلاتتان را حل کنید.

• تغییر را بپذیرید. هر رابطه‌ای تغییر می‌کند و زمان‌های خوب و بد دارد اما کلیات یک رابطه سالم باید برای شما خوب باشد. باید شما را به بهترین حالت خودتان برساند و نه فقط شادترتان کند بلکه شما را به فردی بهتر تبدیل کند: مهربان‌تر، دلسوزتر، بخشنده‌تر.

نرگس بازدید : 15 یکشنبه 18 خرداد 1393 نظرات (0)

به او بگویید که دوستش دارید
بغل کردن یا بغل شدن
اطمینان پیدا کردن از این موضوع که به اندازه کافی برای او احترام و ارزش قائلید
بوسیدن هنگامیکه دیگران در حال نگاه کردن به شما هستند
بوسیدن زمانیکه مردم شما را نگاه نمی کنند
به او بگویید که برایش ارزش قائل هستید
دست های یکدیگر را بگیرید
رفتن به یک دوچرخه سواری طولانی مدت
تهیه یک هدیه ویژه
هر زمان که نیاز به یک دوست خوب داشت، شما در دسترس باشید
وقت گذراندن در کنار یکدیگر
رفتن به سینما
قدم زدن در جنگل، شانه به شانه هم
ضبط کردن یک نوار پر از آهنگ های عاشقانه
صحبت کردن در مورد احساساتتان
رویاهایتان را با یکدیگر در میان بگذارید
یکدیگر را با تمام وجود در آغوش بگیرید
با هم روی نیمکت پارک بنشینید
با هم قدم بزنید
برای صرف غذا بیرون بروید
پیک نیک بروید
با هم فریزبی بازی کنید
از هم تعریف کنید
با هم داخل جکوزی ریلکس شوید
استخر بروید
با هم به خرید وسایل خانه بروید
فقط نزدیک هم باشید
با کمک هم غذا درست کنید
یکدیگر را با عشق و علاقه لمس کنید
تکالیفتان را با هم انجام دهید
برای یک سفر تفریحی برنامه ریزی کنید
با هم به مهمانی بروید
کیک بپزید
به کتابخانه بروید
داخل موزه بچرخید
فقط در کنار او باشید
ببینید چه چیز برای دیگری جالب است - و آنرا انجام دهید
با هم ورزش کنید
به یکدیگر خیره شوید
اتومبیل های یکدیگر را بشویید ( یا دوچرخه!)
با هم به ماهیگیری بروید
با هم صحبت کنید
به نگرانی های یکدیگر گوش دهید
ناخن انگشت پای یکدیگر را بگیرید
آهنگ مورد علاقه او را انتخاب کنید
به شادی های هم گوش دهید
یکدیگر را در نزدیکی خود نگه دارید
با چشم های او صحبت کنید
برای هم نامه بنویسید
تماس تلفنی داشته باشید
به هم اعتماد کنید
به او یک حلقه، کادو بدهید
خانواده های یکدیگر ملاقات کنید
با هم به کوهپیمایی بروید
در حق هم از خودگذشتگی نشان دهید
برای هم شکلات بفرستید
به هم احترام بگذارید
زیر نور ماه قدم بزنید
یادداشت عاشقانه ای بنویسید و آنرا را در جایی پنهان کنید که او پیدا کند
نگاه های تحریک کننده به هم کنید
شعر بنویسید
گل بفرستید
شام را در روشنایی شمع صرف کنید
کنسرت بروید
طلوع خورشید را با هم نگاه کنید
سالگرد ها را فراموش نکنید
روی یکدیگر اسم های مستعار بگذارید
به دیدن مناظر زیبا بروید
یک فیلم اجاره کنید و با هم به تماشای آن بنشینید
بدون سؤال برای هم کاری انجام دهید
برنامه ازدواج بریزید
یک جمله زیبا در گوش دیگری زمزمه کنید
دوستان خوبی برای هم باشید
با هم خوش بگذرانید
برقصید
موزیک گوش کنید
با هم شوخی کنید
با هم به یک چیز بامزه بخندید
نسبت به هم با وفا باشید
همدیگر را تحت تاثیر قرار دهید
لیستی از چیزهایی که در مورد یکدیگر دوست دارید، تهیه کنید
کتاب بخوانید و در مورد آن با هم بحث کنید
دوستان یکدیگر را ملاقات کنید
اسب دوانی کنید
غذای مورد علاقه دیگری را برای او درست کنید
ببنید چه چیزی او را خوشحال می کند
برای هم هدیه درست کنید
موهای او را بشویید
غروب خورشید را تماشا کنید
با اتوبوس به سفر بروید
درخواست کنید تا آهنگ مورد علاقه او را از رادیو برایش پخش کنند
یک کارت جالب و بامزه برایش بفرستید
رویاهای آینده را با او در میان بگذارید
با هم بازی کنید
برای هم جوک تعریف کنید
به هم فکر کنید
ببینید چه چیز اورا عصبانی می کند
با هم اسکیت کنید
حلقه رد و بدل کنید
با هم از یک بستنی بخورید
عکس دو نفری بیندازید

نرگس بازدید : 51 یکشنبه 18 خرداد 1393 نظرات (0)

«دکتر گینورد آدامز» در کتاب «چگونه دوست خود را انتخاب می کنید» به راهنمایی ازدواج پرداخته است و دخترانی را که قصد ازدواج دارند راهنمایی و ارشاد کرده و آنها را از ازدواج با هشت نوع مرد که به عقیده ی او خطرناک هستند بر حذر داشته است.

نوع اول: مرد خودخواه و متعصب افراطی
این نوع مرد ممکن است برای زن چهار مشکل بزرگ ایجاد کند : اختلاف عقیده ی دایمی ، نزاع همیشگی ، عصبی بودن و سختی معاشرت!


نوع دوم: مرد عصبی مزاج
این نوع مرد ، در واقع یکی از انواع مردانی است که دکتر آدامز اصلاً سخن گفتن با آنها را نیز برای دختران خطرناک می داند. چنین مردانی که روحی عصبی دارند با همسر خود سر کوچک ترین مسأله نزاع و مشاجره ی سختی می کنند و یک زندگی شیرین و مفرح را به کام همسر بدبخت و بچه های بیگناه و حتی آشنایان دور و نزدیک تلخ می سازند!


نوع سوم : شوهر سختگیر و بی گذشت در امور مالی
شوهری که در امور مالی زن بسیار سختگیری می‏ کند و سر سوزنی گذشت ندارد ، به درد زندگی نمی خورد. البته مقصود این نیست که باید زن بی اجازه ی شوهر هر چه می‏ خواهد خرج کند ، بلکه دکتر آدامز معتقد است که بیشتر مشاجراتی که در خانه روی می ‏دهد فقط بر سر پول است. حال آنکه در اصل نباید چنین باشد ، خیلی از زن و شوهرها چندان که به پول اهمیت می دهند، هرگز برای تربیت بچه ها ارزش قایل نیستند، البته زن و شوهر به واسطه ی پول مشاجره نمی کنند، بلکه در اکثر اوقات طریقه ی خرج کردن آن است که موجب سر و صدا و نزاع ایشان می‏گردد. پس زنی که به خوبی مدیریت خانه را انجام می‏دهد، پول را با حساب و کتاب و مناسب خرج می‏ کند و یک شاهی را هم حرام نمی کند و باز مورد شماتت و سختگیری شوهر قرار می گیرد، حق دارد گلایه مند باشد.


نوع چهارم : مردی که سریع و آسان دروغ می گوید!
شوهرانی که برای پیشرفت مقاصد خود ، دروغ های کوچکی می گویند و یا گاه این کار را برای تمسخر همسر خود انجام می‏ دهند. بالاخره یک روز کارشان به دادگاه خانواده می کشد. این گروه مردان همواره در دنیایی از وهم و خیال در پروازند و معمولاً فراموشکار هم می‏ شوند و تمام دروغ هایی را که گفته اند از یاد می برند چون از قدیم گفته اند که «دروغگو همیشه فراموشکار است! »


نوع پنجم : مردان فراری از میدان مبارزه!
پنجمین گروه مردانی هستند که از موانع و مشکلات فراری هستند و به جای اینکه از مشکلات زندگی استقبال کرده و در رفع آن کوشا باشند ، فرار را بر قرار ترجیح می‏دهند. طبیعی است مردانی که حاضر نیستند به جنگ موانع و مسایل زندگی بروند و همواره میدان مبارزه را ترک می گویند، در زندگی زناشویی هم برای همسر خود تکیه گاه مناسبی نخواهند بود.


نوع ششم : مردان نامنظم و بی ادب در نزاکت!
ازدواج با مردان نامنظم و به دور از ادب و نزاکت نیز به صلاح نیست. بی نظمی خواه در تعیین وقت ، خواه در لباس و غذا و یا هر چیز دیگر، شما را از زندگی بیزار می‏کند.


نوع هفتم : مردانی متعلق به خویشاوندان خود!
شوهری که فقط به اقوام و خویشان خودش تعلق دارد نیز از جمله شوهرانی است که ابداً به درد شما نمی خورد. چون این گونه مردان اصلاً به شما متعلق نیستند و از آن دردانه های عزیز کرده ی پدر و مادر خود هستند که می خواهند همیشه کنار آنها باشند . پس چه وقت می‏تواند به شما رسیدگی کند، چه وقت فرصت حرف زدن با شما را دارد؟ سرپرست انیستیتو راهنمایی ازدواج اعتقاد دارد که زندگی با این نوع مردان، همواره اختلاف در منزل به وجود می آورد و حرف‏های بی مورد و بی ارزش همیشه در منزل شما منعکس می‏شود که به دنبال خود دعوا مرافعه خوهد آورد.


نوع هشتم : مردان راحت طلب!
شوهر راحت طلب، از جمله خطرناکترین مردان جهان خلقت است . مردی که بی هدف و بیهوده پشت شیشه رستورانی نشسته، از پنجره بیرون را تماشا می کند و پک به سیگارش می زند و وقت کشی می کند، یا مردی که در خیابان بدون برنامه مشغول قدم زدن است و یا با اتوبوس به اول خط و آخر خط می رود و مردم را تماشا می کند و با آسودگی خاطر وقت خود را بی سبب تلف می کند، موجودی است که خوشبختی در کنار او امکان ندارد، بلکه اساساً زندگی با چنین مرد راحت طلب و بی درد و سهل گذرانی به هیچ وجه صلاح نیست.

برچسب‌ها: دوستی و عشق و رابطه دختروپسر, خواستگاری و ازدواج, چگونه خواستگار و شوهرخوب پیداکنیم, نذرودعابرای آمدن خواستگار دلخواه, راهکارحل مشکل تأخیر ازدواج دختران و پسران

نرگس بازدید : 38 شنبه 17 خرداد 1393 نظرات (0)

یتوانیم اطرافیان خودمان را تحت تاثیر قرار بدهیم . آیا به نظر شما تحت تاثیر قرار دادن دیگران کار سختی است ؟ سخت است کاری کنید که دیگران شما رو تحسین کنند ؟

در حقیقت این کار به هیچ وجه سخت نیست ، می دانیم الان در ذهن شما چه چیزهایی میگذرد و مطمئن هستیم که الان در دل خودتان میگویید : اگر اینکار آسون بود ، چطور خیلی از افراد سالها برای اینکار زمان صرف میکنند و به موفقیت نمی رسند ؟

جواب این سوال ساده است ، چون این افراد در مسیر صحیح و درست قدم بر نمی دارند.

در ابتدا باید بدانید که چه کسی رو میخواهید جذب کنید ؟
اغلب انسانها زمانی تحت تاثیر قرار میگیرند که فردی رو می بینند که میتواند کاری رو انجام بدهد که خودشان نمی توانند انجام بدهند . برای همین است که روشهای جذب کردن هر فرد با فرد دیگر متفاوت است.
پس برای اینکه بر روی یک فرد تاثیر گزار باشید و توجه او را جلب کنید باید با پیش زمینه ذهنی فردی که قصد جذب کردنش رو دارید آشنا باشید.
خوشبختانه در دنیای امروز آشنایی با تفکرات یک فرد با بروز پدیده ای به نام اینترنت و وجو شبکه های اجتماعی بسیار آسان شده است. در انتها باید به این نکته اشاره کنیم که توجه دیگران را جلب کردن و بر روی دیگران تاثر گذاشتن درواقع احتیاج شدیدی به انسان شناسی دارد. پس طرف مقابل خود را بشناسید و نظر او را جلب کنید.

نرگس بازدید : 36 شنبه 17 خرداد 1393 نظرات (0)

برای ازدواج، دو نوع تحقیق وجود دارد؛ تحقیق اولیه و تحقیق اصلی.
تحقیق اولیه مختصر است و قبل از اجازه‌گرفتن برای خواستگاری انجام می‌شود و مسئله همتایی خانواده‌ها از جهت اجتماعی ، فرهنگی و دینی مد نظر است. سؤالات اولیه درباره سن ، تحصیلات، خدمت نظام وظیفه، شهر محل زندگی و... در همان تماس تلفنی برای قرار خواستگاری پرسیده می‌شود.
 
تحقیق اصلی پس از خواستگاری و جلسات گفتگوی پسر و دختر و با هدف رفع ابهامات انجام می‌شود.
موضوعات قابل طرح در تحقیق
1- خانواده
2- رفتار فردی و اجتماعی: سوالاتی از قبیل:
- صفت بارز اخلاقی او چیست؟
- آیا عصبانی می‌شود؟
-هنگام این حالت چه عکس‌العملی نشان می‌دهد؟
-رفتار اجتماعی او را چگونه می‌بینید؟
-كدام صفات اخلاقی را در او بیشتر می‌بینید؟
- عصبانیت او را در چه مواقعی دیده‌اید؟
-با چه افرادی (چه تیپ شخصیتی) رفت‌وآمد می‌کند؟
-معاشرت او با دیگران چگونه است؟
- اجتماعی است یا منزوی؟
-تا چه حد به خانواده و دوستان خود وفادار است؟
- چقدر به تعهدات خود پایبند است؟
- تلاش او برای کسب روزی حلال چگونه است؟ و...
 
3- دوستان
4- مسئولیت‌پذیری
5- رعایت حقوق دیگران
6- اعتقادات مذهبی
7- توانمندی‌های فرد
از چه کسانی تحقیق کنیم
1- تحقیق از آشنایان
بستگان شخص‌ از روحیات‌، اخلاق و کردار او باخبرند. می‌توان درباره فرد مورد نظر از آنها تحقیق کرد. البته این به تنهایی کافی نیست چون ممکن است خویشاوندان‌، مصلحت‌اندیشی کنند.
2- تحقیق از دوستان
دوستان نزدیک فرد که مدتی با او در تماس و معاشرت و دوستی بوده‌اند منابع خوبی برای تحقیق هستند. دوستی محصول همرنگی و تفاهم است و معمولا افراد درستكار با افراد ناشایست و بی‌بندوبار دوست نمی شوند. درواقع دوستان هركس تا حدی منعكس‌كننده روحیات او هستند.
3- تحقیق از محل کار یا تحصیل
این افراد ممکن است مطالبی درباره شخص مورد نظر بدانند که حتی خویشان و دوستان نزدیک او ندانند. این روش تحقیق از دو روش پیش بهتر نیست اما کامل کننده آنهاست. از این طریق ما قادر به شناخت فرد در زمینه‌هایی هستیم مانند: نحوه برخورد او با ارباب رجوع، نحوه مراوده با همکاران، همکاری و سازش با دیگران و پایبندی به اعتقادات دینی.
4- تحقیق از همسایه ها
این رایج ترین روشی است که افراد با آن تحقیق می کنند. با تحقیق در محل کار و تحصیل می‌توان به شناختی از فرد و روحیات او دست یافت، اما با تحقیق در محل زندگی او، امکان شناخت خانواده هم میسر می‌شود. البته مشروط بر آنکه اعضای خانواده او در محل سکونت فرد مورد نظر حضور داشته باشند و علاوه بر آن مدتی از زمان سکونت آنها در آن محل گذشته باشد تا همسایگان به شناختی هرچند نسبی از آن خانواده رسیده باشند.
از همسایگان در مورد اخلاق در خانه، سابقه دعوا و یا رفتار بد در محله پرس‌وجو كنید اما مواظب باشید كه جزئیات خواستگاری و ارتباط با آنها را بر ملا نكنید؛ چون ممكن است همسایه‌ها بعدا مزاحمت ایجاد كنند.
5- تحقیق از معرف
در مورد ازدواج هایی با حضور یک معرف، اگر فردی که دختر و پسر را به هم معرفی می‌کند، نسبت به اهمیت کار خود آگاه باشد و آن را با شناخت کافی نسبت به روحیات دو طرف انجام دهد، منبع خوبی برای شناخت و تحقیق خواهد بود.
6- صحبت با فرد مورد نظر
بعد از همه این راه ها می توان جلساتی برای گفتگوی خانوادگی، مهمانی های خصوصی با حضور خانواده دختر و پسر و جلسات گفتگوی دو نفره عروس و داماد ترتیب داد تا با هم بیشتر آشنا شوند.
قرار نیست نظرتان در تحقیقات هم‌جهت با شخص منبع تحقیق باشد. شما برای كشف حقیقت آمده‌اید نه برای ایجاد ارتباط و تفاهم هرچند ارتباط مناسب و حسن‌تفاهم. می‌تواند به طرف مقابل اطمینان دهد و نكات مهمی بیان كند
نكات مهم در تحقیق
• سعی كنید با همكار و هم‌مغازه‌ای او قرار ملاقاتی بگذارید و از دوستان او راجع به خصوصیات روحی‌اش سؤال كنید.
از مسافرت‌ها و جاهایی كه با هم رفته‌اند و از علایق او بپرسید؛
موقعیت آنها و اینكه به چه اسم و عنوانی مشهورند،
چقدر با همسایگان ارتباط دارند
و اینكه چه چیزهایی بیشتر برایشان مهم است.
• قرار نیست نظرتان در تحقیقات هم‌جهت با شخص منبع تحقیق باشد. شما برای كشف حقیقت آمده‌اید نه برای ایجاد ارتباط و تفاهم .هرچند ارتباط مناسب و حسن‌تفاهم می‌تواند به طرف مقابل اطمینان دهد و نكات مهمی بیان كند.
• تغییر و تحول در زندگی فرد خود نشانه‌هایی از حالات و روحیات اوست. در تحقیق به این مسئله توجه كنید.
• كسی كه برای تحقیق می‌رود، می‌تواند با موضوع دیگری غیر از ازدواج سؤالاتی بپرسد. سپس موضوعات را به‌طور مستقیم بیان كند.
• موضوعاتی كه برایتان اهمیت بیشتری دارد به محقق تأكید كنید و از او بخواهید اهمیت موضوع را بروز ندهد.
• اگر هنگام گفتگو با افراد مختلف به تناقضی رسیدید، تحقیق در آن زمینه را با دقت بیشتر و به‌دور از حساسیت ادامه دهید.

برچسب‌ها: دوستی و عشق و رابطه دختروپسر, خواستگاری و ازدواج, چگونه خواستگار و شوهرخوب پیداکنیم, نذرودعابرای آمدن خواستگار دلخواه, راهکارحل مشکل تأخیر ازدواج دختران و پسران

نرگس بازدید : 39 شنبه 17 خرداد 1393 نظرات (0)

کسی که خودشناسی می کند، برای زندگی خودش هدف قائل می شود، برنامه ریزی می کند، آرزوهایش را روی کاغذ می آورد و جاهای خالی زندگی اش را شناسایی می کند.
کسی که خودش را خوب می شناسد، کمتر تحت تاثیر حرف دیگران مسیر زندگی اش را تغییر می دهد و دوست دارد خودش بداند با زندگی اش چه کار می کند. به عنوان مثال، یک دختر ۱۷ ساله دوست دارد در سن ۳۰ سالگی جراح زنان و زایمان باشد، در شیراز زندگی کند ویک بچه داشته باشد.
▪ اولا این که کسی که می خواهد پزشک متخصص بشود، باید همسری انتخاب کند که شرایط بخصوص شغلی او را درک کرده و بتواند او را حمایت کند.
▪ از سوی دیگر شاید لازم نباشد او هم جراح باشد اما باید از تحصیلات دانشگاهی برخوردار باشد. در ضمن، برای چنین دختری که زودتر از ۳۰ سالگی نمی خواهد بچه دار بشود، ازدواج زودرس یا حاملگی زودرس مزیت خاصی ندارد.
▪ در ضمن اینکه دوست دارد در شیراز زندگی کند، تا حدی تکلیف خواستگاری که می خواهد او را به تبریز یا کانادا ببرد را مشخص می کند. با خودتان رو راست باشید، و در تصمیمتان راسخ باشید.
۲) مرحله دوم این است که همسر آینده تان را بر اساس خواسته ها و موقعیت فعلی خود تصور کنید. تصور کردن همسر ایده آل با توجه به آرزوهایتان نسبتا راحت است. همیشه از خودتان این سوا ل را بپرسید: «آیا من برای شخصی که به عنوان همسر ایده آل خودم تصور کرده ام، همسر ایده آلی هستم؟» خیلی ساده است. هر ترازویی دو کفه دارد. اگر می خواهید کفه طرف مقابلتان سنگین باشد، ابتدا باید کفه طرف خودتان را سنگین کنید. کسی که می خواهد با یک فرد تحصیل کرده هنردوست ازدواج کند، بهتر است خود نیز تحصیل کرده و هنر دوست باشد.
۳) در مرحله سوم باید یکسری معیارهای غربالگری اولیه برای همسریابی انتخاب کرده و آنها را آزمایش کنید. رایجترین معیارهایی که برای این منظور به کار می روند عبارتند از: تفاوت سن، تفاوت قد، تفاوت ظاهر، تفاوت تحصیلات، تفاوت طبقاتی، تفاوت قومی، تفاوت زبانی و در نهایت تفاوت دینی.
▪ نکته مهم این است: این شما هستید که تعیین می کنید یک ویژگی برایتان مهم است یا خیر. مثلا برای یک نفر ممکن است ازدواج درون قومی خیلی مهم باشد ولی برای کس دیگر اصلا اهمیت نداشته باشد.
▪ نکته دیگر این است که تفاوت آدمها در یک قالب نسبی مطرح می شود تا مطلق. مثلا به نظر یک نفر قد ۱۷۰ کوتاه است و به نظر شخص دیگری ایده آل است. پژوهش ها نشان دادند که کسانی که حرف مردم برایشان مهم است بیشتر به ظاهر طرف مقابلشان اهمیت می دهند.
۴) مرحله چهارم عبارتست از «دیدن» و «دیده شدن» برای ایجاد جاذبه اولیه. در کشورهایی که محیطهای مختلط کمتر است، پسرها ممکن است به کمک مادر و خواهرانشان برای پیدا کردن همسر مناسب متوسل شوند. ولی متاسفانه چنین امکانی برای اکثر خانمهای جوان کمتر وجود دارد. به همین دلیل توصیه من این است که محیط کار، تحصیل یا تفریح خود را به گونه ای انتخاب کنید که حداکثر احتمال ممکن را برای دیده شدن توسط همسر احتمالی آینده تان به شما بدهد. به عنوان مثال کسی که می خواهد با یک موسیقیدان ازدواج کند، یا در کلاسهای متعدد موسیقی شرکت می کند یا عضو انجمنی می شود که موسیقی دانان معمولا عضو آن می شوند. کار دیگری که می توانید بکنید این است که چند خصوصیت اصلی که برای همسر آینده تان در نظر دارید به نزدیکان و دوستان بگویید ممکن است آن ها فردی را با این مشخصات بشناسند و یا در آینده اگر با چنین کسی برخورد کنند بلافاصله به یاد شما می افتند و می توانند نقش معرف را داشته باشند.
۵) مرحله بعد یا دوست شدن با کسی است که فکر می کنید ممکن است با او ازدواج کنید یا خواستگاری کردن از این فرد است. در بسیاری از جوامع (چه شرقی و چه غربی) معمولا خواستگاری توسط جنس مرد صورت می گیرد و معمولا یک زن نمی تواند از یک مرد تقاضای دوستی و یا ازدواج بکند وگرنه به سبکی متهم می شود.
به هر حال، فراموش نکنید وقتی با کسی به قصد ازدواج دوست شدید یا از او خواستگاری کردید، فکرتان فقط مشغول ظواهر امر (مانند کافی شاپ رفتن و کادوهای رمانتیک دادن یا نحوه چای آوردن عروس خانم موقع خواستگاری و مراسم عروسی) نباشد. به اصل موضوع دقت کنید.
۶) مرحله ششم که به نظر من مهمترین مرحله انتخاب همسر است، بردن نهایت استفاده از فرصتها برای شناخت بهتر همسر احتمالی تان از طریق برقراری ارتباط کلامی یا غیر کلامی می باشد. امروزه حتی خانواده های نسبتا سنتی و مذهبی با حرف زدن و معاشرت زوجهای آینده در طول دوران نامزدی شان مخالفت چندانی ندارند.
در طول این جلسات، از طرف مقابل خود باید سوال بپرسید. سوالهای تعیین کننده.
● این سوالها از هر فرد به فرد دیگر فرق می کند اما به عنوان نمونه چهار تا پنج مورد از آنها را برایتان می گوییم:
الف) می توانید بپرسید: «هدف شما در زندگی چیست؟ سه تا از بزرگترین آرزوهای زندگی تان را بگویید».
ب ) مثلا: «هدف شما از ازدواج چیه؟ چرا می خواهید با من ازدواج کنید؟»
پ ) «من شغلم ایجاب می کند که در خارج از منزل کار بکنم. می خواستم بدانم راجع به این موضوع چی فکر می کنی؟»
ت ) « در خانه پدر و مادری شما تقسیم کارهای منزل به چه صورت بوده؟ دوست دارید در زندگی ما چطور باشد؟»
پرسیدن این سئوال ها کمک کننده است، اما فراموش نکنید که ما در دنیای ایده آل زندگی نمی کنیم، بنابراین اگر تصمیمتان بر این شد که با فردی ازدواج کنید (بخصوص برای خانم ها) فراموش نکنید حتما شرایطی را که برایتان مهم است سر عقد مطرح کرده و تعهد لازم را از همسر آینده تان بگیرید. این تنها سندی است که می تواند در صورت عدم سازش همسرتان در موارد یاد شده از شما حمایت کند.
از سوال مهمتر، ارتباطات غیر کلامی است. مثلا اینکه آیا رفتارش طوری که می خواهید با مهربانی و عاطفه هست یا نه؟ آیا آداب اجتماعی را در حدی که برای شما مهم است بلد هست اگر نه، آیا در این حد با او احساس صمیمیت می کنید که این مورد را با او در میان بگذارید؟
علاوه بر آن باید از خودتان بپرسید: از هم صحبتی با او خسته شدید یا لذت بردید؟ اینکه اگر اختلاف نظری پیش آمد می توانید با صحبت کردن مسئله را حل کنید و یا بر سرش به تفاهم برسید؟ آیا می ترسید مسئله ای را با او در میان بگذارید؟ از عکس العمل هایش در مقابل حرف ها و رفتار شما نگران می شوید؟ آن چیزهایی را که شنیدید یا دیدید وقتی به خانه برگشتید، روی کاغذ بیاورید، زیرا برای مرحله آخر یا هفتم باید از آنها استفاده کنید.
۷) مرحله آخر جمع بندی وضعیت و گرفتن تصمیم مناسب است. در زندگی هر کسی حداقل یک فرد معتمد وجود دارد. نسبت آن شخص مهم نیست. عقل و تجربه اش مهم است. باهم صحبت کنید و مجموع شرایط را برایش بگویید و بخواهید وضعیت را از دید خودش ارزیابی کند.
سعی کنید در ارائه مشاهدات و شنیده هایتان منصف باشید و به اصطلاح سانسور نکنید. بعد با خودتان خلوت کنید. تمام نظرات و تفکرات را کنار هم بچینید و جنبه های مثبت و منفی ازدواج با این فرد را کنار هم مقایسه کنید. آیا جنبه های مثبت به جنبه های منفی می چربند؟ آیا چیزی در نکات منفی هست که خیلی برا یتان مهم باشد و بخاطرش بخواهید از طرف بگذرید؟ ممکن است چیزهایی را که شنیدید قبول نداشته باشید که ایرادی ندارد. هرکسی نظر خودش را دارد، ولی در نهایت این زندگی شماست. تصمیم آخر را خودتان بگیرید و آن را به پدر و مادرتان اعلام کنید.
می توانید وقتی نتیجه تصمیمتان را به پدر و مادرتان می گویید دلایل خودتان را هم بگویید که بدانند این تصمیم را عاقلانه گرفتید و جوانب آن را سنجیده اید.
مراحل بالا توصیف یک فرایند عقلانی و منطقی بود. ازدواج در زندگی فرد یک تصمیم خیلی مهم است. ازدواج موفق می تواند تمام توانایی های بالقوه فرد را شکوفا کند و ازدواج نا موفق می تواند منابع غنی درون وجود یک نفر را به صفر برساند. هستند کسانی که فقط از روی احساسشان ازدواج کردند و خوشبخت شدند ولی تعداد کسانی که خوشبختند و این تصمیم را با چشمهای باز و با در نظر گرفتن همه جوانب گرفتند بیشتر است.

سارا ناصر زاده
پژوهشگر، روان درمانگر جنسی و مشاور زوج ها
منبع: http://www.aftab.ir/lifestyle/view.php?id=92684

نرگس بازدید : 32 چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

این کتاب در شش فصل سامان یافته و نگارنده کوشیده با عطف توجه به واقعیت‌های موجود جامعه و با یاری جستن از آموزه‌های کتاب و سنّت، به کند وکاو موانع و راه‌حل‌های پیش روی ازدواج بپردازد و تا حدودی واقع بینانه جوانان را با واقعیت‌ها و بایسته‌های ازدواج آشنا سازد.

در مقدمه این کتاب چنین آمده است:

    ازدواج مبارک‌ترین سنّت الاهی در زندگی انسان است که در کنار شیرین ساختن زندگی، زمینه رشد و تعالی را فراهم می‌سازد و بر اساس آن اراده الاهی مبنی بر بقای نسل آدمی را نیز لباس تحقق می‌پوشد . انسان در سایه ازدواج به آرامش روحی می رسد و با روبرو شدن با آیینه زلال همسر خود چین و شکن خلق و خوی خود را صفایی می بخشد و به یمن همراهی با همسری مهربان و همراز در پیچ و خم نامهربانی های روزگار هیچگاه خود را تنها و بی کس نیافته و بر آلام طاقت سوز خود سنگ صبوری می شناسد و در کنار او با تقسیم شادی ها و غم ها از رنج جانکاه تنهایی می رهد و آنگاه که باغ پر طراوت زندگی با تولد فرزندان معطر می شود و زندگی بهاری دیگر را تجربه می کند ، بیش از پیش به راز دعوت مهربانانه خداوند به سنت ازدواج پی می برد .

باری ، آدمی به برکت ازدواج با مهار حکیمانه غرایز جنسی و بر اساس اصل «الرفیق ثم الطریق» در کنار همسر و همراه همدلِ خود راه پر نشیب و فراز قرب به خداوند و نیل به مقام انسان کامل را در می نوردد و آنگاه که از این خاکدان رخت بربسته و رخ در نقاب خاک می کشد ، به لطف اعمال صالحی که اندوخته و منزلتی که نزد خداوند یافته ، استمرار همراهی و همنشینی با همسر و فرزندان صالح خود در بهشت جاودانه را از ساحت مهربان حق می طلبد و البته این نعمت جاودانه را در آغوش خواهد کشید .

آیا این همه آثار و برکات برای دعوت جوانان و اقبال به این سنت مبارک الاهی کافی نیست ؟!

بدون تردید برای هر جوان بویژه جوانی متدین، پاکدامن و پایبند به سنت‌های دینی، شیرین‌ترین لحظه، زمانی است که چشمش به یار و همسری که قرار است یک عمر کنار او بسر برد، می‌افتد و با سرخوشی و شادکامی لباس دامادی یا عروسی به تن می‌کند و مراسم پرخاطره ازدواجش را می‌بیند. این لحظات چنان شیرین و پرخاطره است که تصاویر آن به عنوان نماد عشق و شیدایی تا پایان زندگی زینت‌بخش اتاق همسران می‌شود و خاطرات آن بسان گوهری گرانبها هماره در ذهن و دل آنان زنده و پویا می‌ماند و ترنّم آن هماره به لحظات خوش زندگی طراوت می بخشد .

ازدواج برغم چنین آثار مثبت و با برکت امروزه با موانع چندی روبرو است که برخی از آنها عبارتند از :

۱. سنت های غلط و دست و پا گیر در کنار مشکلات اقتصادی سنّ ازدواج را به مراتب بالا برده به گونه ای که میلیون ها پسر و دختر در حالی که چند سالی از سنّ ازدواج آنان گذشته است ، هم چنان شرایط مناسب برای تحقق این سنت الاهی برای آنان فراهم نمی گردد . وقتی داشتن مسکن در کنار برخورداری از شغل درآمد زا ، در آغاز ازدواج از سوی عموم خانواده ها مورد تاکید قرار می گیرد و یا پس از ازدواج تامین مسکن در کنار سایر هزینه های سنگین ، مهم ترین دغدغه زندگی را تشکیل می دهد ، آیا می توان از جوانان انتظار داشت که بدور از هر دغدغه ذهنی به ازدواج به عنوان سنّت مورد تاکید خداوند اقبال نمایند ؟!

۲.شماری از جوانان بخاطر اقتضای شور و شعف جوانی بدون توجه لازم به ارزش های اخلاقی و اسلامی که برخورداری از آنها شرط بقا و سلامت زندگی است ، با دیدن  چهره ای زیبا و اندامی دلربا یا ثروتی انبوه یا مقامی پر طمطراق یا هر جلال و جمال ظاهری دیگر ، دل باخته شده و زمام عقل و خرد را از دست می دهند و زمانی از چهره تاریک و آلوده معشوق خیالی خود با خبر می گردند که کار از کار گذشته و راهی جز جدایی پر زیان یا عمری تحمل جانکاه در برابر خود نمی بینند . متاسفانه برخی از جوانان متدین با این تلقی نا صحیح از آموزه های دینی که هر گونه تلاش برای شناخت شخصیت اخلاقی طرف مقابل را امری نامشروع می داند ، بدون مطالعه و مداقّه لازم در بازشناسی همسر شایسته دچار شتاب زدگی شده و خود را برای همه عمر از داشتن همسری دلخواه و همراه محروم می سازند . بالا رفتن آمار طلاق بویژه در باره همسرانی که از ازدواج آنان کمتر از یکسال گذشته از این حقیقت تلخ حکایت دارد .

۳.  برخی از جوانان در اثر غفلت و نا آگاهی از چگونگی ورود به عرصه حساس زندگی مشترک و عدم آشنایی با اصول و قواعد همسرداری، با انبوهی از تلخی ها و ناکامی ها روبرو شده و زندگی به جهنمی از منازعات و مشاجرات تبدیل می شود و گاه برغم آن که باغ زندگی مشترک با گل‌های پاک فرزندان معطّر شده است، با طلاق و جدایی به ویرانه غمبار تبدیل می گردد . برای آن که شیرین‌ترین خاطره عمر به تلخ‌ترین خاطره تبدیل نگردد و خانه‌ای که محبوب‌ترین خانه نزد خداوند است مبغوض‌ترین خانه نشود و روان لطیف زوجین با مشاجرات و ستیز فرسایش پیدا نکند و فرزندان طلاق دهها آسیب را برای خود، خانواده و اجتماع به دنبال نیاورند، چه باید کرد؟

قطعاً یکی از مهمترین و کار‌آمدترین راه آشنا ساختن ذهن جوانان با حسّاسیت و اهمیت پدیده ازدواج، و معیارهای انتخاب همسر شایسته، چگونگی دستیابی به گزینه شایسته برای زندگی مشترک، تبیین موانع ازدواج و ارایه راه‌های حلّ آن، تبیین مراحل و مقدمات ازدواج و نیز تبیین اصول و قواعد همسر داری است .

برای آن که جامعه در این عرصه خطیر با آسیب های کمتری روبرو شده و زمینه برای شکل گیری بنیان محکم و پاک زندگی مشترک فراهم گردد و از دامن چنین خانواده هایی  فرزندانی پرنشاط ، با انگیزه و معنویت گرا پا به عرصه گیتی گزارند ، در کنار دهها اقدام که باید از سوی دولتمردان و مردم برای کاستن دغدغه های اقتصادی و کنار گذاشتن سنت های ناصواب  برداشته شود ، می بایست در سطحی فراگیر و از رهگذر متون آموزشی و درسی و نیز از زبان رسانه های عمومی از آغاز نوجوانی ، برای روبرو شدن معقول و مشروع با پدیده غرایز جنسی ، چگونگی مواجه شدن با سنت ازدواج ، قواعد انتخاب همسر و اصول همسرداری آموزش لازم داده شود . مسئولیت خطیری که در برخی از کشور های شرقی همچون چین و ژاپن به صورت جدی و البته ملهم از آموزه های گاه نا صواب آیین های مورد قبول آنان دنبال می شود ، اما متاسفانه ما برغم برخورداری از متعالی ترین و پیراسته ترین آموزه ها و رهنمون ها که در قرآن و سنت انعکاس یافته و در سیره تابناک پیشوایان دینی تجسد یافته ، از اقدام بایسته و به موقع غافل می مانیم !

کتاب حاضر بر اساس چنین دغدغه ای فراهم آمده و نگارنده کوشیده است با مخاطب قرار دادن جوانان پاک و محبوب و بویژه دانشجویان ، شماری از رهنمون های برگرفته از کتاب و سنت را به منظور تشویق آنان به ازدواج و پرهیز از تاخیر در این زمینه و ارایه راه حل های برون رفت از موانع پیش روی ازدواج ، و ارایه رهنمون های لازم برای انتخاب همسر شایسته – به استثنای اصول و قواعد همسر داری که امید است در کتابی دیگر توفیق پرداختن به آنها فراهم گردد – در اختیار آنان قرار دهد . بر این اساس عنوان «آیین همسر گزینی» را برای این کتاب انتخاب کرده‌ام .

بر اساس اهداف پیشگفته مباحث این کتاب در شش فصل انعکاس یافته است، بدین شرح :

در فصل نخست در باره حکمت ازدواج و این که چرا شور همسر خواهی در دل و جان آدمیان گذاشته شده و دلایل حکیمانه بودن پیش بینی ازدواج در نظام آفرینش مورد ارزیابی قرار گرفته است.

فصل دوم به بررسی رویکرد‌ها به پدیده ازدواج اختصاص یافته است . در این فصل ضمن بررسی رویکرد رهبانی و نقد آن و ستایش از رویکرد مثبت اسلام به ازدواج ، موانع کنونی بر سر راه ازدواج جوانان را مورد توجه قرار داده و راه حل‌هایی را برای برطرف کردن یا کاستن از این موانع پیشنهاد شده است .

در فصل سوم معیارهای پنجگانه انتخاب همسر شایسته مورد بحث و بررسی قرار گرفته است، که عبارتند از: ۱. دینی و اخلاقی؛ ۲. روان شناختی؛ ۳. علمی و فرهنگی؛ ۴. زیبا شناختی؛ ۵. شغلی و اقتصادی. این معیارها با توجه به شرایط کنونی جامعه و مشکلاتی که در تشخیص معیارهای همسر شایسته در پیش روی جوانان قرار دارد، مورد توجه قرار گرفته‌اند .

در فصل چهارم به این پرسش اساسی پاسخ داده ایم که با فرض باورداشت به معیارهای همسر شایسته، با توجه به محذورات شرعی و تا حدودی فرهنگی که در زمینه ارتباط میان دختران و پسران پیش از ازدواج وجود دارد، چگونه می‌توان به همسری مناسب که دغدغه بسیاری از جوانان است، دست یافت . در این فصل ضمن نقد ارتباط های غیر شرعی پیش از ازدواج، چند راه حل در این زمینه مورد بررسی قرار گرفته است .

فصل پنجم به بررسی مراحل مقدماتی جشن ازدواج اختصاص یافته، و در باره موضوعاتی همچون: گفتگو پیش از ازدواج، چگونگی جلب رضایت والدین و آداب دینی برگزاری جشن ازدواج گفتگو شده است .

 در فصل ششم چهار نمونه از الگو های ازدواج موفق را ارایه کرده ایم که عبارتند از : ۱. ازدواج موسی (ع) با دختر شعیب ؛ ۲. ازدواج علی با فاطمه (ع) ؛ ۳. ازدواج جویبر با ذلقاء ؛ ۴. ازدواج ملا صالح مازندرانی با آمنه بیگم .

مهم ترین پیامی را که در این کتاب دنبال کرده ام این نکته است :

     باید این حقیقت را با تمام جان و دل دریابیم که خداوند بر اساس مهر بیکران و بی پایان خود نظام هستی را با همه پیچیدگی هایش بنیان گذاشته و هر آنچه در نظام تشریع و از زبان پیامبران به ما ابلاغ نموده مبتنی بر اصل حکمت و خیرخواهی است . بر اساس همین اصل همان گونه که خداوند ما را از حریم شکنی و آلوده داشتن چشم و دامن باز داشته ، به اقبال به سنت ازدواج توصیه نموده و  بر اساس وعده تخلف ناپذیر خود تامین معاش زوجین را تضمین کرده است . از این جهت برغم اذعان به وجود شماری از مشکلات و موانع کنونی بر سر راه ازدواج ، باید باور کنیم که تاخیر در این زمینه عملاً راه را برای درغلتیدن در شماری از لغزش های اخلاقی هموار ساخته و خود را از نیل به سعادت جاودانه دور ساخته ایم و با فرض فراهم شدن مقدمات دیر هنگام ازدواج ، زندگی مشترک عموماً از آن گرما و حرارت لازم که تضمین کننده بقا و سلامت آن است ، برخوردار نخواهد شد . از این رو اهتمام و اقبال به موقع به ازدواج به عنوان سنت موکد پیامبر اکرم (ص)  و آسان انگاشتن دشواری ها با تکیه به لطف بیکران و وعده تخلف ناپذیر الاهی و در عین حال پرهیز از هرگونه شتاب زدگی در گزینش همسر شایسته را به جوانان پیشنهاد می کنیم .

 چنان چه بخواهیم برای این اثر ویژگی خاصی  برشمریم ، از همه مهم‌تر آن که نگارنده کوشیده با پرهیز از طرح مباحث کلی، تا حدود زیادی با عطف توجه به واقعیت‌های موجود جامعه و با یاری جستن از آموزه‌های کتاب و سنّت، به کند وکاو موانع و راه‌حل‌ها بپردازد و تا حدودی واقع بینانه جوانان را با واقعیت‌ها و بایسته‌های ازدواج آشنا سازد .

در پایان از خداوند منّان و فیض گستر بخاطر توفیق تدوین این کتاب سپاس گزارم و ضمن تشکر از کلیه دست اندرکاران انتشار این کتاب ، امیدوارم گامی هر چند خرد برای تشویق جوانان عزیزمان به امر مقدس ازدواج و تحکیم زندگی زناشویی آنان برداشته باشم .

                  و الله ولی التوفیق

علی نصیری

قم ۱۵/۱۰/۱۳۸۷

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 33
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 20
  • بازدید امروز : 7
  • باردید دیروز : 21
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 47
  • بازدید ماه : 38
  • بازدید سال : 298
  • بازدید کلی : 2,403