loading...
شیوه های همسرگزینی
نرگس بازدید : 24 پنجشنبه 29 خرداد 1393 نظرات (1)

تعبیر غلط از عشق


متاسفانه اول زمانی که صحبت از عشق به میان می آید، اولین چیزی که از مفهوم این کلمه به ذهن جوان خطور می کند، علاقه به جنس مخالف است. جوان تصور می کند عشق، به علاقه بین پسر و دختر منحصر می گردد. از آنجا که نیاز به عشق و محبت یک نوع نیاز دوره جوانی است، جوان اقناع این نیاز را بیش از هر کس دیگر، در جنس مقابل جستجو می کند. در حالی که اولا این عشق ها پایه و اساس محکمی ندارد و حتی چنانچه به ازدواج بینجامد در اغلب موارد با شکست و ناکامی مواجه می گردد. چرا که زمانی که جوان با حقایق زندگی و انواع مسوولیت های آن مواجه می شود میزان اختلاف نظرها زیادتر شده این عشقی که زائیده هیجان های زو دگذر جوانی بوده به خصومت می گراید و اغلب به طلاق منتهی می شود یا موجد ناسازگاری های مداوم خانوادگی می گردد. ثانیا چون در دوره جوانی لذایذ و خواسته های نفسانی در حد اعلای خود است این امر یعنی وجود عشق های صوری و بی پایه موجب ایجاد انحرافات اخلاقی و وارد شدن خدشه به سلامت روحانی جوان است. اهل عالم باید به ایجاد روابط محبت آمیز و صمیمانه باکل ابنا بشر چه زن و مرد مامور باشند و زیستن بر مبنای اصول روحانی و دارا بودن زندگی انسانی امریست به غایت مشکل امروز جوان باید به مبارزه همه جانبه با مفاسد مشغول گردد و این عظیم ترین و بزرگ ترین امتحانی است که یک جوان با آن مواجه است.

نرگس بازدید : 22 پنجشنبه 29 خرداد 1393 نظرات (0)

به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار

که بر و بحر فراخست و آدمی بسیار

همیشه بر سگ شهری جفا و سنگ آید

از آنکه چون سگ صیدی نمی‌رود به شکار

نه در جهان گل رویی و سبزهٔ زنخیست

درختها همه سبزند و بوستان گلزار

چو ماکیان به در خانه چند بینی جور؟

چرا سفر نکنی چون کبوتر طیار

ازین درخت چو بلبل بر آن درخت نشین

به دام دل چه فرومانده‌ای چو بوتیمار؟

زمین لگد خورد از گاو و خر به علت آن

که ساکنست نه مانند آسمان دوار

گرت هزار بدیع‌الجمال پیش آید

ببین و بگذر و خاطر به هیچ کس مسپار

مخالط همه کس باش تا بخندی خوش

نه پای‌بند یکی کز غمش بگریی زار

به خد اطلس اگر وقتی التفات کنی

به قدر کن که نه اطلس کمست در بازار

مثال اسب الاغند مردم سفری

نه چشم بسته و سرگشته همچو گاو عصار

کسی کند تن آزاده را به بند اسیر؟

کسی کند دل آسوده را به فکر فگار؟

چو طاعت آری و خدمت کنی و نشناسند

چرا خسیس کنی نفس خویش را مقدار؟

خنک کسی که به شب در کنار گیرد دوست

چنانکه شرط وصالست و بامداد کنار

وگر به بند بلای کسی گرفتاری

گناه تست که بر خود گرفته‌ای دشوار

مرا که میوهٔ شیرین به دست می‌افتد

چرا نشانم بیخی که تلخی آرد بار؟

چه لازمست یکی شادمان و من غمگین

یکی به خواب و من اندر خیال وی بیدار؟

مثال گردن آزادگان و چنبر عشق

همان مثال پیاده‌ست در کمند سوار

مرا رفیقی باید که بار برگیرد

نه صاحبی که من از وی کنم تحمل بار

اگر به شرط وفا دوستی به جای آود

وگرنه دوست مدارش تو نیز و دست بدار

کسی از غم و تیمار من نیندیشد

چرا من از غم و تیمار وی شوم بیمار؟

چو دوست جور کند بر من و جفا گوید

میان دوست چه فرقست و دشمن خونخوار؟

اگر زمین تو بوسد که خاک پای توام

مباش غره که بازیت می‌دهد عیار

گرت سلام کند، دانه می‌نهد صیاد

ورت نماز برد، کیسه می‌برد طرار

به اعتماد وفا، نقد عمر صرف مکن

که عن قریب تو بی‌زر شوی و او بیزار

به راحت نفسی، رنج پایدار مجوی

شب شراب نیرزد به بامداد خمار

به اول همه کاری تأمل اولیتر

بکن، وگرنه پشیمان شوی به آخر کار

میان طاعت و اخلاص و بندگی بستن

چه پیش خلق به خدمت، چه پیش بت زنار

زمام عقل به دست هوای نفس مده

که گرد عشق نگردند مردم هشیار

من آزموده‌ام این رنج و دیده این زحمت

ز ریسمان متنفر بود گزیدهٔ مار

طریق معرفت اینست بی‌خلاف ولیک

به گوش عشق موافق نیاید این گفتار

چو دیده دید و دل از دست رفت و چاره نماند

نه دل ز مهر شکیبد، نه دیده از دیدار

پیاده مرد کمند سوار نیست ولیک

چو اوفتاد بباید دویدنش ناچار

شبی دراز درین فکر تا سحر همه شب

نشسته بودم و با نفس خویش در پیکار

که چند ازین طلب شهوت و هوا و هوس

چو کودکان و زنان رنگ و بوی و نقش و نگار

بسی نماند که روی از حبیب برپیچم

وفای عهد عنانم گرفت دیگر بار

که سخت سست گرفتی و نیک بد گفتی

هزار نوبت از این رای باطل استغفار

حقوق صحبتم آویخت دست در دامن

که حسن عهد فراموش کردی از غدار

نگفتمت که چنین زود بگسلی پیمان

مکن کز اهل مروت نیاید این کردار

کدام دوست بتابد رخ از محبت دوست؟

کدام یار بپیچد سر از ارادت یار؟

فراق را دلی از سنگ سخت‌تر باید

کدام صبر که بر می‌کنی دل از دلدار؟

هرآنکه مهر یکی در دلش قرار گرفت

روا بود که تحمل کند جفای هزار

هوای دل نتوان پخت بی‌تعنت خلق

درخت گل نتوان چید بی‌تحمل خار

درم چه باشد و دینار و دین دنیی و نفس

چو دوست دست دهد هرچه هست هیچ انگار

بدان که دشمنت اندر قفا سخن گوید

دلت دهد که دل از دوست برکنی زنهار

دهان خصم و زبان حسود نتوان بست

رضای دوست بدست آر و دیگران بگذار

نگویمت که بر آزار دوست دل خوش کن

که خود ز دوست مصور نمی‌شود آزار

دگر مگوی که من ترک عشق خواهم گفت

که قاضی از پس اقرار نشنود انکار

ز بحر طبع تو امروز در معانی عشق

همه سفینهٔ در می‌رود به دریا بار

هر آدمی که نظر با یکی ندارد و دل

به صورتی ندهد صورتیست بر دیوار

مرا فقیه مپندار و نیک مرد مگوی

که عاقلان نکنند اعتماد بر پندار

که گفت پیره‌زن از میوه می‌کند پرهیز

دروغ گفت که دستش نمی‌رسد به ثمار

فراخ حوصلهٔ تنگدست نتواند

که سیم و زر کند اندر هوای دوست نثار

تو را که مالک دینار نیستی سعدی

طریق نیست مگر زهد مالک دینار

وزین سخن بگذشتیم و یک غزل ماندست

تو خوش حدیث کنی سعدیا بیا و بیار

نرگس بازدید : 20 پنجشنبه 29 خرداد 1393 نظرات (0)

با شکست عشقی و تلخی برهم خوردن رابطه چگونه کنار بیاییم؟

تقریباً همه ما یکبار درد برهم خوردن یک رابطه عاشقانه را در یک نقطه از زندگی تجربه کرده ایم. خیلی از افراد مجبورند که طی دوره دانشگاه با اولین شکست عشقی خود کنار بیایند. درک سختی و دردناک بودن برهم خوردن یک رابطه مهم مقدور نیست مگر اینکه خودتان هم شخصاً آنرا تجربه کنید. احساس غم و ناامیدی شدید واکنشی متداول به این اتفاق در زندگی است. تحقیقات روانشناسی نشان میدهد که واکنش احساسی به برهم خوردن یک رابطه عشقی بسیار شبیه به واکنش به فقدان های بسیار بزرگتر و غم انگیزتر مثل مرگ یکی از عزیزان یا تشخیص یک بیماری خطرناک می باشد. در زیر به واکنش های احساسی متداول به برهم خوردن یک رابطه عاشقانه اشاره می کنیم:

انکار: باور و قبول کردن اینکه رابطه تان تمان شده است، خیلی سخت است. خیلی دردناک است که ببینید رابطه تان برای طرفتان که آنقدر دوستش داشتید و به او اعتماد داشتید، دیگر ارزش و اهمیتی ندارد.

ناامیدی و غم: احساس تنهایی و ناراحتی کردن، گریه کردن زیاد همه کارهایی طبیعی هستند. ممکن است نیاز بسیار شدیدی به برقراری ارتباط با شریک عشقی سابقتان احساس کنید. زمان های خاص در طول روز مثل صبح ها که از خواب بیدار می شوید، خیلی سخت خواهند بود.

ترس: تصور کردن زندگی بدون شریک عشقیتان وحشت آور خواهد بود. ممکن است واهمه داشته باشید که دیگر نتوانید عشقی برای خود بیابید و باز احساس خوشبختی کنید.

عصبانیت: خشم و عصبانیت دربرابر شریک عشقی گذشته که این درد و رنج را برایتان فراهم کرده است یک واکنش احساسی دیگر است.

مقصر کردن خود و احساس گناه: ممکن است به این فکر بیفتید که چه کار شما باعث برهم خوردن رابطه شده است و تلاش کنید که از شریک عشقی سابقتان فرصتی دوباره تقاضا کنید. اگر این شما بوده باشید که رابطه را خاتمه داده است، ممکن است از ناراحت و غصه دار کردن طرفتان احساس گناه کنید.

حسادت: ممکن است از تصور بودن شریک عشقی سابقتان با شخصی جدید بترسید و احساس حسادت کنید.

سر در گمی: بدون کسی که آنقدر دوستش داشتید، زندگی بی معنی و عجیب به نظر می آید. ممکن است از خودتان بپرسید که کی هستید و زندگیتان بدون او چه معنا و مفهومی دارد.

آسودگی: ممکن است تاحدودی از احساسات منفی مربوط به رابطه که درنتیجه دعواها، ناامنی ها و یا خستگی ایجاد می شده، احساس فراغت و آسودگی کنید.

آیا خوب می شوم؟

اگر رابطه تان به تازگی برهم خورده است، ممکن است با خودتان فکر کنید که کی بهتر می شوید. کلیشه "گذر زمان همه زخم ها را التیام می دهد" در این رابطه واقعاً کاربرد دارد. بااینکه روند این جریان ممکن است طولانی و سخت به نظر بیاید، احساسات دردناک فقدان از دست دادن یک رابطه عشقی با گذر زمان از بین می رود. اما، هر چیزی که روند فراموشی را مختل کند، مثل دیدن دوباره شریک عشقی گذشته یا امید داشتن به برقراری مجدد رابطه، جرقه احساسات را دوباره روشن می کند. برای فراموش کردن این درد باید قبول کنید که رابطه تان از دست رفته است و هیچ راهی برای دست یافتن به دلایل بر هم خوردن آن وجود ندارد.

برای بعضی ها یک اتفاق پایانی (مثل بی محلی از طرف عشق قدیمی در زمان نیاز یا یک بحث و دعوای شدید) به فراموش کردن رابطه کمک می کند.

هیچ راه فراری برای تجربه نکردن آن درد احساسی بعد از برهم خوردن رابطه وجود ندارد. احساسات شما نشاندهنده اهمیت طرفتان در زندگی شما و توانایی خودتان در ایجاد صمیمیت با کسی و عشق ورزیدن است.

اما کارهایی هست که می توانید برای مراقبت از خودتان و آسانتر کردن این ناراحتی در طول این مدت انجام دهید:

از دوستان و خانواده کمک بگیرید. حمایت اجتماعی یکی از مهمترین فاکتورها در کنار آمدن بااین فقدان است. از دوستان و افرادی که به حرفهایتان گوش می دهند و به شما برای ادامه زندگی انگیزه می دهند کمک بگیرید. گذراندن وقت با دیگران ممکن است که در ابتدای کار برایتان دشوار باشد اما کمکتان میکند بفهمید که کسان دیگری هم در زندگیتان هستند که نگران شما هستند و حمایتتان میکنند.

به دنبال راه هایی برای خاتمه دادن به رابطه باشید. ارتباط مداوم با شریک عشقی سابق باعث می شود که التیام یافتنتان به تاخیر بیفتد و به حس عزت نفستان هم لطمه بخورد. وقتی ارتباط با او شدیداً ناراحت و غمگینان می کند از دیگران کمک بگیرید. نوشتن نامه خداحافظی، برگرداندن یادبودها، و گذاشتن همه عکس ها و نامه ها و همه یادبودهای رابطه قبلی در یک جعبه مجزا می تواند به پیشرفت روند فراموش کردن شما کمک کند.

برنامه روزانه داشته باشید. سازمان دهی کردن زمانتان و داشتن برنامه می تواند به کم کردن فشار روحی شما کمک کرده و فکرتان را از عشق قدیمی به مسائل دیگر زندگی معطوف کند. باید سعی کنید انرژی ذهنیتان را به انجام کارها و پروژه های دیگر هدایت کنید.

در زندگیتان تغییر ایجاد کنید و به طرز خلاقی ابراز احساس کنید. علایق، فعالیت ها و رابطه های جدیدی در زندگیتان ایجاد کنید. دکوراسیون محل زندگیتان را تغییر دهید. کارهایی انجام دهید که شما را یاد عشق قدیمیتان نیندازد. برنامه های جدید با دوستان و خانواده برای تعطیلات بگذارید. در فعالیت هایی شرکت کنید که به بهبودی شما کمک می کند و توزانی دوباره به زندگیتان می بخشد مثل کارهای هنری، شعر و موسیقی.

نزد مشاور بروید. می توانید نزد یک مشاور روانشناس بروید و درمورد احساساتتان با او صحبت و دردودل کنید.

 

نرگس بازدید : 43 چهارشنبه 28 خرداد 1393 نظرات (0)

40 موضوع موثر در پیدا کردن شوهر ؟!


مقدمه:
یکم :
هر ‌پسری بر اساس سلیقه، طرز نگرش،‌اعتقادات،‌وضعیت اقتصادی، احساسات،‌ و تفکر خود به دنبال همسر می گردد.

دوم :
در بین پسرها هم مثل دختران پراکندگی و تفاوت گسترده ای وجود دارد، یعنی هر پسری بر اساس مواردی که در بند یک برشمردیم ، دیدگاههای مختلفی برای انتخاب همسر دارد.

سوم:
البته دخترها هم متفاوتند و ایده آلهایشان در زندگی و توقعاتشان از همسرشان متفاوت هست.

چهارم :
با توجه به موارد بالا هر دختری نمی تواند برای هر پسری ایده آل باشد و به عکس
مثلا: برای یک پسر مذهبی ، دختری که آرایش می کند و بیرون از منزل می آید مطلوب نیست. و برای دختر مذهبی نیز پسری که با دختران بگو و بخند دارد مطلوب نیست.

حالا بر اساس این مقدمه من در ذیل با طرح سئوالاتی، مشخصات دخترانی که به راحتی می توانند خواستگار پیدا کنند را قید می کنم. البته این مشخصات متفاوت و گاه متضاد هم هستند، لیکن چون آقایون هم متفاوت و گاه متضاد یکدیگر فکر می کنند. هر کسی بنا به نگرش و معیارهای خودش همسر انتخاب می کند.

نکته مهم و بدیهی اینست : آقایونی هم که می خواهند مورد توجه خانم ها باشند نیاز هست مشخصات مورد نظر خانمها را داشته باشند که در بعضی موارد مشابه همین فهرست ذیل است.

قبلا گفته بودم که دختر خانم ها نباید در قضیه ازدواج منفعل باشند، بلکه باید فعال و اکتیو باشند، و به جای اینکه آنها دنبال مرد ایده آل بگردند، این آقایون باشند که آرزومند ازدواج با آنها باشند.

 

برای دیدن تصویر در اندازه واقعی بر روی آن کلیک کنید. اندازه واقعی: 450 * 589
[تصویر: 1258311497_28_1b104d6793.JPG]

دختر خانم ها بر اساس پاسخی که به سئوالات ذیل می دهند، مورد توجه گروه های خاصی از آقایون جهت ازدواج قرار گیرند. (من برای سهولت، در اینجا پارامتر تاثیر گذار زیبایی را ثابت فرض می گیرم)

1 – آیا دختر خانم تحصیلات دانشگاهی دارد؟

2 – آیا دختر خانم علاوه بر تحصیلات دانشگاهی تخصص و مهارت کاربردی هم در زمینه رشته تحصیلی خود دارد؟

3 - آیا دختر خانم شوخ طبع ، طناز و پرتحرک و پرانرژی است؟

4 – آیا دختر خانم از نظر اقتصادی، شغلی یا در آمدی یا هنری دارد، تا بتواند به اقتصاد خانواده کمک کند؟

5 – آیا خانواده دختر التزام های لازم جهت حمایت های اقتصادی در موارد خاص به داماد می دهند؟

6 – آیا دختر خانم تقیدات مذهبی بالایی دارد، و آنچه که یک پسر مذهبی در نظر دارد رعایت می کند؟

7 – آیا دختر خانم افکار روشنفکری ، بیانها و استدلالهای جالب دارد؟

8 – آیا دختر خانم اجتماعی هست؟ به میهمانی ها می رود؟ به اجتماعات خاص فرهنگی ، فرهنگسراها تشریف می برند؟

9 – آیا دختر مذهبی در محیط های مذهبی ، مجالس سخنرانی، ادعیه ، زیارتگاهها، عزاها ، عروسی ها تشریف می برند؟

10 - آیا دختران در ارتباط با آقا پسرها مهارتهای متناسب را دارند؟ ( نه تسلیم ، نه طرد، نه بی تفاوتی، نه احساسی و ....، بلکه رویکرد عقلانی مناسب نسبت به درخواست ارتباط آقایان= توضیحش مقاله دیگری می طلبد)

11 - آیا دختران فعالیتهایی چون کلاسهای آموزشی زبان، کامپیوتر و ... دارند؟ آیا دختران به ورزش و باشگاه علاقه مند هستند و فعالیت می کنند؟

12 – فعالیت های فوق برنامه دختران در انجمن ها ، جلسات، گروهها و .... حساب شده است؟

13 – آیا دختران نسبت به کاهش ناامیدی،‌افسردگی، خشم، بدبینی ، احساساتی انفجاری و ... اقدام موثری انجام داده اند؟

14 – آیا دختران فعالیت های هنری دارند؟ فعالیت گلدوزی ، خیاطی، نقاشی، موسیقی، آرایشگری و ...؟

15 – آیا دختران وبلاگ فعال و معتدلی دارند؟ آیا به وبلاگ دیگران به طور متعادل سر می زنند و نظرات منطقی و غیر احساسی می دهند؟

[تصویر: 1258311843_28_7909b0c32d.JPG]

16 – آیا دختران دل و دماغ برای گردش ،‌سنیما، پارک،‌ تفریح ، موزه و سایر محیطهای عمومی دارند؟

17 – آیا وجهه دختران در محیط فامیل، همسایگان، محله ، دانشگاه متعادل و قوی هست؟

18 – آیا دختران از طریق دوستانشان ، فامیلشان سعی می کنند پسران مناسب را بررسی کنند و تمایلات خود را در خصوص موارد مناسب به مرتبطین پسر بگویند؟

19 - آیا دختران وضعیت ظاهری خود را اعم از لباس ،‌کفش ، کیف و پوشش خود را تمیز و مرتب حفظ می کنند؟ تا چه اندازه سلیقه به خرج می دهند؟ آیا به سادگی بیشتر اهمیت می دهند یا به تجمل؟

20 - میزان آموخته های دختران در زمینه های مذهبی ، روانشناسی، سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، جامعه شناسی و تجربه های فردی آنها در هر مورد چقدر است؟ و آیا سعی می کنند در زمینه های مختلف به روز باشند؟

21 - آیا دختران توجه دارند هر پسری ، ‌مادر دارد،‌خواهر دارد و وابستگانی که می توانند بالقوه پلی برای همسرگزینی باشند؟

22 – آیا دختران در فعالیت های مدرسه و دانشگاه سهم رهبری و لیدری دارند؟ آیا ‌اجتماعی هستند؟ آیا داوطلبانه وظایفی را در کلاسها به عهده می گیرند؟ کنفرانس می دهند؟

23 – دختران در محیط منزل تا چه میزان در فعالیتها خانه کمک می کنند؟ به هنگام میهمانی ها چقدر پرجنب وجوش هستند؟ آیا برای کمک به دیگران پیشقدم هستند؟ آیا پختگی لازم در انجام وظایف را می توان در حرکات آنها دید؟

24 – دختران چقدر شعر حفظند؟ چقدر متن ادبی بلد هستند؟ چقدر ارائه نظر می کنند؟ و چه میزان اعتماد به نفس خود را به دیگران دیکته می کنند؟

25 – متانت ، افتادگی ،‌ صبوری و نجابت دختران در ارتباط با دیگران چگونه تبلور می کند؟

26 – نوع راه رفتن دختران در محیط های عمومی چگونه است؟ آیا آرام و متین حرکت می کنند؟ آیا تند و با انرژی حرکت می کنند؟ آیا بی هدف و با تانی حرکت می کنند؟ آیا با حالتی قوز کرده و و گامهای خسته حرکت می کنند؟ آیا هنگام حرکت نگاهشان همه جا در حرکت هست؟ آیا عمق و صلابت نگاهشان ثابت و نا مشخص هست؟

27 - رابطه دختران با مادران ، پدران ،‌برادران و خواهران و دوستانشان چگونه است؟ آیا همواره بستگان دختران از آنها به خاطر خوب بودنشان تعریف می کنند؟ آیا هر وقت یاد دختر یا خواهرشان می افتند،‌ برای او آرزوی بهترین ها را می کنند و در جمع و خلوت خدا را به این خاطر شکر می کنند؟

28 – دختران تا چه اندازه ذاتا اصیل هستند و رفتارهایشان خالص هست و در خلوت و خانواده هم همان کارهایی را می کنند که در جمع و گروه انجام می دهند؟

29 – دختران چقدر در کنترل خشم، پرخاشگری ، غم، نگرانی، اضطراب و ... موفق بوده اند و شخصیت با ثباتی از خود را به نمایش گذاشته اند؟

30 – دختران تا چه میزان در کارهای عام المنفعه شرکت می کنند؟ به عیادت بیماران می روند؟ به خانه سالمندان سر می زنند؟ به ایتام کمک می کنند؟ یا .....


[تصویر: 1258311211_28_650af5da2f.jpg]


31 – دختران تا چه اندازه خود را از دسترسی غیر مجاز پسران حفظ کرده اند؟ و نگران فاش شدن ارتباطات قبلی خود نیستند؟ و تا چه اندازه می توانند پاک بودن خود را به عنوان یک قدرت و اعتماد به نفس با خود همراه داشته باشند؟

32 – دختران تا چه اندازه در کسب مهارتهای ارتباطی، مهارتهای زندگی و شناخت ابعاد خانواده تلاش کرده اند؟

33 – دختران تا چه اندازه صبور و امیدوار بوده و جهت انتخاب همسر خویشتندار بوده اند و عجله نکرده اند؟

34 – دختران تا چه اندازه برای یافتن همسر مناسب با متخصصین روانشناس و مشاوران خانواه صبحت کرده اند و برنامه ریخته اند؟

35 – دختران تا چه میزان در جلسات خواستگاری به این موضوع اشاره کرده اند که از نظر اقتصادی کم توقع اند، و از نظر مالی می توانند کمک کنند؟ یا نگرانی های احتمالی همسر آینده اشان را در زمینه های مختلف کم کنند(بر اساس توانمندی های فردی که دارند)؟

36 – دختران چقدر مهارت دارند تا ازدواج را به سنین بالا حواله نکنند؟ آیا دختران تحصیلات، شغل و ... را بر انتخاب همسر ترجیح می دهند؟

37 – آیا دختران توقعاتشان از همسر آینده واقعی هست و به راحتی می توانند دست به انتخاب بزنند؟ آیا دختران با کمال گرایی ، پسران را به هر بهانه ای رد نمی کنند؟

38 – آیا دختران تحت تاثیر محیط و مقایسه هایی که با سایر دختران دارند،‌ برای شوهر احتمالی خود هر روز یک خصوصیت جدید در نظر نمی گیرند؟

39 – آیا دختران خود را « حتی بدون داشتن همسر» می توانند به عنوان یک انسان کامل بپذیرند و از زندگی لذت ببرند،‌ یا همه زندگی خود را خلاصه کرده اند در شخص دیگری به نام همسر؟

40 - آیا دختران در انتخاب همسر به مبدا آفرینش اعتقاد دارند و با توکل به او به راحتی اقدام می کنند، یا بار اضطراب همه انتخاب را به صورت مضاعف بر دوش خود حس می کنند؟

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 33
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 20
  • بازدید امروز : 16
  • باردید دیروز : 21
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 56
  • بازدید ماه : 47
  • بازدید سال : 307
  • بازدید کلی : 2,412